تبیان، دستیار زندگی

حضرت علی چگونه خود را برای مرگ آماده کرد؟

حضرت علی علیه السلام در خصوص آماده بودن انسان برای مرگ می‌فرمایند: هر کس این سه صفت را دارا باشد؛ انجام واجبات، ترک محرمات و داشتن صفات نیکو برای مرگ آماده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
هدیه های آسمانی
واژه مرگ، همانند زندگی، مفهوم روشنی دارد و انسان از این سرنوشت خود، یعنی مرگ، باخبر است. همانطور که می دانیم همه جانداران می میرند، ستارگان و کهکشان ها از بین می روند، اما نمی دانند که می میرند! جز انسان که می داند و می فهمد که خواهد مرد. 

از خدا چنان که شایسته است، پروا کنید و بکوشید که جز بر مسلمانی نمیرید. بدون تردید از همه بدتر، مرگ در حال کفر و گمراهی ا

موجوداتی که از مرگ خود آگاه نیستند، از مرگ دلهره نداشته، نگران هم نیستند. اما انسان با آگاه شدن از مرگ، مخصوصاً با آگاه شدن از مرگ خود، دچار اضطراب و نگرانی می شود.

انسان از همان آغاز برای به دست آوردن پاسخ این پرسش که مرگ چیست؟ تلاش کرده است. اگرچه پیامبران، فلاسفه و اندیشمندان هریک به نوعی به این پرسش پاسخ داده اند، اما مرگ برای انسان همچنان یک معما و راز ناگشوده است.

هدیه های آسمانی

مرگ چیست؟

مرگ پایان زندگی دنیوی است. این تعریف در عین سادگی، واقعی ترین تعریف مرگ است. به هر حال این زندگی، یعنی زندگی دنیوی با مرگ به پایان می رسد. مرگ به همه مسئولیت ها، تلاش ها، آرزوها و هدف های دنیوی انسان پایان می بخشد. اما از این تعریف چیزی که می فهمیم آن است که مرگ پایان زندگی است.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: مشکلات مرگ چنان پیچیده و دردناکند که به وصف در نمی آیند و با قوانین خرد مردم این دنیا، سنجیده نمی شوند. و نیز می فرماید: حالات و عوارضی که در دم مرگ پدید می آیند، قابل توصیف و بیان نیستند.

ـ مرگ یک تجربه شخصی است که شخص با این تجربه ارتباطش را با دیگران از دست می دهد. بنابراین نمی تواند تجربه اش را با دیگران در میان بگذارد. ما کسی را پس از مرگش نمی بینیم تا از تجربه مرگش، خبری بگیریم.

ـ پدیده مرگ، چنان پیچیده و پر راز و رمز است که اگر مردگان هم به این دنیا باز گردند و بخواهند جریان مرگ را توصیف کنند، نخواهند توانست.

ـ جهان باطن، به دلیل بطن نهادی خود، بر اهل ظاهر قابل شناخت نیست. یعنی جهان محسوس و دنیا، با جهان غیب و آخرت، از جنس هم نیستند و لذا تا در دنیاییم، از آخرت بی خبریم.

ـ اگر قرار است که انسان گرفتار امتحان و ابتلا و فتنه شده، بر اساس تشخیص و انتخاب خود، مورد آزمایش قرار گیرد، حتماً باید نوعی ابهام و پیچیدگی در کار باشد؛ وگرنه همه انسان ها یکسان عمل خواهند کرد و ابتلا و امتحانی در میان نخواهد بود.

توصیفی از مرگ

در توصیف عرفی مرگ، این است که؛ مرگ پایان زندگی، پایان بخش آمال و آرزوها و عامل نابودی لذات و کامجویی ها بدانیم. اینک نمونه هایی از وصف عرفی مرگ که بر زبان مولای متقیان علی علیه السلام جاری شده است:

شادابی زندگی را افسردگی پیری در پیش است. دوران عافیت به بیماری و درد پایان می پذیرد و سرانجام زندگی جز مرگ نیست.

مرگی که دست انسان را از دنیا کوتاه کرده، راه آخرت را پیش پای وی خواهد نهاد. با تن لرزه ها، دردهای جانکاه، اندوه گلوگیر و نگاه فریادخواه، که از یاران و خویشاوندان و همسران کمک می خواهد، اما کاری از دست کسی بر نمی آید، و گریه هم سودی ندارد.

