ایران جزیره کیش و دریای خزر را فروخت؟ بلای نبود سواد رسانهای!
هفته اول لیگ برتر برگزار شد، ذوب آهن یا پاس فقید همدان با لباس دوم در بازی حاضر شد و در مطبوعات شایعه طرح شد که دولت اجازه پوشیدن لباس سبز را به تیمهای فوتبال نمیدهد تا مبادا جنبش به ورزشگاهها برسد!!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1399/05/21 ساعت 12:25
صادق فرامرزی: احتمالا اکثریتی نود و چند درصدی ماجرای این عکس را یا نمیدانند یا فراموش کردهاند (هیچ چیز مفیدی هم از دست ندادهاند!)
ماجرا به یکی از سخنرانیهای ریاست جمهوری وقت در اواخر سال هشتاد و هشت برمیگردد، سخنرانیای که تصاویرش بیشتر از سخنانش جنجالی شد، بنری پشت احمدی نژاد نصب شده بود که در جریان چاپ طرحش رنگ سبز پرچم شبیه به آبی شده بود، و خب طبیعتا همه جا حرف از این بود که ترس دولت از قدرت معنوی جنبش سبز باعث شده تا رنگ سبز پرچم هم سانسور کنند!
این البته تنها مورد از کمدیهای آن سال نبود، هفته اول لیگ برتر برگزار شد، ذوب آهن یا پاس فقید همدان (دقیقش خاطرم نیست) با لباس دوم در بازی حاضر شد و در مطبوعات شایعه طرح شد که دولت اجازه پوشیدن لباس سبز را به تیمهای فوتبال نمیدهد تا مبادا جنبش به ورزشگاهها برسد!!
این شایعه هفته بعد عمرش به پایان رسید اما مواردی از این دست در فضای هیجانی ۸۸ هر روز پیش میآمد و گودرزها به وصلت شقایق در میآمدند تا بازار از رونق نیافتد!
ایام انتخابات ۸۸ بود و یکی از ثابتترین ادعاها آن بود که دولت دریای خزر را به روسیه فروخته است تا همسایه شمالی راضی شود برایش انرژی هستهای بسازند. این را بگذارید کنار فیلم تبلیغاتی رقیب احمدینژاد که در آن یک بازیگر تئاتر میپرد جلویاش و میگوید پسر من معتاده ما کار میخواهیم نه انرژیهستهای!
خوشمان میآمد یا نه، اما این حرف را اکثر مردم باور کردند، آنقدر باور کردند تا جایی که چند سال بعد تیم والیبالمان آمریکا را برد و به چین باخت، همه گفتند این دستور احمدی نژاد بوده تا به چین باج بدهیم!
ورق برگشت و دولت عوض شد و مذاکرات خزر که سالها قبل از دولت سابق در دولت اسبق شروع شده بود به توافق نهایی نزدیک شد، حالا همه آنها که ادعا میکردند احمدی نژاد خزر را به روسیه فروخته باید مردم را قانع میکردند که از هر طرف به این دریا نگاه کنید ایران نمیتواند مالک پنجاه درصدش بوده باشد!
تمام شد؟ ابدا!!... روزمره سیاسی ایران بینهایت از این طرح مسالههای کوتاه مدت داشته که خودمان هم فراموششان کردهایم... وظیفه ما چیست؟ بسم الله الرحمن الرحیم، ما محکوم به آگاهی بخشی هستیم، ما با جامعهای مواجهیم که هرچیز را باور میکند، نباید بکند!
تفاوت میان رسانه متعهد و غیرمتعهد را پیش از هر خط و جناحی این استاندارد مشخص میکند که دنبالهرو آگاهی است یا ماشین تولید آگهی! آگاهی هر روز مخاطب را با درد اندیشیدن عمیق میکند و آگهی جامعهای را هر روز بیشتر از دیروز درگیر این سطحی نگری میکند!
ماجرا به یکی از سخنرانیهای ریاست جمهوری وقت در اواخر سال هشتاد و هشت برمیگردد، سخنرانیای که تصاویرش بیشتر از سخنانش جنجالی شد، بنری پشت احمدی نژاد نصب شده بود که در جریان چاپ طرحش رنگ سبز پرچم شبیه به آبی شده بود، و خب طبیعتا همه جا حرف از این بود که ترس دولت از قدرت معنوی جنبش سبز باعث شده تا رنگ سبز پرچم هم سانسور کنند!
این البته تنها مورد از کمدیهای آن سال نبود، هفته اول لیگ برتر برگزار شد، ذوب آهن یا پاس فقید همدان (دقیقش خاطرم نیست) با لباس دوم در بازی حاضر شد و در مطبوعات شایعه طرح شد که دولت اجازه پوشیدن لباس سبز را به تیمهای فوتبال نمیدهد تا مبادا جنبش به ورزشگاهها برسد!!
حالا همه آنها که ادعا میکردند دولت قبل دریای خزر را به روسیه فروخته باید مردم را قانع میکردند که از هر طرف به این دریا نگاه کنید ایران نمیتواند مالک پنجاه درصدش بوده باشد!
این شایعه هفته بعد عمرش به پایان رسید اما مواردی از این دست در فضای هیجانی ۸۸ هر روز پیش میآمد و گودرزها به وصلت شقایق در میآمدند تا بازار از رونق نیافتد!
ایام انتخابات ۸۸ بود و یکی از ثابتترین ادعاها آن بود که دولت دریای خزر را به روسیه فروخته است تا همسایه شمالی راضی شود برایش انرژی هستهای بسازند. این را بگذارید کنار فیلم تبلیغاتی رقیب احمدینژاد که در آن یک بازیگر تئاتر میپرد جلویاش و میگوید پسر من معتاده ما کار میخواهیم نه انرژیهستهای!
خوشمان میآمد یا نه، اما این حرف را اکثر مردم باور کردند، آنقدر باور کردند تا جایی که چند سال بعد تیم والیبالمان آمریکا را برد و به چین باخت، همه گفتند این دستور احمدی نژاد بوده تا به چین باج بدهیم!
ورق برگشت و دولت عوض شد و مذاکرات خزر که سالها قبل از دولت سابق در دولت اسبق شروع شده بود به توافق نهایی نزدیک شد، حالا همه آنها که ادعا میکردند احمدی نژاد خزر را به روسیه فروخته باید مردم را قانع میکردند که از هر طرف به این دریا نگاه کنید ایران نمیتواند مالک پنجاه درصدش بوده باشد!
تمام شد؟ ابدا!!... روزمره سیاسی ایران بینهایت از این طرح مسالههای کوتاه مدت داشته که خودمان هم فراموششان کردهایم... وظیفه ما چیست؟ بسم الله الرحمن الرحیم، ما محکوم به آگاهی بخشی هستیم، ما با جامعهای مواجهیم که هرچیز را باور میکند، نباید بکند!
تفاوت میان رسانه متعهد و غیرمتعهد را پیش از هر خط و جناحی این استاندارد مشخص میکند که دنبالهرو آگاهی است یا ماشین تولید آگهی! آگاهی هر روز مخاطب را با درد اندیشیدن عمیق میکند و آگهی جامعهای را هر روز بیشتر از دیروز درگیر این سطحی نگری میکند!