تبیان، دستیار زندگی

کودک دیر آموز چه ویژگیهایی دارد؟

به کودکی که توانایی یادگیری مهارت‌های تحصیلی ضروری را دارد، اما میزان و عمق یادگیری‌اش نسبت به همسالانش کمتر است، کودک دیر آموز می گویند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کودک مدرسه ای

 بهره هوشی کودکان دیر آموز بین 70 تا 85 است و  و به علت رشد ذهنی کم، نمی تواند مطالب و مسائل را همانند افراد عادی و هم سن و سال‌های خود یاد بگیرند و حل کنند. نمرات هوش کودکان دیر آموز بالاتر از نمرات کودکان عقب مانده ذهنی و پایین تر از کودکان طبیعی می باشد، به همین دلیل به آن ها کودکان مرزی نیز می گویند.

 کودکان دیر آموز از لحاظ ظاهری هیچ تفاوتی با بقیه کودکان ندارند ، از این رو تشخیص آنها تا زمانی که بخواهند به مدرسه بروند کمی با روبرو مشکل می شود. نگرانی و توقعات والدین در مورد نمرات و مهارت های فرزندشان این کودکان را در جایگاهی استرس آور و دشوار قرار می دهد.

این کودکان تنها در حیطه مهارت‌های تحصیلی دارای عملکردی محدودتر و ضعیف‌تر نسبت به همسالان خود هستند و در سایر رفتارهای انطباقی و سازشی فاقد هرگونه نقص قابل ملاحظه‌ای می‌باشند و مثل همسالان خود دارای تفاوتهای فردی در حیطه‌های مختلف رفتاری‌اند.

ویژگی های کودکان دیرآموز


کودکان دیر آموز علاقه ای به یادگیری و کارهای فکری نداشته و نمی توانند برنامه ریزی کنند و کاری را به صورت پیشرفته انجام دهند. بیشتر این کودکان در زمینه تحصیلی دچار مشکل می شوند، به طوری که ضعف تحصیلی در تمامی دروس مشخص است. در مقابل کودکان دچار اختلالات یادگیری ممکن است در برخی مهارت‌ها بسیار عالی عمل کنند.

دامنه توجه و تمرکز کوتاه:
خیلی زود حواس‌شان از کاری که انجام می‌دهند پرت می‌شود. این حواس‌پرتی گاهی خود را به شکل گسیختگی در گفتار و تغییر سریع موضوعات در زمان صحبت نشان می دهد.

زمان واکنش کند:

این کندی می‌تواند هم در زمان پاسخ دادن به سوالات و هم در زمان تصمیم‌گیری خود را نشان دهد.

مشکل در تحول زبان:

سیر رشد کلامی کودکان دیرآموز با کودکان دیگر متفاوت است. به صورت معمول آن‌ها دیر شروع به حرف زدن می کنند و دامنه لغات محدودتری نسبت به همسالان خود دارند.

کندی در یادگیری:

این کودکان با سرعت کمتری یاد می‌گیرند و زودتر نیز فراموش می‌کنند. سرعت یادگیری با پیچیده شدن مفاهیم، کندتر می شود و آن ها از فراگیری مفاهیم انتزاعی و پیچیده ناتوان هستند.

ضعف تعامل با کودکان هم‌سن:

 آن ها به صورت معمول با کودکان کوچک‌تر از خود ارتباط بهتری دارند و با توجه به ضعف در برخی مهارت‌های اجتماعی و حرکتی، با افزایش سن غالبا از ارتباط با کودکان هم‌سن خود دوری می‌کنند.

 نداشتن فعالیت های محرک، تخصص ناکافی معلم در شیوه های آموزشی پایه، توقعات بسیار بالا یا پایین معلمان از دانش آموزان، تدریس ناکافی به دانش آموزان از دیگر عوامل محیطی می باشند.


مشکل در حرکات ظریف:

بسیاری از کودکان دیرآموز در حرکات کلی بدن، عملکرد مطلوبی دارند اما در مقابل زمانی که نوبت به انجام کارهای ظریف با انگشتان می‌رسد، مشکل پیدا می‌کنند.

صداقت و زودباوری:

آن ها دروغ نمی‌گویند و حرف دیگران را به راحتی باور می‌کنند. این ویژگی آن ها را در جامعه آسیب‌پذیر تر می کند.