از افتادن در تنگنای گور و تنها و بی کس در گورستان ماندن چاره ای نیست. آنگاه کرم ها، تکه پاره تن او را برده و پوسیدگی، طراوت تن را لگدکوب کرده، و گذشت روزگار همه آثار او را به باد فنا و فراموشی می سپارد.

تن های نازنین می گندند و استخوان های محکم پوسیده می شوند، روح در زیر سنگینی اعمال می ماند، و چیزی را که از غیب شنیده بود با چشم یقین می بیند. اما چه سود؟! که دیگر بر کارهای نیک چیزی نمی توان افزود و از لغزش ها چیزی نمی توان کاست.

در وصف عرفی مرگ، این بیان مولای متقیان، در اوج زیبایی است که می فرماید: مرگ مهمانی است ناخوشایند که ناخواسته از یار و دیارمان جدا می کند؛ حریفی که کسی هماوردش نیست.

هدیه های آسمانی

مرگ از نگاه دیگر

مرگ تنها گذرگاه جهان غیب است. مرگ دریچه ای است برای خروج از عالم خیال و ورود به جهان حقیقت و واقعیت.

حضرت علی علیه السلام هم می فرماید: مرگ، ما را با دنیای تازه ای روبه رو می کند که همه عوالم آن برای ما شگفت انگیز، و ورود به این دنیای جدید، تنها با برافتادن پرده ای امکان می یابد که به دست مرگ فرو افتد. ای مردم! این حقیقت را از خاتم پیامبران بشنوید که؛ هر که می میرد در حقیقت نمرده است، و اگر در ظاهر پوسیده می شود در باطن چیزی از ما پوسیده نمی شود بلکه پایدار می ماند.مرگ از همان آغاز حضورش ارزش ها را وارونه می کند. ما در این دنیا، خلق را می بینیم و حق را نمی بینیم؛ با مجاز آشناییم و از حقیقت بیگانه و لذا ارزش ها و ارزش گذاری های ما بر اساس معیارهای حیات مادی و دانش محدود دنیوی است.

با حضور مرگ، عالم غیب نمایان گشته، معیارها و بینش های دیگری اساس ارزش ها و ارزیابی های ما قرار می گیرند. و لذا، انسان دست پشیمانی می گزد و از دلبستگی های خود دست می شوید و آرزو می کند که ای کاش او به دنبال این دنیا نمی رفت.

ترس از مرگ

بیم داشتن از مرگ امری کاملاً طبیعی است. چنان که عشق و دلبستگی به زندگی کاملاً طبیعی است. از هرچه بترسیم به خاطر آن است که به کمالات زندگی زیان دارد و یا اصل حیات و زندگی ما را تهدید می کند.

ما از شکست ها، بدبختی ها، فقر، جهل و بیماری ها بیمناکیم برای اینکه با وجود نواقص و کاستی در زندگی و وسایل و اندام های خود، حالت طبیعی زندگی را از دست می دهیم. یعنی اگرچه اصل زندگی را داریم اما بیماری، شکست و ضعف و نقص، فعالیت حیاتی را با مشکل روبه رو ساخته، ما را از بهره مندی کامل از ثمرات و لذایذ زندگی محروم می سازد.

اما این کاستی ها و بیماری ها وقتی مخوف و خطرناک جلوه می کنند که ما را در معرض مرگ قرار بدهند. برای انسان بیماری، بهتر از مرگ است. برای اینکه بیماری اصل حیات را قطع نمی کند و تا ریشه در آب باشد امید ثمری هست. اما اگر به مرگ بینجامد چون ریشه زندگی را قطع می کند خطرناک تر و ترسناک تر می گردد.

علل ترس از مرگ

حضرت علی علیه السلام می فرماید: توجه کنید که انسان سرانجام از همه لذت های دنیا سیر می شود، جز لذت زندگی؛ برای اینکه هیچ کس در مرگ آسایش نمی بیند.

عشق به زندگی

از آنجا که نظام ادراکی، یعنی هوش و حواس ما، بر محور حیات دنیوی تنظیم شده اند، بنابراین تا از هوش و حواس بهره مندیم، حیات دنیوی و لذایذ آن ارج و منزلت خود را از دست نمی دهد.

یک انسان متعادل زندگی را دوست می دارد، جهان و زیبایی های آن را دوست می دارد و آرزو می کند که بتواند برای همیشه زنده بماند. انسان در دشوارترین شرایط هم دل از زندگی برنمی کند و معذور هم هست برای اینکه عشق به زندگی یک عشق غریزی و نهادی است. انسان زندگی را حتی در شرایط تلخ و ناگوار هم بر مرگ و تلخی های آن ترجیح می دهد. 

هدیه های آسمانی

دست نیافتن به آرزوها 

امام علی علیه السلام مرگ را عامل دست نیافتن آدمی به آرزوها و اهداف خویش می داند و می فرماید: مرگ میان شما و هدف هایتان فاصله می شود.

هرگونه آرزویی ممکن است با حلول مرگ، بر باد رود و لذا انسانی که به سرنوشت و مرگ بیندیشد، دل به فریب آرزوها نمی سپارد.

امام علی علیه السلام می فرماید: اگر انسان اجل و عواقب آن را می دید، با آرزو و فریب آرزوها دشمنی می ورزید.

کیفیت مرگ

یکی دیگر از عوامل ترس از مرگ، نگرانی و ترس از چگونگی مرگ است. طبیعی است که انسان نگران چگونگی مرگ و جان دادن باشد. چون نمی داند که جان دادن چیست و جدایی جان از جسم چگونه است.

مرگ میهمانی است ناخوانده و ناخوشایند. هماوردی شکست ناپذیر که می کشد و قصاص نمی شود. دامش را همه جا گسترده، با لشکر درد و رنج محاصره مان کرده، از هر سو هدف تیر و نیزه مان قرار می دهد.

کابوس مرگ، با قدرت تمام، به حریم هستی انسان تجاوز کرده بی آنکه ضربتش خطا کند در هاله ای از ابهام و تیرگی و با لشکری از بیماری ها و دردهای جانکاه، و با انبوهی از مشکلات سایه سنگین خود را گسترده، طعم تلخش را می چشاند.

موقعیت مرگ

انسان گاهی علاوه بر خود مرگ، از شرایط خاص مرگ نیز نگران می شود، مانند مرگ تصادفی و نابهنگام، مرگ با بی ایمانی، مرگ در بستر نه در میدان جهاد، مرگ پس از بیماری طولانی، کشته شدن به دست دیگران، مرگ در غربت و امثال اینها.

امام علی علیه السلام نگران مرگ در بستر استراحت و در مخالفت امر خداست و ازاین رو می گوید: همانا گرامی ترین مرگ ها کشته شدن در راه خداست. سوگند بدان کس که جان پسر ابوطالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشیر خوردن بر من آسان تر است، تا در بستر مردن نه در طاعت خدا.

حوادث پس از مرگ

یکی دیگر از عوامل نگرانی و ترس و اضطراب مردم نسبت به مرگ، نگرانی از حوادث پس از مرگ است. قسمتی از این حوادث مربوط به این دنیاست از قبیل: بی سرپرست ماندن کودکان، ازدواج همسران، تقسیم و تصرف اموال، کامیابی دشمنان و فروپاشی تن، و قسمتی مربوط به آن دنیاست از قبیل: عذاب قبر و مشکلات حساب و کتاب اخروی.

برخی از عوامل و اسباب ترس از مرگ از دیدگاه اشخاص مختلف شامل این موارد است: عده ای از مجهول و مرموز بودن مرگ می ترسند؛ گروهی از معلوم نبودن سرنوشت انسان پس از متلاشی شدن بدن بیمناکند؛ و بعضی از نابودی مطلق جسم و روح می ترسند؛ و برخی از درد و رنج جان دادن نگرانند؛ و جمعی از عذاب بعد از مرگ می ترسند؛ و گروهی از جدایی از مال و جاه و لذت ها و خوشی های زندگی بیمناکند.

نگرانی از نقص و کمبود عمل

حضرت علی علیه السلام می فرماید: سزاوار است که عاقل برای معاد خود عمل کند و قبل از بیرون رفتن جان از بدن زاد و توشه اش را آماده سازد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: آگاه باش که راهی سخت و دراز در پیش داری که توفیق شما در پیمودن این راه در گرو آن است که به شایستگی بکوشی و تا می توانی توشه برگیری و بار گناه خود را سبک گردانی که سنگینی آن در این راه دشوار، رنج آور است.

