تبیان، دستیار زندگی

کارآفرینی بی‌سروصدا

کارواش ناشنوایان در ورامین!

در آستانه روز جهانی ناشنوایان به کارواشی در ورامین رفته‌ایم که فقط افراد ناشنوا را استخدام می‌کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کارآفرینی، روز ناشنوایان،
در روزهایی که از در و دیوار خبرهای سخت و تلخ به زندگی‌هایمان رخنه می‌کند، شنیدن خبرهای خوب غنیمتی است که باید دو دستی آن را بچسبیم تا کمی قلب‌مان را آرام کند و خیالمان راحت شود که هنوز اتفاقات دلنشینی اطرافمان می‌افتد. کافی است کمی بهتر ببینیم و بهتر بشنویم؛ شاید هم لازم باشد خودمان برای راه افتادن جریانی از خبرهای خوب در جامعه قدمی برداریم. شبیه کاری که این روزها مهدی کردی آن را انجام می‌دهد و خودش شده باعث و بانی این که خبر خوش کارهایش از پیشوای ورامین به اینجا برسد؛ حالا او مدیر تنها کارواشی است که کارکنان آن فقط ناشنوایان هستند؛ کسانی که معمولا به سختی کار پیدا می‌کنند، اما حالا چند وقتی است می‌دانند جایی هست که مدیر آن کوچه‌به‌کوچه و به دنبال ناشنوایان می‌گردد تا آنها را مشغول به کار کند.

یک پژو پارس نوک‌مدادی، یک ال‌نود سفید و یک نیسان وانت آبی‌رنگ در آب و کف غرق شده‌اند؛ بوی مواد ضدعفونی‌کننده بلند شده است. هرکدام از خودروها، زیر دست کسانی است که خیلی خوب نمی‌شنوند، ولی خیلی خوب می‌دانند که قرار است چه‌کاری انجام دهند. این را وقت تماشای کارشان هم می‌توان فهمید؛ حتی پیش از این‌که مدیر کارواش از تعهد و دلسوزی آنها برای همه مشتری‌ها بگوید. اصلا به نظر می‌رسد همین تعهد به نظافت و سلامت کارکنانی که کمتر از دیگران می‌شنوند، اما بهتر از آنها کار می‌کنند، باعث شده کارواش آقامهدی، مشتری‌های ثابت و پروپاقرص خودشان را پیدا کند. نکته‌ای که او درباره‌اش توضیح می‌دهد: «بیشتر آدم‌هایی که یک‌بار و به‌طور اتفاقی به اینجا سر زده‌اند، دیگر خودرویشان را به دست کسی جز همین بچه‌های ناشنوا نمی‌سپارند؛ با این‌که حتی گاهی در معذوریت قرار می‌گیرند که در این کارواش به بچه‌های اینجا، انعام بیشتری بدهند.»

باید کاری می‌کردم

مهدی کردی می‌گوید که از شانزده سالگی وارد بازار کار شده و کارهای مختلفی را انجام داده تا امروز که مالک یک کارواش شده است. شاید برای همین هم هست که می‌داند تلاش چیست و فرد تلاشگر چه انتظاراتی دارد؛ انگار که او می‌داند حمایت از آدم‌ها باعث رخ‌دادن چه اتفاقات خوبی در جامعه می‌شود: «انصاف این است که جلوی راه جوانی که کاری را راه انداخته، سنگ نیندازیم و بگذاریم راهش را برود و دست چند نفر را هم در راه خود بگیرد.»

فكر می‌كردم كار با ناشنوایان حتما باید سخت باشد، اما دقیقا برعكس شد؛ كار با آنها هم بسیار آسان است، هم خیلی شیرین و دلچسب.


حالا بیشتر از دو سال است که مهدی کردی، مدیریت کارواشی را بر عهده دارد که پرسنل آن فقط از میان افراد ناشنوا انتخاب شده‌اند. افرادی که شاید بیشتر از هر کس دیگری به منبع درآمدی هرچند کم اما همیشگی نیاز دارند. او از مسیری که در این سال‌ها طی کرده و باعث شده به گرفتن چنین تصمیمی برسد، می‌گوید: «با وجود این که فقط 32 سال دارم، حرفه‌های مختلفی را امتحان کرده‌ام. خیلی پیش از این‌ها مغازه تعویض روغنی داشتم؛ بعد از آن هم این کارواش را با سرمایه خودم راه انداختم.

اما همیشه به این فكر می‌كردم كه من باید یك كار بزرگتر و مفیدتری در زندگی‌ام انجام بدهم.» همین فكرها بود كه كم‌كم آقای كردی را به این نتیجه رساند كه كارواشی تاسیس كند كه كاركنان آن متفاوت از كارواش‌های دیگر باشند: «نمی‌دانم چطور به ذهنم رسید كه پرسنلم را از میان افراد نیازمند به شغل انتخاب كنم.

برای همین به بهزیستی شهرستان پیشوا رفتم و گفتم كه می‌خواهم از آدم‌هایی که دچار معلولیت شده‌اند در كاری كه راه انداخته‌ام، استفاده كنم. اگر كسی را می‌شناسید پیش من بفرستید.» همین هم شد و در همان روزهای اول راه‌اندازی كارواش، چند ناشنوا برای كار مراجعه كردند؛ كسانی كه اتفاقا خیلی وقت بود دنبال كار بودند: «خودم این تصمیم را گرفته بودم، ولی فكر می‌كردم كار با ناشنوایان حتما باید سخت باشد، اما دقیقا برعكس شد؛ كار با آنها هم بسیار آسان است، هم خیلی شیرین و دلچسب. در طول روز كه به همه ما خیلی خوش می‌گذرد. البته شاید در نگاه اول سخت به نظر برسد، اما من دیگر قلقش را بلد هستم و عادت كرده‌ام.»

آقای كردی راه‌های مختلفی برای برقراری ارتباط با همكارانش دارد؛ گاهی با زبان اشاره با آنهایی كه سواد خواندن و نوشتن ندارند، صحبت می‌كند و گاهی با استفاده از نوشتن روی كاغذ با باسوادها ارتباط می‌گیرد و گاهی هم ادای چیزی را درمی‌آورد تا همگی با هم بخندند. به هر حال همیشه راهی وجود دارد تا او و پرسنلش منظور همدیگر را به خوبی بفهمند.

اما به نظر می‌رسد چیزی كه در این كارواش همیشگی است شوخی و خنده بین آقای كردی و كاركنانش است. شوخی و خنده‌ای كه ظاهرا سر هر موضوعی به راه‌ است: «زمانی كسی پیش ما كار می‌كرد كه چهره او خیلی شبیه به یكی از مربیان خارجی فوتبال بود. ما همیشه او را به اسم آن مربی خارجی صدا می‌كردیم؛ حتی عكس‌اش را برای صفحه آن مربی هم فرستادیم. می‌دانید، همین شوخی‌های به ظاهر ساده باعث ایجاد یك نشاط خوب در بین همه ما شده بود.» این حال و هوا را مشتری‌های كارواش كه رابطه بین آنها را دیده‌اند هم تایید می‌كنند: «یك روز معاون بهزیستی پیشوا برای سر زدن و بررسی اوضاع به كارواش آمد و وقتی دید ما چقدر حالمان در كنارهم خوب است و می‌گوییم و می‌خندیم، خیالش راحت شد و رفت.»

هوایم را داشته باش

«كار كردن در جامعه امروز برای مردم عادی هم سخت است؛ چه برسد به آنهایی كه دچار محدودیت‌هایی نیز هستند.» مهدی كردی این را می‌گوید تا تاكید كند كه چنین آدم‌هایی بیشتر به حمایت، شغل و درآمد نیاز دارند: «در شرایطی كه برای هر كسی به‌سختی كار پیدا می‌شود، چند نفر از ناشنوایان در اینجا مشغول به كار هستند؛ نمی‌گویم همه شرایط همكاران من عالی است، ولی با شاغل شدن در این كارواش قطعا زندگی بهتری پیدا كرده‌اند.»

آن‌طور كه مدیر كارواش می‌گوید، تنها درآمد كاركنان اینجا مثل خیلی از كارواش‌های دیگر فقط انعامی نیست كه از صاحبان خودروها می‌گیرند: «كاركنان این كارواش چیزی حدود 5/1 میلیون تومان به عنوان حقوق ثابت می‌گیرند و درآمد متغیرشان هم به انعامی كه مشتری‌ها می‌دهند بستگی دارد؛ البته مشتری‌هایی كه به اینجا می‌آیند، وقتی می‌بینند كه این عزیزان ناشنوا بوده و اتفاقا خیلی هم از كیفیت كار راضی هستند، انعام‌های خوبی می‌دهند.» این‌طور كه معلوم است، چنین وضعیتی برای كار در كارواش، شرایط تقریبا مناسبی محسوب می‌شود: «كاركنان كارواش از كاری كه دارند نسبتا راضی‌اند ؛ البته گاهی اگر درآمد كارواش خوب باشد، حقوق هفتگی‌شان را بیشتر از مقدار تعیین‌شده هم می‌دهم. بالاخره سفره‌ای پهن است كه همگی به مقداری كه نیاز داریم از آن برمی‌داریم.»

بعضی‌ها فقط به عشق همین ناشنوایانی كه خودروهای مشتری‌ها را تمیز مثل روز اول تحویلشان می‌دهند به اینجا می‌آیند.»


كاركنان آقای كردی با وجود این كه خیال‌شان از بابت داشتن شغل تا حدودی راحت است، اما با مشكلات دیگری دست و پنجه نرم می‌كنند: «واقعیت این است كه زندگی برای این افراد سخت می‌گذرد؛ چراكه به هر حال این عزیزان نسبت به سایر آدم‌ها با مشكلاتی بیشتری مواجه هستند.

یكی از كاركنانم مرد میانسالی است كه همراه بچه‌ها و نوه‌هایش خانواده تقریبا پرجمعیتی دارد. دیگری جوان است و با همسر و فرزندش در خانه اجاره‌ای در همین پیشوا زندگی می‌كنند. یكی دیگر از ناشنوایان هم جوان مجردی است كه جایی برای خواب ندارد و شب‌ها در همین كارواش می‌ماند. آن‌طور كه خودشان می‌گویند، پیش از مشغول شدن در كارواش، شغل و درآمد مشخصی نداشتند، اما حالا خیال‌شان كمی جمع‌تر از قبل شده است.» البته به نظر می‌رسد استخدام افراد ناشنوا از سوی آقای كردی یك بازی دو سر برد برای هر دو طرف بوده است: «راستش را بخواهید در همه این سال‌ها كه با افراد مختلفی كار كرده‌ام، ناشنواها همكارهای بهتری از دیگران بوده‌اند؛ خوش‌قول و دلسوز.

مگر یك كارفرما از پرسنلش چه می‌خواهد؟ مثلا من می‌بینم كه در این روزهای فراگیری ویروس كرونا، با وسواسی بیشتر از همیشه خودرو را می‌شویند و ضدعفونی می‌كنند. هركسی از دور هم نگاه كند، متوجه می‌شود كه روش كاری‌شان در این روزها مثل همیشه نیست و دلسوز سلامت آدم‌ها هستند.» و شاید همین مسائل باعث می‌شود كه این كارواش مشتری‌های همیشگی خودش را داشته باشد.

قرارمان سر جایش هست

خیلی وقت است كه نام كارواش مهدی كردی در پیشوای ورامین دهان به دهان چرخیده و تقریبا به همه رسیده است؛ آن‌قدر كه بعید نیست هر روز یك نفر بیاید و باز زبان ایما و اشاره بگوید كه می‌خواهد اینجا مشغول به كار شود. اتفاقی كه خود او درباره‌اش می‌گوید: «حالا نه فقط بین ناشنوایان و مسؤولان بهزیستی كه بین مشتری‌ها هم معروف شده‌ایم؛ بعضی‌ها فقط به عشق همین ناشنوایانی كه خودروهای مشتری‌ها را تمیز مثل روز اول تحویلشان می‌دهند به اینجا می‌آیند.» اینجا آن‌قدر همه‌چیز عادی و حتی ایده‌آل است كه مدیر كارواش نمی‌تواند به حضور كسانی غیر از چنین آدم‌هایی فكر كند: «شاید باورتان نشود كه داشتن پرسنل ناشنوا برای من خیلی بهتر بوده است تا آدم‌های معمولی؛ آنها كلك نمی‌زنند، در كارشان كم نمی‌گذارند و دروغ نمی‌گویند.

خدا شاهد است كه تا به حال شكایتی مبنی بر این‌كه چیزی از داخل خودروی كسی كم شده است، نداشتم؛ اتفاقی كه گاهی در كارواش‌های دیگر رخ می‌دهد. كاركنان من با وجود این كه زندگی سختی دارند، اما پاك‌دست هستند و این ویژگی در شغل ما اهمیت زیادی دارد.» فعلا كه كارواش هست و همه‌چیز برقرار است، اما اگر قرار باشد آقای كردی شغل جدیدی را امتحان كند، باز هم هوای ناشنوایان را خواهد داشت: «تجربه دو سال كار با این قشر به من نشان داده است كه اگر بخواهم شغل و حرفه دیگری هم راه بیندازم، می‌توانم روی شرافت و توانایی آنها حساب كنم. به این شكل هم برای من اتفاقات خوبی می‌افتد و هم برای آنها.»

منبع: جام جم

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .