تبیان، دستیار زندگی

آیا عبارت نواقص العقول توهین اسلام به زنان است؟

«زنان ناقص العقل هستند» این عبارتی است که در برخی از روایات اسلامی به چشم می‌خورد و حالا سوالی که مطرح می‌شود آن است که آیا این یک توهین به زنان محسوب نمی‌شود؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : علی اکبری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 نقص و کمال عقل در زنان،
مسئله نقص و کمال عقل در زنان یا مردان یک موضوع مادی نیست که بتوان آن را از طریق دستگاه و یا آزمایشگاه‌ها ارزیابی کرد به همین جهت تنها دو راه برای سنجش آن باقی می‌ماند.

اول آنکه از طریق بررسی آثار تعقل زنان و مردان در هستی به ارزیابی این مسئله بپردازیم و دوم آنکه تحلیل و استدلال‌های ارائه شده توسط دانشمندان در این حوزه را مورد مطالعه قرار بدهیم.

از آنجایی که قرار نیست به مسائل تکراری مانند بزرگ بودن مغز مردان نسبت به زنان و مسائلی از این دست بپردازیم پس به ذکر یک نکته در این زمینه بسنده و به سراغ اصل بحث میرویم.

طبق آزمایشات صورت گرفته گفته می‌شود مغز متوسط مردان از مغز متوسط زنان بزرگتر است اما نکته‌ای که اینجا مطرح است آن است که با در نظر گرفتن نسبت مغز به مجموع بدن، مغز زن از مغز مرد بزرگتر است.

حال سوال اینجا مطرح می‌شود که طبیعت چرا با زن چنین کرده است و این آیا اصلاحا یک اشکال آفرینشی است به طبیعت است یا خیر؟

یک؛ براساس قانون طبیعت جنس نر در حیوانات و همینطور در انسان‌ها از قدرت بیشتری برخوردار بوده است. یعنی برآیند کلی توان بدنی مردها از زن ها بیشتر است. این یعنی امورات کلی و مناصب قدرت را عمدتاً مردها به دلیل قدرت بدنی قاهر بر زنان به دست می‌گیرند. حالا با توجه به این مسئله که مدیریت امور به دست مردان است در نتیجه طبیعت مغز بزرگتری را در راستای نقشی که او در طبیعت پیدا می‌کند به او داده است.
 
دو؛ آنچه که باعث می‌شود زن به خودش افتخار کند، احساسات جوشان انسانی و احساسات مادرانه‌ای است که از کودکی با خود به همراه دارد و همین موضوع باعث بروز آن احساسات در قالب ادبیات، نقاشی و مسایلی که عمدتا با ذوق و احساسات سر و کار دارند خواهد ‌شد.

طبق آمار گرایش زنان به علوم استدلالی و مسائل خشک عقلانی مانند فلسفه و ریاضی کمتر از مردان است و عمدتا فلاسفه تاریخ نیز از مردان بوده‌اند. حال آنکه اگر زنان از این احساسات سرشاری که دارند محروم و مانند مردها حسابگر می‌شدند، آیا می‌توانستند با مردها تشکیل زندگی مشترک بدهند که از قواعد زندگی در طبیعت است؟ و آیا مردها مانند شرایط فعلی که شیفته جذابیت‌های روحی منحصر به زنان‌اند به آن‌ها علاقمند می‌بودند؟ و همینطور بالعکس یعنی اگر مردان روحیه زنانه پیدا می‌کردند آیا چنین جذابیتی را که الآن برای زنان دارند را همچنان می‌داشتند؟

آنچه که باعث می‌شود زن به خودش افتخار کند، احساسات جوشان انسانی و احساسات مادرانه‌ای است که از کودکی با خود به همراه دارد

ویل دورانت تاریخ پژوه و مردم شناس بر اساس تحقیقات خود چنین می‌نویسد:
طبیعت زن بیشتر پناه‌جویی است نه جنگ‌جویی. به نظر می‌رسد که در بعضی انواع ماده اصلا غریزه جنگی وجود ندارد. اگر ماده خود به جنگ آید برای کودکان خویش است.[1]
با این تعریف زن دیگر تمایلی به پناه بردن به مردی با خصایص شبیه به خودش را نداشت و تشکیل خانواده دچار ضعف و بقای طبیعت با مشکل روبه رو می‌شد.

همچنین ارسطو فیلسوف یونانی در کتاب سیاست خود درباره تفاوت خصایص زنان و مردان می‌نویسد:
یک خلق و خوی می‌تواند برای مرد فضیلت شمرده شود و برای زن فضیلت نباشد. برعکس، یک خلق و خوی دیگر ممکن است برای زن فضیلت باشد و برای مرد فضیلت شمرده نشود.

سه؛ نقص عقلی که برای زنان در اسلام گفته شده در مقام مقایسه با مردان است نه آنکه زنان فی‌نفسه از کمبود عقلی برخوردار باشند و سوالی که مطرح می‌شود باز همان است که آیا این یک توهین به زنان نیست؟
خیر؛ زیرا مردان نیز نسبت به زنان ناقص الاحساس هستند و زنان نسبت به مردان ناقص القدرت هستند درحالی که این‌ها توهین به هیچکدام از دو جنس نیست.

شهید مرتضی مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام درباره این تفاوت ها چنین می‌نویسد:
تفاوت‌های زن و مرد «تناسب» است نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته با این تفاوت‌ها تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعا برای زندگی مشترک ساخته شده اند و مجرد زیستن انحراف از قانون خلقت است به وجود آورد.

تفاوت‌های زن و مرد «تناسب» است نه نقص و کمال


چهار؛ آیا یعنی هر مردی از نظر عقلی از زنان قوی‌تر است؟
خیر؛ ممکن است یک زن از نظر تعقل و درایت برابر با ده‌ها مرد باشد و این تفاوت در تعقل در بین خودِ مردان و خودِ زنان هم جاری است. یعنی زنان در تعقل کردن نسبت به یکدیگر متفاوت‌اند و همین‌طور مردان. حتی زنی می‌تواند با ورزیده کردن قوه عاقله‌اش به میزان درکی برسد درحالی که مردی با رکود و دست نخورده گذاشتن عقل خود از آن زن بسیار عقب‌تر بماند اما آنچه گفته شد ناظر بر یک قانون «غالبی» برای کلیت زنان و مردان است.

پنج؛ گفته شرع و خصوصاً کلام حضرت علی(ع) در خطبه ۸۰ کتاب نهج‌البلاغه که شامل عنوان بحث ما هست، نه صدور یک توهین بلکه خبری از طبیعت زنان و مردان است و گفته حضرت به معنی فقدان عقل در زنان نیست چرا که اگر نظر اسلام این می‌بود، زنان در آیات قرآن مورد خطاب قرار نمی‌گرفتند و نیز دارای تکلیف و احکام شرعی نمی‌شدند حال آنکه در دین اسلام احکام فقط به عقلا تعلق می‌گیرد.
شرع اسلام با توجه به قوانین جاری در طبیعت در این زمینه برای مرد احکام و قوانینی را وضع کرده در حالیکه زنان از آن‌ها معاف هستند. مثل تدبیر امور مالی خانواده و تأمین نفقه (مسکن، خوراک، پوشاک) و تأمین امنیت زن و خانواده که تعقل مرد باعث ارتقاء در امنیت و هم تأمین نفقه خواهد شد. همچنین احکام دیگری نیز که بر مردان گذاشته شده و به دلیل اختصار از ذکر آن موارد در این جا میگذریم.

[1] کتاب لذات فلسفه