پیشاپیش تا می توانی به آن سرای توشه بفرست. مستمندان را یاری رسان تا بدین وسیله توشه ای بر دوش آنان بگذاری که روز قیامت به تو باز گردانند. تا می توانی انفاق کن و برگ عیشی به گور خویش بفرست. اگر از تو وام خواهند غنیمت بشمار که اگر به وامی دست کسی را بگیری، در روزهای سخت آن دنیا، دست تو را بگیرند. بدان که در پیش روی تو گردنه های صعب العبور وجود دارد که تا می توانی باید سبک بار بوده و توشه راه داشته باشی.

کثرت گناه

یکی دیگر از عوامل نگرانی مؤمنان از مرگ، زیادی گناهان است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: چنان مباش که به خاطر گناهان زیاد خود، مرگ را ناخوش داری. بنابراین اگر گناهکار نباشی نباید از مرگ باک داشته باشی که تو به سوی آن بروی یا او به سوی تو گام بردارد.

حضرت علی علیه السلام آرزومند شهادت بود و مرگ در بستر را دوست نمی داشت. او در این باره می گوید: مرگ چنان با سرعت و جدیت در تعقیب ماست که چه ایستادگی کنیم و چه بگریزیم، بر ما دست خواهد یافت. با ارج ترین مرگ ها نزد من، کشته شدن با شمشیر (شهادت) است. سوگند به خداوندی که جان فرزند ابوطالب در دست اوست، اگر هزار شمشیر بر سرم بخورد، برایم آسان تر از آن است که در بستر بمیرم و نه در راه فرمان خدا.

هدیه های آسمانی

ترس از مرگ قبل از توبه کردن از گناهان

حضرت علی علیه السلام در خصوص آماده بودن انسان برای مرگ می‌فرمایند: هر کس این سه صفت را دارا باشد؛ انجام واجبات، ترک محرمات و داشتن صفات نیکو برای مرگ آماده است.

از آنجا که انسان مدام در معرض خطا و گناه است، خدای مهربان بر اساس همین طبیعت غیر معصوم انسان، برای جبران وی، همیشه توبه و عذر او را پذیرفته و بر گناهانش قلم عفو می کشد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید: حاصل توبه، جبران گستاخی های نفس است.اما انسان به اقتضای هوا و هوس، از این فرصت هم، غالباً بد بهره برداری می کند. بدین سان که او باز بودن در توبه را دستاویز ادامه اعمال خلاف خود قرار داده، به امید توبه، در ارتکاب گناه گستاخ و بی پروا می گردد. اما در عمل، گناه نقد شده و توبه نسیه می گردد.

حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: اگر پای لذت و شهوتی در میان باشد، به گناه شتافته و در توبه درنگ می ورزند. چنین انسان هایی غالباً هم قصد توبه دارند، اما به پیروی از هوس آن را به تأخیر می اندازند. گاه به توبه موفق می شوند و گاهی هم به وسیله مرگ غافل گیر شده، پیش از آنکه توفیق توبه و جبران نواقص خود را داشته باشند، از دنیا می روند.

ترس از مردن در کفر و گمراهی

حضرت علی علیه السلام در خطبه ای پس از بحث ظریف و دقیقی درباره توحید و تقوا و پس از یک ارزیابی مفصل از دنیا و آخرت، سرانجام سخنش را با این آیه پایان می بخشد: از خدا چنان که شایسته است، پروا کنید و بکوشید که جز بر مسلمانی نمیرید. بدون تردید از همه بدتر، مرگ در حال کفر و گمراهی است.

حضرت علی علیه السلام درباره مردم دوران جاهلیت می گوید: هیچ حریمی را حرمت نمی نهادند، فرزانگان را در میانشان ارج و منزلتی نبود. به دور از نظام دینی زندگی کرده و در حال کفر جان می سپردند.

جواب تمرین های درس چهارم هدیه های آسمانی  پایه هفتم


نیکی به پدر و مادر چه تاثیری بر زندگی ما در دنیا و آخرت دارد؟
- آسان شدن دشواری های مرگ
- فقیر و تهی دست نشدن در دنیا

دو مورد از آثار صدقه دادن را بنویسید؟
- نجات یافتن از مرگ بد
- عاقبت به خیری

حضرت علی(ع)چگونه خود را برای مرگ آماده کرده بود که از آن هراسی نداشت؟
- پرهیز از گناه
- عمل به واجبات
- آراستن خویش به اخلاق نیک
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .