مستند کودتای خزنده BBC به روایت کاربران توئیتر
بعد از عملیات خیبر فرماندهان و پاسداران به فرماندهى سپاه اعتراض دارند. فرمانده سپاه همگى آنان را در جلسهاى دعوت مىكند و به سخنان آنان گوش مىكند و حتی مىگوید اعتراض و نظرتان را به فرماندهى عالى برسانید. چگونه مىتوان از برگزارى چنین جلسهاى و یا حتى بركنارى برخى فرماندهان به كودتاى خزنده تعبیر كرد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1399/07/01 ساعت 11:25
امید حسینی: مستند بیبیسی و باستانی رو دیدم. ضمن احترام به همه رزمندگان و شهدای جنگ از همه طیفها و سلیقهها، این فیلم با اینکه ادعا داره بخش پنهان جنگ رو روایت میکنه، نگاهی یک سویه به یک دعوای سیاسیِ درون سپاه به نفع جریان مرحوم منتظری داره.
شیرعلینیا در کتاب «تاریخ مصور جنگ» به این جلسه اشاره کرده و نوشته که برخی فرماندهان از اینکه جبهه غرب به چشم یک جبهه فرعی دیده میشه اعتراض داشتند و درباره تجهیزات بحث میکردند. بهمنی و رستگار هم بحثهای تخصصی داشتند که عماد باقی و اکبر گنجی یهو بحث رو به مسائل سیاسی کشوندند.
مستند باستانی در ظاهر نقد فرماندهی جنگه ولی در حقیقت، پر رنگ کردن یک درگیری سیاسی به نفع حامیان مرحوم منتظری در سپاهه! من کاری به درست و غلط بودن حرف هیچ طرفی در سپاه ندارم ولی از این فیلم، حقانیت سیاسی منتقدان رضایی اثبات نمیشه. درباره مسائل نظامیش میشه بحث کرد.
به نظرم در این مستند و در روایت خاص باستانی، مسائلی با هم قاطی شدند که نتیجهگیری درست رو برای من سخت میکنه. ممکنه خیلی از نقدهای نظامی درباره فرماندهی جنگ درست باشه ولی سایهی سیاست و اختلافات سیاسی و جناحی در این فریادها اینقدر تابلو هست که آدم به نیات پشت پرده شک میکنه!
یک سری مسائل در فیلم باستانی عمدا باهم قاطی شدند برای یک نتیجهگیری سیاسی. مثلا اختلاف نظامی متوسلیان و موحد دانش با رضایی به حساب دعوای سیاسی حامیان مرحوم منتظری با رضایی گذاشته شد. در حالی که روح اون شهدا از این دعواها بیخبر بود و یکی دو سال قبل شهید یا مفقود شده بودند!
یه نکته دیگه مسائل مربوط به فعالیتهای سید مهدی هاشمی در سپاه و برکناری و ... اینهاست. بالاخره دوستان و حامیانی در سپاه داشته و طبیعی بوده که در حمایت ازش تجمع و اعتراض و مجادله کنند و شاید علل بخشی از مخالفتهای سیاسی با رضایی، همین بوده باشه
محمد صادق: برداشتم (با دیدن این فیلم و شنیدن صدای این جلسه که سه ساعته) هنوز همونه که بود: دعوا بیشتر سر قبضه شدن فضای مدیریتی جنگ توسط محسن و اطرافیانش بود.
طیف موسوم به تهرانیها سهم خاصی نداشتند در اداره جنگ و دنبال زدن اونها بودن. اما اصل دعوا موضوع مدیریتی و نظامی بوده که اتفاقا انتقاداتشون توی این زمینه سست بوده: اینکه چرا نمیرین جلو و تیر از تهش در میاد یا سر تفنگ و ... اتفاقا این نگاهها به جنگ «خرکی»تر از اون یکی نگاهها بوده!
pooriuasafara: تصویرِ کودتای خزنده نه از جنگ، نه از محسن رضایی و نه حتی از همان جلسهای که صداها را پخش میکنه کامل نیست. منکر اختلاف نظرها، ظلمها (خاصه به باکریها و حاج داوود کریمی و...) نیستم ولی تصویر از اون جلسه هم تصویر ناقصی است.
شما مثلا مصاحبه دهباشی با مرحوم محسن کنگرلو رو نگاه کنید. اون بنده خدا در طیف مقابل رضایی بود (در بعد کلان نه نظامی و جبهه) دیگه. طیف چپی که هواخواه آ.منتظری یا پشت مهندس موسوی بودن هم در تکاتیک، تکنیک و تحلیل چندان بر راستها برتری نداشتند.
عطاءالله مهاجرانى: دوستى پرسید: اگر بخواهى به برنامه كودتاى خزنده سپاه كه توسط BBC فارسى پخش شد، پاسخ بدهى چه خواهى گفت!؟
گفتم: پاسخ متناسب این است كه حسن فتحى مجموعه تلویزیونى درباره كودتاى مرداد ٣٢ و نیز كودتاى اسفند ١٢٩٩ بسازد. كودتا تعریف مشخصى دارد. رضاخان كودتا كرد و شاه (محمدرضا) با كودتا برگشت.
بعد از عملیات خیبر فرماندهان و پاسداران به فرماندهى سپاه اعتراض دارند. فرمانده سپاه همگى آنان را در جلسهاى دعوت مىكند و به سخنان آنان گوش مىكند و حتی مىگوید اعتراض و نظرتان را به فرماندهى عالى برسانید. چگونه مىتوان از برگزارى چنین جلسهاى و یا حتى بركنارى برخى فرماندهان به كودتاى خزنده تعبیر كرد؟
البته این تعبیر را وقتى در مجلس اول عضو كمیسیون دفاع بودم، از سید مهدى هاشمى شنیدم. افرادى از بیت مرحوم آیت الله منتظرى بودند كه سید مهدى هاشمى را لایق فرماندهى سپاه مىدانستند و باور داشتند حق ایشان رعایت نشده است. جنك طبعا با فراز و فرود همراه بود.
سپاه و ارتش اركان دفاع از تمامیت ارضى، وحدت ملى، استقلال و اقتدار منطقهاى ایراناند. ملت ایران با تشییع تاریخى و حماسى شهید قاسم سلیمانى حمایت خود از یك فرمانده سپاهى كه خود را سرباز مىخواند نشان داد. حمله به عین الاسد جلوه دیگرى از اقتدار ملى بود.
كودتا تعریفش متفاوت است. البته در كودتاى مرداد ماه ٣٢ رادیو BBC نقش قابل توجهى داشت. كه داستان دیگرى است. پیداست حكایت همچنان باقى ست ...
محمد وحیدی: تو روح پدر و مادر کسی که دفاع از میهن و آب و خاک را به دعوای سیاسی تقلیل میدهد. خوشبختانه آنها که قرار است برای خاک، خون دهند، پای بیبیسی و توییتر ننشستهاند. که اگر نشسته بودند ما الان لیبی و عراق و سوریه بودیم! زهی خیال باطل...
شیرعلینیا در کتاب «تاریخ مصور جنگ» به این جلسه اشاره کرده و نوشته که برخی فرماندهان از اینکه جبهه غرب به چشم یک جبهه فرعی دیده میشه اعتراض داشتند و درباره تجهیزات بحث میکردند. بهمنی و رستگار هم بحثهای تخصصی داشتند که عماد باقی و اکبر گنجی یهو بحث رو به مسائل سیاسی کشوندند.
مستند باستانی در ظاهر نقد فرماندهی جنگه ولی در حقیقت، پر رنگ کردن یک درگیری سیاسی به نفع حامیان مرحوم منتظری در سپاهه! من کاری به درست و غلط بودن حرف هیچ طرفی در سپاه ندارم ولی از این فیلم، حقانیت سیاسی منتقدان رضایی اثبات نمیشه. درباره مسائل نظامیش میشه بحث کرد.
به نظرم در این مستند و در روایت خاص باستانی، مسائلی با هم قاطی شدند که نتیجهگیری درست رو برای من سخت میکنه. ممکنه خیلی از نقدهای نظامی درباره فرماندهی جنگ درست باشه ولی سایهی سیاست و اختلافات سیاسی و جناحی در این فریادها اینقدر تابلو هست که آدم به نیات پشت پرده شک میکنه!
یک سری مسائل در فیلم باستانی عمدا باهم قاطی شدند برای یک نتیجهگیری سیاسی. مثلا اختلاف نظامی متوسلیان و موحد دانش با رضایی به حساب دعوای سیاسی حامیان مرحوم منتظری با رضایی گذاشته شد. در حالی که روح اون شهدا از این دعواها بیخبر بود و یکی دو سال قبل شهید یا مفقود شده بودند!
یه نکته دیگه مسائل مربوط به فعالیتهای سید مهدی هاشمی در سپاه و برکناری و ... اینهاست. بالاخره دوستان و حامیانی در سپاه داشته و طبیعی بوده که در حمایت ازش تجمع و اعتراض و مجادله کنند و شاید علل بخشی از مخالفتهای سیاسی با رضایی، همین بوده باشه
اصل دعوا موضوع مدیریتی و نظامی بوده که اتفاقا انتقاداتشون توی این زمینه سست بوده: اینکه چرا نمیرین جلو و تیر از تهش در میاد یا سر تفنگ و ... اتفاقا این نگاهها به جنگ «خرکی»تر از اون یکی نگاهها بوده!
محمد صادق: برداشتم (با دیدن این فیلم و شنیدن صدای این جلسه که سه ساعته) هنوز همونه که بود: دعوا بیشتر سر قبضه شدن فضای مدیریتی جنگ توسط محسن و اطرافیانش بود.
طیف موسوم به تهرانیها سهم خاصی نداشتند در اداره جنگ و دنبال زدن اونها بودن. اما اصل دعوا موضوع مدیریتی و نظامی بوده که اتفاقا انتقاداتشون توی این زمینه سست بوده: اینکه چرا نمیرین جلو و تیر از تهش در میاد یا سر تفنگ و ... اتفاقا این نگاهها به جنگ «خرکی»تر از اون یکی نگاهها بوده!
pooriuasafara: تصویرِ کودتای خزنده نه از جنگ، نه از محسن رضایی و نه حتی از همان جلسهای که صداها را پخش میکنه کامل نیست. منکر اختلاف نظرها، ظلمها (خاصه به باکریها و حاج داوود کریمی و...) نیستم ولی تصویر از اون جلسه هم تصویر ناقصی است.
شما مثلا مصاحبه دهباشی با مرحوم محسن کنگرلو رو نگاه کنید. اون بنده خدا در طیف مقابل رضایی بود (در بعد کلان نه نظامی و جبهه) دیگه. طیف چپی که هواخواه آ.منتظری یا پشت مهندس موسوی بودن هم در تکاتیک، تکنیک و تحلیل چندان بر راستها برتری نداشتند.
عطاءالله مهاجرانى: دوستى پرسید: اگر بخواهى به برنامه كودتاى خزنده سپاه كه توسط BBC فارسى پخش شد، پاسخ بدهى چه خواهى گفت!؟
گفتم: پاسخ متناسب این است كه حسن فتحى مجموعه تلویزیونى درباره كودتاى مرداد ٣٢ و نیز كودتاى اسفند ١٢٩٩ بسازد. كودتا تعریف مشخصى دارد. رضاخان كودتا كرد و شاه (محمدرضا) با كودتا برگشت.
بعد از عملیات خیبر فرماندهان و پاسداران به فرماندهى سپاه اعتراض دارند. فرمانده سپاه همگى آنان را در جلسهاى دعوت مىكند و به سخنان آنان گوش مىكند و حتی مىگوید اعتراض و نظرتان را به فرماندهى عالى برسانید. چگونه مىتوان از برگزارى چنین جلسهاى و یا حتى بركنارى برخى فرماندهان به كودتاى خزنده تعبیر كرد؟
البته این تعبیر را وقتى در مجلس اول عضو كمیسیون دفاع بودم، از سید مهدى هاشمى شنیدم. افرادى از بیت مرحوم آیت الله منتظرى بودند كه سید مهدى هاشمى را لایق فرماندهى سپاه مىدانستند و باور داشتند حق ایشان رعایت نشده است. جنك طبعا با فراز و فرود همراه بود.
سپاه و ارتش اركان دفاع از تمامیت ارضى، وحدت ملى، استقلال و اقتدار منطقهاى ایراناند. ملت ایران با تشییع تاریخى و حماسى شهید قاسم سلیمانى حمایت خود از یك فرمانده سپاهى كه خود را سرباز مىخواند نشان داد. حمله به عین الاسد جلوه دیگرى از اقتدار ملى بود.
كودتا تعریفش متفاوت است. البته در كودتاى مرداد ماه ٣٢ رادیو BBC نقش قابل توجهى داشت. كه داستان دیگرى است. پیداست حكایت همچنان باقى ست ...
محمد وحیدی: تو روح پدر و مادر کسی که دفاع از میهن و آب و خاک را به دعوای سیاسی تقلیل میدهد. خوشبختانه آنها که قرار است برای خاک، خون دهند، پای بیبیسی و توییتر ننشستهاند. که اگر نشسته بودند ما الان لیبی و عراق و سوریه بودیم! زهی خیال باطل...