تبیان، دستیار زندگی

بررسی روایت‌های توئیتری از آزار جنسی هنرمندان

تجاوز صرفا «ارضای شهوت» نیست، «اعمال قدرت» است. یک انگاره‌ غلط رایج این است که قدرت صرفاً متمرکز در دستگا‌ه‌های حکومتی است و آن که بیرون از قدرت است «پاک» است. قدرت، منتشر در همه‌ روابط اجتماعی است. هر رابطه‌ اجتماعی یک رابطه‌ی قدرت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شهاب اسفندیاری
شهاب اسفندیاری، استاد دانشگاه صداوسیما/ این روزها روایت‌های بسیار تلخ و تکان‌دهنده‌ای از آزار جنسی و تجاوز توسط برخی قربانیان این جرائم منتشر می‌شود. ابعاد و دامنه گسترده برخی روایت‌ها حاکی از تداوم برخی رفتارهای مجرمانه طی سال‌ها توسط افرادی دارای شهرت اجتماعی است.

آزار جنسی و تجاوز صرفا «ارضای شهوت» نیست، در واقع «اعمال قدرت» است. یک انگاره‌ی غلط رایج این است که قدرت صرفا متمرکز در دستگا‌ه‌های حکومتی است. بر اساس این تصور، هرکس بیرون از قدرت است، «پاک» است. اما قدرت منتشر در همه روابط اجتماعی است. هر رابطه اجتماعی یک رابطه قدرت است.

این‌ که هنرمندی خبرنگاری که برای مصاحبه مراجعه کرده را با خشونت مورد آزار جنسی قرار دهد و چند دقیقه بعد در کمال خونسردی در محیط عمومی دوباره سراغ او رفته و بگوید «برویم برای مصاحبه؟»، تجسم وحشتناک‌ترین استبدادها و دیکتاتوری‌ها است. هرچند ظاهرا «خارج از قدرت» رخ داده است.

از نوشته‌های برخی از این افراد که شکایت‌های متعددی از آنها شده، مشخص است که در هنگام دام پهن کردن برای قربانیان هم موضعی کاملا «دور از قدرت» و حتی «در برابر قدرت» از خود نشان می‌دهند. نوعی «وارستگی» در خود احساس می‌کنند و از همین موضع هم قربانیان خود را تحقیر می‌کنند.

در برخی روایت‌ها مشاهده می‌شود که آزارگران و حامیان آنها با این توجیه که اگر قربانی لب به سخن بگشاید حکومت نه با شخص خاطی، بلکه با «نهاد هنر» یا «اهالی مطبوعات» و «روشنفکران» برخورد می‌کند، به قربانی القا می‌کردند که اگر تجاوز بد است حکومت از آن بدتر است! پس «هیس!»

از همین روایت‌ها آشکار می‌شود که سرکوب و سانسور هم اموری صرفاً مربوط به حکومت‌ها نیست. برخی از این روایت‌ها، مربوط به فضاهایی مانند مطبوعات، آموزشگاه‌ها و مجامع هنری است. اما حتی هنگامی که قربانی مایل به سخن گفتن بوده، ساز و کارهای قدرت درون این فضاها آنها را سرکوب کرده است.

در بسیاری از دانشگاه‌های جهان هرگونه رابطه عاشقانه (affair) بین استاد و دانشجو باید قبلا به دانشگاه گزارش شود. چرا که رابطه استاد و دانشجو صرفا یک رابطه آموزشی نیست؛ یک رابطه قدرت هم هست.


این که برخی متهمان به دلیل موقعیت در مراکز آموزشی با نوجوانان در ارتباط بوده و آنها را مورد آزار قرار داده و یا به روابطی استثماری وارد کرده‌اند، ضرورت ورود جدی مسئولین وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علاوه بر دستگاه قضایی به این موضوع را دو چندان می‌کند.

در مقابله با آزار جنسی حمایت قانونی و اجتماعی از قربانیان، فارغ از عقیده و سبک زندگی آنها، یک ضرورت است. اغراق و تعمیم، یا انکار و پنهان‌کاری کمکی به حل مشکل نمی‌کند. رعایت ضوابط شرعی، اخلاقی و حقوقی قطعا ضروری است. اما رها کردن کسانی که شهرت به آزارگری جنسی دارند خطرناک است.

البته در زمینه آزار (Harassment) و دیگر جرائم جنسی خصوصا در محیط‌های آموزشی و اداری، هم نیازمند قوانین دقیق‌، روشن و به‌روز هستیم و هم نیازمند آموزش‌ها و مراقبت‌هایی که سطح آگاهی و هشیاری را افزایش دهد و به پیشگیری از جرم کمک کند‌.

باید اذعان کنیم که یک مانع بزرگ برای افزایش سطح آگاهی‌ها در این موضوع این است که نهادها و موسسات گمان می‌کنند اگر در این زمینه اقدامی انجام بدهند، تصور می‌شود اتفاقات ناگواری در آن مجموعه رخ داده و ذهنیت منفی نسبت به آن ایجاد شود. اما مخاطرات بی‌توجهی به این موضوع بیشتر است.

در بسیاری از دانشگاه‌های جهان هرگونه رابطه عاشقانه (affair) بین استاد و دانشجو باید قبلا به دانشگاه گزارش شود. چرا که رابطه استاد و دانشجو صرفا یک رابطه آموزشی نیست؛ یک رابطه قدرت هم هست. اگر رابطه‌ دیگری بین آنها برقرار شود باید مشخص شود که اجبار و اکراهی در کار نبوده است.

برخی شرکت‌های جهان اساساً رابطه عاطفی/عاشقانه بین مدیران و کارکنان را ممنوع کرده‌اند، چون همواره شبهه سوءاستفاده از قدرت هست. چندی قبل مدیرعامل مک‌دونالد مجبور به استعفا شد چون رابطه مخفیانه او با منشی‌اش افشا شد و طبق مقررات شرکت چنین روابطی به کلی ممنوع بود.

در کشور ما با لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی، تشکیل کارگروه‌هایی با حضور متخصصین فقه، حقوق، جامعه‌شناسی و روانشناسی؛ دستگاه‌های مرتبط اجرایی، قوای مقننه و قضاییه، نیروی انتظامی، صدا و سیما و نمایندگان معتمد اصناف؛ گام نخست برای حرکتی جدی در مقابله با آزار جنسی باشد.

نباید تصور کنیم چون یک نظام اسلامی داریم و در جامعه ما ارزش‌های دینی نقش موثری دارد، از این قبیل آسیب‌های اجتماعی مصون هستیم و این مسائل مربوط به غرب است. نباید گمان کنیم توجه به این مسائل موجب بدنامی جامعه اسلامی و سیاه‌نمایی و دنباله‌روی رسانه‌های بیگانه است.

همان‌گونه که در جامعه ما سوءاستفاده مالی وجود دارد و برخورد قانونی با آن افتخار نظام اسلامی است، سوءاستفاده جنسی هم وجود دارد و مقابله با آن نه تنها مایه سرشکستگی نیست بلکه احقاق حقوق عامه و صیانت از امنیت اجتماعی و روانی جامعه است.

برای برقراری عدالت در یک جامعه عادل بودن حاکمان کافی نیست. چون قدرت فقط در دست حاکمان نیست. قدرت در همه روابط اجتماعی منتشر است. جامعه آنگاه عادلانه می‌شود که در روابط اجتماعی در سطوح مختلف جامعه و حتی بخش‌ها و واحد‌های کوچک و به ظاهر «دور از قدرت» هم عدالت برقرار شود.