تبیان، دستیار زندگی

حادثه هفتم تیر و شهادت دکتربهشتی چگونه رخ داد؟

در هفتم تیر ماه سال 1360 در دفتر حزب جمهوری اسلامی بمب گذاری صورت گرفت که منجر به کشته شدن هفتاد و پنج تن از اعضای این حزب گردید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حادثه هفتم تیر

 جلسات هفتگی حزب جمهوری اسلامی ، یک شنبه ها برگزار می شد. روز یکشنبه هفتم تیر ماه 1360 هم  یکی دیگر  از جلسات هفتگی حزب  بود که در دفتر مرکزی واقع در سرچشمه تهران با حضور جمعی از اعضای حزب، نمایندگان مجلس و وزرای دولت برگزار شد. منافقین سعی کرده بودند تا توسط عامل نفوذی خود « محمدرضا کلاهی » تا آنجا که ممکن است مسئولان و شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی را به اینجلسه بکشانند تا آنها را در این انفجار از بین ببرند. در واقع محمدرضا کلاهی که از عناصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق در دفتر حزب جمهوری اسلامی بوده، صبح هفتم تیر طی تماس تلفنی با مسئولان نظام از آن ها می خواهد جلسه را پشت گوش نیندازند. چون  آیت الله بهشتی می‌خواهد موضوعات پر اهمیتی را مطرح سازد. این جلسه درست پس از عزل بنی صدر برگزار می شود؛ به همین علت مسئولان توجیه می شوند که حتما در جلسه شرکت کنند.

 البته برخی از مسئولان و شخصیتهای برجسته نظام از جمله محمدعلی رجایی (نخست وزیر)، دکتر محمد جواد باهنر، آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری، آیت الله مهدوی کنی، آیت الله علی قدوسی، حبیب الله عسگر اولادی و... به دلایلی درجلسه حضور نداشتند یا قبل از انفجار جلسه را ترک کرده بودند.

حدود ساعت 21 ،دکتر بهشتی در حال سخنرانی بود و  سخنانش را به این شکل آغاز کرد: ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره‌سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی‌گیرند انتخاب شوند…

 که دو بمب بسیار قوی در دفتر مرکزی حزب منفجر شد که این انفجار تا حدی شدت داشت که بر اثر آن انفجار قسمتهایی از ساختمان فرو ریخت و یک محوطه به ابعاد 10 در 10 متر درهم ریخت، بطوریکه آوار 2 متر از سطح زمین برجسته بود.شیشه های ساختمانهای اطراف نیز کاملاً خرد شد. در ساعت  اول پس از انفجار، هزاران نفر از مردم تهران در خیابانهای اطراف دفتر مرکزی حزب جمع شده بودند و آمبولانسها دائم در رفت و آمد بودند. سقف بتونی سالن اجتماعات دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمب به کلی فروریخته بود و دهها نفر زیر آوار مدفون شده بودند. اکثر مجروحین و شهدا که به آمبولانسها حمل میشدند، غرق در خون بودند و به هیچ وجه شناخته نمیشدند.

 در این انفجار  آیت‌الله سیدمحمد حسینی بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهره‌های برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.

 در واقع محمدرضا کلاهی که از عناصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق در دفتر حزب جمهوری اسلامی بوده، صبح هفتم تیر طی تماس تلفنی با مسئولان نظام از آن ها می خواهد جلسه را پشت گوش نیندازند. چون آیت الله بهشتی می‌خواهد موضوعات پر اهمیتی را مطرح سازد. این جلسه درست پس از عزل بنی صدر برگزار می شود؛ به همین علت مسئولان توجیه می شوند که حتما در جلسه شرکت کنند.


 همان طور که گفته شد این حادثه درست یک هفته پس از عزل بنی صدر از ریاست‌جمهوری صورت گرفت. روز سه‌شنبه 30 خرداد سال 1360 طرح عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس شورای اسلامی بررسی و با 177 رای موافق، 12 رای ممتنع و یک رای مخالف تصویب شد و روز اول تیرماه، حضرت امام خمینی(ره) حکم عزل بنی‌صدر را از مقام ریاست جمهوری صادر کردند. سازمان مجاهدین خلق پس از این وقایع، در 30 خرداد 1360، اعلام كرد كه فعالیت‌های این سازمان وارد فاز نظامی شده است، موج این فعالیت‌ها به قدری گسترده بود كه از مردم عادی در كوچه و خیابان تا مسوولین شاخص نظام را در بر گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیت‌الله خامنه‌ای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.


گزارشات شهربانی


شهربانی کل کشور که بلافاصله پس از انفجار دفتر حزب در محل حاضر شده بود، لحظه به لحظه گزارشاتی را می داد، اولین گزارشات شهربانی که از کلانتری 9 تهران به ریاست شهربانی وقت ارسال شده بود، در مورد انفجار دفتر حزب، در عین سادگی، مطالب زیادی را مطرح می کرد.بر اساس این گزارش ، بررسی لازم نشان میداد ساختمانی که در ضلع شمال غربی دفتر حزب قرار داشت، کاملاً بر اثر انفجار ویران و گویا حدود 90 نفر که در سالن جلسه حزبی به ریاست جناب آقای دکتر بهشتی و عده ای از وکلای محترم مجلس و وزرا و معاونین مملکتی حضور داشته اند، زیر آوار قرار میگیرند که با نظر مسئولان مربوطه و نظارت ریاست محترم شاجا(شهربانی جمهوری اسلامی) و پلیس تهران تا ساعت 2:30 بامداد مورخه 8/4/60 عملیات ادامه و بیش از 90 جنازه به وسیله امدادگران و مأموران کلانتری و پلیس که اکثراً به درجه رفیع شهادت نائل گردیده بودند از زیر تیر آهن، سیمان و آجر خارج و به بیمارستانهای مختلف تهران با نظر آقای دکتر عارفی و حجتالاسلام هادی غفاری اعزام میگردند.

 تا صبح عملیات جست وجو ادامه داشت و آمار شهدا و مجروحینی که در بیمارستانهای سطح این یگان اعلام گردید بموقع به افسر نگهبان قرارگاه مرکزی گزارش شده و در مورد علت انفجار، نتیجه قطعی تا این ساعت به دست نیامده و به نظر میرسد انفجار از داخل سالن صورت گرفته باشد و اضافه میگردد که دفتر حزب جمهوری اسلامی از زمان تأسیس تاکنون از نظر حفاظت داخلی و خارجی کاملاً توسط نهادهای وابسته به حزب صورت میگرفته و به علت عدم تقاضا، این یگان هیچ گونه حفاظتی در محل نداشته است و در این حادثه کلیه پرسنل این کلانتری اعم از افسر و مأمور، نهایت کوشش شبانه روزی خود را انجام داده و گردان امدادی و کلانتری های همجوار نیز آنان را کمک کرده اند.

روایت مرتضی محمدخانی


 در کنار افرادی که به شهادت رسیده بودند کسانی هم بودند که مجروح شدند و از این انفجار جان سالم به در برده بوند. از جمله این افراد مرتضی محمدخان بود که حادثه را به این گونه تشریح کرده است:

بهشتی هم پشت همین میز نشسته بودند و مدت کوتاهی از شروع جلسه نگذشته بود که بمب عمل کرد و دفتر حزب منفجر شد، در ردیف جلوی من محمد منتظری نشسته بود، باغانی و قندی هم در اطراف من بودند. جواد سرافراز، در ردیف پشت من بود… وقتی بمب منفجر شد ما یک زردی‌ای دیدیم و دیوار را من دیدم که زرد شد و انفجار… در آن شرایط همه قرآن می‌خواندند و ناله هم شنیده می‌شد ولی بیشتر همه قرآن می‌خواندند و شهادتین می‌گفتند، صداها به تدریج کمتر می‌شد، و بعد هم از بالا مثل اینکه یک جرثقیل آوردند که این طاق یک‌تکه را بردارند. جرثقیل نتوانست سقف را بلند کند و زنجیرش پاره شد و دوباره این طاق افتاد روی آوار، البته در این شرایط افراد در لابه‌لای صندلی‌ها قرار گرفته بودند. عبدالکریمی نماینده لنگرود، که در حال قرائت قرآن بود، در همین شرایط شاید با افتادن مجدد طاق، شهید شد. از بعضی دوستان دیگر هم صداهایی می‌آمد، بعداً متوجه شدم که تقریباً سرم روی سینه آقای باغانی بود و این بنده خدا داشت به لقاءالله می‌رفت. صداها، از هزاران نفری که روی پشت‌بام ایستاده بودند شنیده می‌شد، که هیچ کاری هم از دستشان برنمی‌آمد. گویا در فضای روی طاق گرد و خاک بوده، این‌ها با پاشیدن آب، قصد رفع کردن گرد و خاک را داشتند، غافل از اینکه این کار تمام منافذی که برای تنفس ما وجود داشت مسدود می‌کرد. با حدود ۴ ساعت، احساس کردم که مقداری راه تنفس ایجاد شد و دست چپم را از زیر خاک بردم بالا و دست مرا پیدا کردند.
حادثه هفتم تیر


گزارشات روزنامه اطلاعات


روزنامه اطلاعات هم درباره زمان وقوع حادثه نوشت : روزنامه اطلاعات هم نوشت: گزارش خبرنگاران از محل انفجار به نقل از شاهدان عینی حاکی است که احتمالا دو بمب بسیار قوی منفجر شده که صدای انفجار آن تا شعاع حداقل یک کیلومتر به وضوح شنیده شده است. این انفجار به هنگامی روی داده است که جلسه هفتگی حزب با حضور اعضای حزب، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و احتمالا چند تن از وزیران در این محل تشکیل شده بود. گزارش خبرنگاران در ساعت ۲۳ دیشب از مقابل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران حاکی بوده است که در زمان مخابره خبر ۲۰ مجروح به وسیله آمبولانس به بیمارستان‌های مختلف تهران از جمله بیمارستان طرفه و سینا انتقال یافتند و از بیمارستان طرفه خبر رسید که تا آن ساعت ۸ شهید که پیکر آن‌ها به کلی متلاشی شده را به این بیمارستان آورده‌اند. یکی از این شهدا آقای طباطبایی نماینده مجلس بود اما هویت هفت نفر دیگر هنوز مشخص نشده است. خبرنگاران در گزارش خود اضافه کرده‌اند که در فاصله ساعت‌های ۲۳ تا ۲۴ دیشب ۲۴ جسد را از زیر آوار خارج کرده‌اند.

 این روزنامه همچنین خبر داد که «حجت‌الاسلام هادی غفاری که از این حادثه جان سالم بدر برده بود به اتفاق چند تن از روحانیون کار امداد و نجات آسیب‌دیدگان را به عهده داشته است.» به نوشته این روزنامه، کسانی که به هنگام انفجار در حیاط ساختمان مرکزی حزب بودند گفته‌اند این واقعه زمانی رخ داد که دکتر بهشتی در حال سخنرانی بود. بعد از این واقعه، ابتدا از سرنوشت دکتر بهشتی اطلاعی در دست نبود و برخی امیدوار بودند نام وی در میان شهدا نباشد اما حوالی صبح ۸ تیر خبر رسید که وی نیز در میان شهداست. در پی واقعه انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی، از اولین ساعات صبح فردای آن روز عده زیادی از مردم در مقابل ساختمان انتقال خون در خیابان ویلای تهران اجتماع کردند تا با اهدای خون به مجروحین این حادثه کمک کنند. حدود ساعت دو و نیم بامداد هشتم تیر بود که مشخص شد بمب‌ها در سطل زباله نزدیک سن سالن اصلی حزب کار گذاشته شده بود.


گفته های حجت الاسلام باغانی


حجت الاسلام علی‌اصغر باغانی از مجروحان حادثه انفجار حزب جمهوری ااسلامی است که در سال ۱۳۱۳ در سبزوار متولد شد. وی نماینده دوره‌های اول و چهارم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه خراسان رضوی است. آن طور که حجت الاسلام باغانی روایت می کند، در جلسه دفتر حزب جمهوری اسلامی، دکتر بهشتی زمانی که پشت تریبون رفتند، صحبت خود را اینگونه آغاز کردند: «بحث انتخابات ریاست جمهوری یکی از مهم ترین مسائل کشور است و نباید دوباره یک عنصر در آب و نمک خیسانده دشمن به جامعه تحمیل شود». در این لحظه صدای بمب به گوش رسید و سقف فرو ریخت. چند دقیقه بعد تنها صدای آه و ناله و ذکر نام خدا و ائمه اطهار (ع) را شنیده است. وی در این حالت زیر آوار بوده و تصور کرده، خودش نیز به شهادت می رسد به همین دلیل شهادتین را بر زبان آورده اما وقتی پای چپش تکان می خورد به بیمارستان می برند و ۱۲ روز بستری می شود. حجت الاسلام باغانی پس از چند روز متوجه شهادت آیت الله بهشتی می شود و شنیدن خبر برایش دردناک و طاقت فرسا است. او بنا به گفته خودش آن شب از مسجد پیغمبر که امام جماعت آن بوده، راهی دفتر حزب می شود و به هیچ وجه فکر نمی کرده است، این اتفاق رخ دهد.

 
«سید مصطفی میرسلیم»، دلیل نفوذ فردی به نام «محمدرضا کلاهی صمدی» را عدم گزینش درست افراد برای حضور در تشکیلات حزب می‌داند و معتقد است: ما در هفته‌های اول تشکیل حزب جمهوری، نزدیک صدهزار نفر را ثبت نام کردیم. آن استقبال گسترده مانع گزینش دقیق در حزب شد و همین امر باعث ورود افراد نفوذی همچون کلاهی به حزب شد.


حادثه هفتم تیر از زبان محمدحسن اصغرنیا


محمدحسن اصغرنیا یکی دیگر از جانبازان و بازماندگان واقعه‌ هفتم تیرماه است. او گفته است: «حزب جمهوری اسلامی هر هفته یکشنبه ها بعد از نماز مغرب و عشا جلساتی داشت، اگرچه دستور جلسه هفتم تیرماه در رابطه با تورم و گرانی بود اما شهید بهشتی عنوان کردند که موضوع مهمتری هست و باید به آن پرداخته شود، ایشان ضمن صحبت در رابطه با وضعیت حساس کشور از نبود گزینه برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در حزب جمهوری اسلامی سخن گفته و سپس بر این مسئله که بیرون از حزب رجایی گزینه مناسبی است، تاکید کردند.» به روایت این شاهد عینی انتهای سخنرانی دکتر بهشتی یعنی درست در همین لحظه بمب منفجر شد و صدای انفجار مهیبی تمام سالن را پر کرد.


روایت آیت‌الله حاج شیخ قدرت‌الله نجفی


آیت‌الله حاج شیخ قدرت‌الله نجفی از اساتید برجسته اخلاق، که در زمره جانبازان حادثه هفتم تیر قرار دارد. او معتقد است: «در آن زمان کشور به اسارت نفوذی ها در آمده بود و همین امر عاملی شد برای بوجود آمدن حادثه بمب گذاری دفتر حزب جمهوری اسلامی.» بنا به روایت این جانباز و بازمانده حادثه هفتم تیرماه، آن شب دکتر بهشتی ۱۵ دقیقه سخنرانی کرد و در ابتدای سخنانش به مسئله برگزیدن نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری گریزی زد و بر این نکته تاکید کرد که کاندیدای مورد نظر باید پیرو خط امام باشد.

آیت‌الله حاج شیخ قدرت‌الله نجفی بیان می کند: «شهید بهشتی در ۵ دقیقه دوم از عدم پوستربازی در انتخابات و تبلیغ کردن به شیوه اروپایی ها سخن گفتند و در ۵ دقیقه آخر درباره انتخاب رئیس جمهور سخن گفتند، در این هنگام شهید شهریاری نماینده مردم بوشهر با صدای بلند از رئیس جمهور شدن شهید بهشتی و آیت الله خامنه ای سخن گفت و آیت الله بهشتی در پاسخ از واژه نخیر استفاده کردند و هنوز می خواستند سخن بگویند که بمب منفجر شد.
محمدرضا کلاهی صمدی


عامل انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی


محمدرضا کلاهی صمدی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران و متهم انفجار ۷ تیر ۱۳۶۰ در ساختمان حزب جمهوری اسلامی بود. مقامات جمهوری اسلامی ادعا می‌کنند که کلاهی عامل نفوذی مجاهدین خلق ایران در حزب جمهوری اسلامی بود.او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سازمان مجاهدین خلق پیوست ولی به دستور مسئولان مافوق تشکیلات بعنوان پاسدار به کمیته ولی‌عصر تهران، واقع در خیابان پاستور پیوست. طولی نکشید که وی به داخل حزب جمهوری اسلامی رخنه کرد و چندی بعد بعنوان مسئول حفاظت سالن برگزیده شد.

کلاهی که به عنوان کاردان فنی تجربی تجهیزات صوتی در حزب جمهوری اسلامی کار می‌کرد متهم است که بمب را همراه خود به مقر حزب برد. به همین دلیل او عامل انفجار شناخته شد. پس از انفجار بمب در مقر حزب وی به سرعت و قبل از اینکه کسی به او شک کند به بهانه خرید بستنی برای حضار سوار موتورسیکلت خودش شد و فرار کرد. او بدون اینکه در دادگاهی در ایران محاکمه شود توانست از مرز خارج شود و به فرانسه فرار کند.

محمدرضا کلاهی، از اعضای رده پائین سازمان منافقین بود. نفوذ کلاهی در تشکیلات حزب جمهوری با کمک "جواد قدیری"از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش صورت گرفته بود و در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری نیز، جواد قدیری عامل انتقال‌دهنده بمب‌های ساخته‌شده از قسمت فنی سازمان منافقین به عوامل اجرایی و از جمله کلاهی بوده است.

«سید مصطفی میرسلیم»، رئیس فعلی شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی که در آن ایام سمت معاونت تبلیغات حزب جمهوری اسلامی را برعهده داشته، دلیل نفوذ فردی به نام «محمدرضا کلاهی صمدی» را عدم گزینش درست افراد برای حضور در تشکیلات حزب می‌داند و معتقد است: ما در هفته‌های اول تشکیل حزب جمهوری، نزدیک صدهزار نفر را ثبت نام کردیم. آن استقبال گسترده مانع گزینش دقیق در حزب شد و همین امر باعث ورود افراد نفوذی همچون کلاهی به حزب شد.

میر سلیم در گفت و گویی بیان کرد که کلاهی عنصر نفوذی منافقان بود که به دلیل استقبال گسترده مردم از حزب و ضعف فرآیند گزینش توانسته بود وارد تشکیلات اداری حزب شود.

آیت‌الله موحدی کرمانی هم در همین زمینه نقل می‌کند: «کلاهی در شهید بهشتی نفوذ کرد و شهید بهشتی نیز به او اعتماد کرد. من به خاطر دارم که در جلسه شورای مرکزی حزب، کلاهی می گفت من باید تمام این ساختمان را به لحاظ امنیتی چک کنم تا یک وقت در پی این ساختمان مواد منفجره کار نگذاشته باشند. کلاهی عامل نفوذ و خیانت بود و با این ترفند پی ساختمان را کند و مواد منفجره را در آن کار گذاشت.
شهید بهشتی

هفتم تیر روز قوه قضاییه


جهت ارج نهادن به مقام والای قضاء و قضاوت و تكریم از مقام شامخ شهید مظلوم آیةالله  دكتر بهشتی اوّلین مسئول دستگاه قضایی جمهوری اسلامی که در هفتم تیرماه 1360 بر اثر انفجار بمب در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی به شهادت شهید رسید ،از یکم تا هفتم تیرماه بمناسبت سالروز شهادت آیت الله دکتر شهید بهشتی (ره) و جمعی از یاران انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره)به عنوان هفته قوه قضاییه نامگذاری شده است.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .