تبیان، دستیار زندگی

بچه‌هایی که یک ‌شبه مرد شدند

آشنایی با کتاب مربع‌های قرمز حاج حسین یکتا

کتاب مربع‌های قرمز، روایت خاطرات راوی از روزهای جنگ است؛ از بازیگوشی‌های کودکانه سربازان امام خمینی تا روزهای امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مربع های قرمز
روند انتشار خاطرات رزمندگان از سال‌های حضورشان در جبهه‌های نبرد طی سال‌های اخیر سیر صعودی داشته است. اگر یادتان باشد چند سال پیش رهبر انقلاب فرمودند رزمنده‌ای که خاطراتش را نمی‌نویسد، انگار جنگ را ناتمام رها کرده است. آشکارا پس‌ازاین توصیه بود که نگارش و انتشار این خاطرات سرعت بیشتری گرفت.

یکی از کتاب‌های مهمی که تیرماه دو سال پیش در این فقره منتشر شد «مربع‌های قرمز» بود؛ خاطرات حاج حسین یکتا، فرمانده قرارگاه فرهنگی خاتم ‌الاوصیا (ص). اتفاقاً او در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشت، اذعان کرده بود همین توصیه رهبر انقلاب باعث شده تا قلم ‌به ‌دست بگیرد: «پنج سال می‌شد که قصد کرده بودم خاطراتم را مکتوب کنم. به‌خصوص وقتی مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنه‌ای (حفظه ا...) مطلبی را مبنی بر ناتمام ماندن جنگ یک رزمنده تا نوشتن خاطراتش فرمودند، برای نوشتن و نشر خاطراتم مصمم‌تر شدم.»

حالا با لبیکی که حاج حسین گفته، کارش بی‌اجر هم نمانده است. جاده توصیه رهبر و اطاعت او دوطرفه بوده، چون ایشان بر این کتاب یادداشتی نوشته‌اند که قرار است عصر امروز از آن رونمایی شود.

درباره کتاب

مربع‌های قرمز را نشر شهید کاظمی دو‌سال پیش باقیمت 32هزار تومان به بازار فرستاد و حالا در چاپ‌های جدیدتر به 55 هزار تومان رسیده است. کتاب مربع‌های قرمز، روایت خاطرات راوی از روزهای جنگ است؛ از بازیگوشی‌های کودکانه سربازان امام خمینی تا روزهای امدادگری و شناسایی و چشیدن طعم تلخ قطعنامه.

خاکریز برایمان آخرین مانع ورود به آسمان بود و دیگر پشتش بند نمی‌شدیم. فکرش را هم نمی‌کردیم تا صبح پای این خاکریز ماندگار شویم. بچه‌ها همان‌طور نشسته چفیه‌ها را روی صورت انداختند و خوابیدند


خاطرات نوجوانانی که در مکتب امام خمینی یک ‌شبه مرد شدند و در میان غرش تانک و صفیر گلوله قد‌ کشیدند. آنها که این روزها رد پای غبار میانسالی بر موهایشان نشسته و هنوز در گوشه‌ای و سنگری تمام قامت کنار انقلاب ایستاده‌اند و آنها که پایشان به آسمان باز شد و به لقاءا... رسیدند. همان‌ها که امام در موردشان فرمود: «اینجانب از دور‌دست و بازوی قدرتمند شمارا که دست خداوند بالای آن است، می‌بوسم و بر این بوسه افتخار می‌کنم.»

چه می‌خوانیم؟

در این کتاب با این‌که خاطرات یکتا از کودکی تا حالا مدنظر قرار داده ‌شده، اما تمرکز اصلی بر سال‌های حضور در جبهه‌های نبرد است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «ستون گردان بی‌سر و صدا از کنار مسجد گذشت. آسمان خودش را به گنبد رسانده بود. ستاره‌ها مثل پولک. راه خاکی تنش را در دل تاریکی از کنار مسجد تاب ‌داده بود، ما هم دنبالش. هر چه جلوتر می‌رفتیم، دلم بیشتر می‌لرزید. انگار بعد از مسجد دنیا تمام‌شده بود. ما بودیم و خدا. زیر دید و تیر مستقیم عراق گردن کشیده بودیم و راه می‌رفتیم. از هیچ‌کس صدایی شنیده نمی‌شد. بی‌سیم‌ها روی حنجره و گلوی فرمانده گردان گروهان ها بسته‌شده بود تا با ارتعاش تارهای صوتی‌شان باهم ارتباط برقرار کنند. بوی بهشت می‌آمد. اشک روی صورتم راه بازکرده بود. فرشته‌ها کنار جاده خاکی ایستاده بودند. اسم آنهایی که رفتنی بودند را می‌نوشتند و اشک‌شان را پاک می‌کردند. تا به نهر خین برسیم. نیم ساعت طول کشید. نیم ساعت بهشتی که هنوز طعمش زیر زبانم است. خاکریز لاغر و کوتاهی در انتهای راه انتظارمان را می‌کشید. دولادولا پشتش خزیدیم. یک گروهان غواص از گردان کوثر به فرماندهی حاج‌ابوالفضل شکارچی، قرار بود به دماغه جزیره بوارین بزنند. بی‌سروصدا در استتاری لب نهر جاگیر شدند. صفحه فلزی بزرگی که نصف تنش در نیزار بود، نصفش در آب. غواص‌ها زیر آن چیدند. گردان ما هم به سینه خاکریز چسبید. سکوت سنگینی بین‌مان لانه کرده بود. آخرین شب باهم بودن داشت می‌گذشت. برق اشک را در چشم‌های بچه‌ها می‌دیدم. لب‌ها به ذکر می‌جنبید و چشم‌ها از رفقا حلالیت می‌طلبید. طاقت نگاه کردن نداشتم. می‌ترسیدم جا بمانم و این نگاه‌ها تا آخر عمر جانم را بسوزاند. چشم‌هایم را بستم و نفس عمیق کشیدم. باز بوی بهشت می‌آمد. بین خاکریز لاغر ما و دژ عراق نهر خین بود. عرضش 20 متر هم نمی‌شد. دوست داشتیم زودتر فرمان آتش برسد تا به نهر بزنیم؛ اما خبری نشد. خاکریز برایمان آخرین مانع ورود به آسمان بود و دیگر پشتش بند نمی‌شدیم. فکرش را هم نمی‌کردیم تا صبح پای این خاکریز ماندگار شویم. بچه‌ها همان‌طور نشسته چفیه ها را روی صورت انداختند و خوابیدند.»

تقریظ رهبر انقلاب بر «مربع‌های قرمز»

در آستانه‌ چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس، مؤسسه‌ پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، «نهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» را همراه با انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «مربع‌های قرمز» برگزار خواهد کرد. این مراسم شنبه ۲۹ شهریور ماه، در جوار مزار شهدای دفاع مقدس، با حضور جمع محدودی از پیشکسوتان جهاد و مقاومت و فعالان حوزه‌ ادبیات و هنر دفاع مقدس، با رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی در گلزار شهدای بهشت‌زهرا سلام‌ا... علیها از ساعت ۲۰ برگزار می‌شود.

درباره راوی و نویسنده

در یکی دو دهه اخیر دیگر تبدیل به سنت شده است؛ این‌که رزمنده‌ها خاطراتشان را روایت کنند و نویسنده‌ای کاربلد آنها را تنظیم و تدوین کند. مربع‌های قرمز را حاج حسین یکتا نوشته و روایت کرده و زینب عرفانیان آن را به نگارش درآورده و برای انتشار در قالب کتاب تدوین کرده است.

عرفانیان گفته در طول سه ‌سال، متن را 14 بار بازخوانی و بازنویسی کرده است. او درباره این سه سال این‌طور توضیح داده: «همزمان مصاحبه، پرداخت، فضاسازی، برش، طرح داستان و ویرایش را با همدیگر جلو می‌بردیم و خاطره به خاطره پیش می‌رفتیم. هر بخش از خاطره، تیترهایی داشت اما ازنظر فنی با مشکلاتی روبه‌رو می‌شدیم و کتاب پر از تیترهای متفاوت می‌شد و اعتقاد داشتم هر‌تیتر، یقه خواننده را می‌گیرد و او را از دل متن بیرون می‌کشد؛ به همین دلیل تیترها را حذف کردم تا جریان متن پیوسته‌تر باشد.»

منبع: روزنامه جام جم