تأخیر رشد کلامی و حرکتی:

کودکان دیرآموز ، در مهارت های حسی – حرکتی دچار نوعی کندی هستند. کارهای شخصی خود را با کندی انجام می دهند و همیشه دفتر و کتاب هایشان پهن است.بیشتر آنها تأخیری جدی در رشد کلامی و حرکتی دارند . با بررسی بیشتر متوجه شده اند که این کودکان تأخیر رشد کلامی و حرکتی داشته اند و دیرتر از بقیه همسالان روند رشد را طی کرده اند.

مشکل تشخیص جزء به کل:

دیرآموزان در ترکیب حروف یا به عبارتی در ترکیب صامت و مصوّت و ساختن کلمه مشکلات اساسی دارند . یا زمانی که یک کلمه ی ساده ی دو بخشی را بخش می کنند بعد از گفتن بخش اول ، بخش دوم را فراموش می کنند . به همین علت در زمان گفتن دیکته اگر یک کلمه بصورت حرف به حرف یا صدا کشی به آنها گفته می شود ، آن را می نویسند در غیر این صورت در اکثر موارد از نوشتن درست ناتوان می مانند . در واقع آنها ممکن است در تشخیص جزء به کل مشکل داشته باشند.

 همچنین در این کودکان درجاتی از آسیب مغزی یا بدکاری مغزی دیده می شود.

یکی دیگر از ویِژگی های کودکان دیر آموز این است که در حافظه دیداری و شنیداری ،مشکلات جدی دارند . در نتیجه این مسئله می تواند دلیل اساسی مشکلات دیکته نویسی آنها باشد . در واقع نمی توانند یک عبارت را کامل در ذهن خود نگه دارند

این کودکان نیز مثل همسالان خود تفاوت های فردی در حیطه های مختلف رفتاری دارند.

این گونه کودکان زمانی که دیکته از یک درس یا بدون کلمات خارج از کتاب گفته می شود عملکرد بهتری نشان می دهند تا تلفیقی از چند درس و یا همراه با کلمات خارج از کتاب.

بعد از انجام بخشی از تکالیف ، احساس خستگی و بی حوصلگی می کنند و به بهانه های مختلف از ادامه کار طفره می روند . این عامل باعث نصیحت ، تذکر به آنها می شود  و نهایتاً سروصدای والدین را به دنبال دارد.

 از دیگر ویژگی های کودکان دیر آموز این است که از اعتماد به نفس و خودپنداره پایینی برخوردارند. به نوعی دچار درماندگی آموخته شده هستند و خودشان را باور ندارند.

بیشتر آنها در انتقال پیام معلم یا مسئولین مدرسه یا بیان اتفاقات داخل کلاس به والدین دچار مشکل هستند و یا در واقع فراموش می کنند.

 کودکان دیر آموز در پردازش اطلاعات ، ضعف داشته که علت اساسی آن می تواند بدکاری نظام عصبی مرکزی باشد.
کودک مدرسه ای

ریشه مشکل کودکان دیرآموز

علت بروز اختلالات یادگیری و دیرآموزی کودکان هنوز به طور دقیق مشخص نشده است، با این حال در پژوهش های مختلف مجموعه ای از عوامل در بروز دیرآموزی کودکان شناسایی شده اند.در ادامه برخی از انها را بیان می کنیم:

عوامل ژنتیکی: گاهی ممکن است ریشه مشکل در کودکان دیرآموز ، عوامل ژنتیکی باشد.تحقیقات نشان می دهد در خانواده هایی که عضوی دچار اختلال یادگیری است احتمال بروز چنین اختلالی بیشتر می شود.

عوامل فیزیولوژیکی و بیوشیمی: آسیب به مغز در اثر صدمه و یا ابتلا به یک بیماری می تواند منجر به اختلال در یادگیری یا دیرآموزی کودک شود. این آسیب ها ممکن است در دوران جنینی و یا بعد از زایمان نیز رخ دهد.

عوامل آموزشی: نداشتن فعالیت های محرک، تخصص ناکافی معلم در شیوه های آموزشی پایه، توقعات بسیار بالا یا پایین معلمان از دانش آموزان، تدریس ناکافی به دانش آموزان از دیگر عوامل محیطی می باشند.

برنامه ویژه برای کودکان دیرآموز


برای تهیه یک برنامه ویژه برای کودکان دیرآموز بهتر است مشابه این الگوعمل شود:

 زمینه‌یابی و بررسی نمرات گروه‌های سنی ۱ تا ۵ سال و مختص کودکانی که نمرات هوشی آنان ۲ سال یا بیشتر از حد میانگین پایین‌تر بوده است.

از معلمانی  استفاده کنید که قبلاً با چنین کودکانی سروکار داشته‌اند، تا توصیه‌های لازم ارائه شود.

لازم است یک ارزیابی دقیق از سلامت کودک و تاریخچه اجتماعی او انجام شود تا مشخص شود دلایل آشکاری که در عقب‌ماندگی او نقش دارند، چیست؟

آزمون‌های هوشی گروهی نیز می‌تواند کمک بزرگی باشد.

اگر عقب‌‌ماندگی مربوط به عوامل احساسی و هیجانی باشد، یک مطالعه کامل توسط روانپزشک و یا روانشناس که واجد شرایط لازم است ضرورت دارد. محتویات این مطالعه عبارتنداز: آزمون هوشی انفرادی، آزمون عملی، آزمون بالندگی (مهارتهای) اجتماعی و شخصی و آزمون‌های پیشرفت تحصیلی.

 نحوه برخورد با کودکان دیر آموز


اطرافیان کودکان دیر آموز باید در نظر داشته باشند که برای کمک به این کودکان باید از روش ها و تکنیک های خاصی استفاده کنند. اطلاع از روانشناسی کودک در این زمینه به شما کمک زیادی خواهد کرد. اگر کودک دیر آموز در اطراف خود دارید، به نکات زیر توجه کنید:

از زدن برچسب هایی مانند مرزی،کودن، تنبل و... دوری کنید.

از تنبیه های شدید بدنی و تهدید استفاده نکنید.

مهارت های شخصی و اساسی را به او آموزش دهید.

استعداد و توانایی هایش را کشف و شکوفا کنید و از مقایسه کودک با همسالانش پرهیز کنید.

دادن مسئولیت های خارج از خانه مثل خرید کردن باعث افزایش اعتماد به نفس او می شود.

اگر کودک درگیر موانع یادگیری مثل لوزه سوم، دندان های نامرتب، لکنت زبان، اختلال توجه و تمرکز است بهتر است این موانع یادگیری  را درمان و رفع کنید.

 فرستادن کودکان دیر آموز در جمعی که دیگر همسالان توانایی کمتری دارند می تواند به توانایی های بالقوه‌ی آن ها آسیب زده و رشد این کودکان را به تاخیر بیاندزد. به همین خاطر متخصصان توصیه می کنند که کودکان دیر آموز مانند دیگر همسالان به مدارس عادی فرستاده شوند و برای آموزش ویژه از کلاس ها و معلمان مخصوص این کودکان استفاده شود. 


این کودکان دیر یاد می گیرند و زود فراموش می کنند، پس لازم است مفاهیم یاد گرفته شده در زمان مناسب تمرین و تکرار شود.

در مدرسه معمولاً برخی معلمان بدون توجه به محدودیت تواناییهای ذهنی این گروه از دانش‌آموزان آنان را سرزنش و با دیگران مقایسه می‌کنند و چنین برخوردهایی موجبات شکست و دل‌زدگی بیشتر آنان را نسبت به تحصیل فراهم می‌سازد، اصولاً یأس و ناامیدی ناشی از شکست در مدرسه، اعتماد و اطمینان به خود را کاهش می‌دهد و چنین القا می‌کند که من به درد هیچ کاری نمی‌خورم. درحالی که معلم آگاه و دانا باید در برخورد با چنین دانش‌آموزانی محدودیت‌های ذهنی آنان را در نظر بگیرد و اگر واقعاً تشخیص می‌دهد که این گروه توانایی درک مفاهیم پیچیده درسی را ندارند آنان را به بهره‌مندی از آموزش حرفه‌ای یا کشاورزی تشویق کند، تا بتوانند متناسب با توانایی‌ها و نیازهای خود، شغل آینده خویش را پایه‌ریزی کنند.

مدارس کودکان دیر آموز


فرستادن کودکان دیر آموز در جمعی که دیگر همسالان توانایی کمتری دارند می تواند به توانایی های بالقوه‌ی آن ها آسیب زده و رشد این کودکان را به تاخیر بیاندزد. به همین خاطر متخصصان  توصیه می کنند که کودکان دیر آموز مانند دیگر همسالان به مدارس عادی فرستاده شوند و برای آموزش ویژه از کلاس ها و معلمان مخصوص این کودکان استفاده شود.

نیازی نیست کودکان دیر آموز به مدارس استثنایی بروند، فقط کافی است معلمان و مسئولین مدرسه را در جریان قرار داده و از آن ها بخواهید برخی اقدامات را انجام دهند. برای ورود به این مدارس لازم است کودک تان در طبقه کودکان استثنایی قرار گیرد.

از طرفی هم با فرستادن این کودکان به مدارس عادی بهتر است آنها زیر نظر معلمی قرار بگیرند که فعهالیتی درمورد تدریس این کودکان داشته باشد. وقتی بنابر هر دلیلی این عمل انجام شود، معلم باید در مورد این کودک با روانشناس یا مشاور مدرسه گفتگو کند تا بتواند این کودکان را بهتر تحت آموزش قرار دهد. در هر کلاس که ۳۰ تا ۴۰ دانش‌آموز دارد، به طور میانگین ۱ تا ۴ دانش‌آموز با ویژگی‌های گفته شده وجود دارد معلم باید اصول اصلی کار با این کودکان را بداند.مثلا باید ویژگیهای فردی کودک را در نظر بگیرد یا در کلاس به کودک کمک کند تا دراندازه و سطح خودش آموزش ببیند، مطالب درسی باید بیشتر تکرار شود و مدت زمان یادگیری و آموزش درس جدید با فاصله بیشتر برنامه‌ریزی شود. مدتی که طول می‌کشد تا یک کودک دیرآموز همانند یک کودک عادی یک سال درسی را به پایان برساند، یک سال و نیم است.

بهتر است کودک دیر اموز را در جلوی کلاس در س بنشانند تا هم توجه و تمرکزش بیشتر شود و هم معلم بر کارهایش نظارت داشته باشد.

این کودکان در کلاس هایی قرار بگیرند که جمعیت کمتری دارد، زیرا درک مفاهیم برایشان راحت تر می شود.

فعالیت های عینی و معنی دار برای آنها فراهم کرده و آنها را در فعالیت های گروهی مشارکت دهند.

همچنین کودک دیرآموز احتیاج به انگیزه برای تمرین (مشق و تکالیف) دارد. اما تمام این روشهای انگیزشی به یک نوع نیستند و آموزگار باید نبوغ خاصی برای آموزش به کودک به کار بندد.

آموزگار برای تدریس از مسائل عینی و محسوس کمک بطلبد تا بتواند موقعیت آموزشی محسوسی را برای او فراهم کند.

کودک دیرآموز برای رسیدن به ایده‌آل‌های آموزشی نیاز به تحسین و تشویق دارد. مانند جوایز متفرقه، ستاره روی دفتر، یک اسباب‌بازی، نوشتن نامش با گچ رنگی و خلاصه تحریک کردن علاقه‌اش.

‌آموزگار باید به کودک کمک کند تا به فعالیتهایش به عنوان یک چیز با ارزش نگاه کند و هر فعالیت و تلاش کودک در ارتباط با موضوع تدریس از جانب معلم مورد احترام قرار گیرد.

 در واقع رسیدن به موفقیت و پیشرفت تحصیلی برای کودک دیرآموز منوط به داشتن طرح و برنامه‌ریزی صبورانه و راهنمایی متفکرانه در طول دوره آموزشی است.

همانطور که می دانید دیر آموزی کودکان بیماری به حساب نمی آید، چون که این کودکان  تنها با ارائه تمرینات و آموزش های خاص می توانند عملکردی نزدیک  به دیگر همسالان داشته باشند ویا حتی مانند آنها کارهای خود را انجام دهند. این تمرین ها باعث فعال شدن بخش های مختلف مغز می شوند، پس حتما لازم است از این آموزش ها برای  بهبود وضعیت درسی این کودکان استفاده شود.ممکن است این کودکان دچار افت تحصیلی هم شوند ، پس با پذیرش محدودیت های فرزندتان بهتر است از آنها حمایت کنید و آن را کودک خود نشان دهید.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .