تبیان، دستیار زندگی

یادداشتی از حجت الله عبدالملکی

بررسی میزان پیشرفت اقتصاد ایران در راستای اهداف انقلاب اسلامی

اقتصاد ایران علیرغم همه مشکلات این 41 ساله مانند جنگ، تحریم، سوءمدیریت و .... که با آن مواجه بوده است اما توانسته تا حدودی به اهداف خود نزدیک شود. اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله دارد. در این یادداشت به بررسی اهداف و وضع فعلی اقتصاد کشور پرداخته شده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
دستاوردهای انقلاب اسلامی

متن زیر یادداشت شفاهی آقای دکتر حجت الله عبدالملکی استاد دانشگاه و معاون اشتغال و کارآفرینی کمیته امداد امام خمینی (ره) به تبیان است که در آن به سنجش وضعیت اقتصادی کشور در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب پرداخته شده است.

وقتی در مورد دستاوردها صحبت می‌کنیم، باید ناظر به اهداف بحث کنیم. یعنی باید مشخص کنیم دنبال چه اهدافی بودیم و در این راستا به چه دستاوردهایی رسیدیم. ما در حوزه اقتصاد برای رسیدن به سه هدف برنامه ریزی کرده‌ایم: رفاه عمومی، استقلال اقتصادی، پیشرفت اقتصادی. 
ما وقتی می‌پرسیم اقتصاد در دوره انقلاب اسلامی چه پیشرفتی داشته است، باید پیشرفت‌ها را متناسب با این 3 هدف ملاحظه کنیم.
دکتر عبدالملکی

در حوزه رفاه عمومی در شاخص‌های توزیع فقر مثل ضریب جینی و نسبت درآمد دهک دهم به دهک اول و تقریباً همه شاخص‌های فقر مثل شاخص فقر مطلق، بهبود شگفت انگیزی داشته‌ایم. مثلاً ضریب جینی در دهه 50 حدود 50/0 است و اواخر دهه 80 حدود 37/0 که البته الآن مقداری افزایش یافت و به 40/0 رسید. یعنی ضریب جینی از حدود 50/0 به حدود 40/0 رسیده است (ضریب جینی شاخصی برای سنجش عدالت در توزیع درآمد در جامعه است و عددی است میان صفر و یک که هر مقدار کمتر باشد، به این معناست که شکاف درآمدی در جامعه کمتر است).
بیشتر بخوانید

 انقلاب اسلامی و شکاف طبقاتی بیشتر: از شایعه تا واقعیت


نسبت درآمد دهک دهم به دهک اول در سال 56 که یک سال قبل از انقلاب بوده است، 26 برابر است. سال 97 که چهل سال پس از انقلاب است، به 16 برابر رسیده است. یعنی شکاف طبقاتی در دوره انقلاب کاهش یافته است.

با معیار خط فقر مطلق بانک جهانی که یک دلار ppp در روز است، قبل از انقلاب حدود 46 درصد مردم ایران زیر خط فقر بوده‌اند. الآن پس از 40 سال از پیروزی انقلاب، به درصد نمی‌رسد. زیرا دو اتفاق مهم پس از انقلاب در این زمینه رخ داده است:

اول اینکه دستگاه‌های حمایتی مانند کمیته امداد و بهزیستی، زندگی افراد کم درآمد را پوشش دادند.

دوم اینکه با نظام یارانه‌ها که امروز برقرار است، به هر نفر در ماد 45 هزار تومان یا به عبارتی 30 دلار ppp پرداخت می‌شود. پس همه افرادی که یارانه می‌گیرند، با معیار بانک جهانی زیر خط فقر مطلق نیستند، لذا هم فقر نسبی و هم فقر مطلق کاهش یافته است.

یکی دیگر از معیارهای رفاه عمومی، درآمد سرانه واقعی است. درآمد سرانه واقعی هر ایرانی طی 40 سال گذشته تقریباً 6 برابر شده است. یعنی تولید ناخالص داخلی به قیمت‌های ثابت که 100 میلیارد دلار ppp در سال 56 بوده است، در سال 97 به 1640 میلیارد دلار ppp یعنی 4/16 برابر رسیده است. درحالی‌که جمعیت کشور در این بازه حدود 8/2 برابر شده است. یعنی درآمد سرانه واقعی (که عبارت است از تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت) در سال 97 به 8/5 برابر سال 56 رسیده است.

شاخص دیگری که در رفاه عمومی وجود دارد، امید به زندگی است (یعنی میانگین عمر هر ایرانی که در بدو تولد نمی‌میرد). این شاخص از 52-53 سال به 74-75 سال رسیده است. به گزارش WHO این نرخ در ایران طی 40 سال گذشته بالاترین نرخ رشد امید به زندگی در دنیا بوده که این مسئله دو علت داشته است:

1-   کاهش فقر: هرچه میزان فقر کاهش یابد، تغذیه افراد بهبود می‌یابد و سلامت جامعه ارتقا می‌یابد.

2-   توسعه خدمات بهداشتی درمانی: ارتقای سطح خدمات بهداشتی و درمانی طبیعتاً باعث افزایش امید به زندگی می‌گردد.

شاخص دیگر در رفاه عمومی، نرخ مرگ و میر نوزادان است که در 40 سال گذشته از 11.1 درصد به حدود 1 درصد رسیده است. یعنی قبل از انقلاب از هر 1000 نوزاد، 114 نوزاد در بدو تولد می‌مردند. این شاخص الآن به 11 نوزاد رسیده است.

هدف دیگری که انقلاب اسلامی در حوزه اقتصاد دنبال کرده است، استقلال اقتصادی است. خام فروشی یکی از شاخص‌های ضد استقلال اقتصادی است. در طول 40 سال، وابستگی کشور به فروش نفت خام کاهش پیدا کرده است. ما قبل از انقلاب با جمعیت 35 میلیونی روزانه 6 میلیون بشکه نفت خام می‌فروختیم، الآن پس از 40 سال جمعیت ما 2.8 برابر شده است درحالی‌که فروش نفت خام به یک چهارم کاهش یافته است. یعنی اگر ما می‌خواستیم به همان نسبت رشد جمعیت، وابستگی خود به نفت خام را افزایش می‌دادیم، الآن می‌بایست حدود 17-18 میلیون بشکه در روز نفت خام می‌فروختیم که به معنای فاصله گرفتن از استقلال اقتصادی است.

یکی دیگر از شاخص‌های استقلال اقتصادی، وابسته نبودن در تأمین مواد غذایی است. اول انقلاب، وابستگی ما به خارج از کشور در تأمین غذا، 90 درصد بوده است. اکنون پس از گذشت 40 سال از انقلاب، این وابستگی معکوس شده و به 10 درصد رسیده است و 90 درصد مواد غذایی مورد نیاز را خودمان در کشور تولید می‌کنیم.

ما در صنعت نفت و گاز، قبل از انقلاب در سال 56 حدود 90 درصد وابسته به خارج از کشور بودیم. یعنی 4 درصد صنعت نفت و گاز کشور داخلی بود. درحالی‌که الآن بیش از 70 درصد صنعت نفت و گاز کشور، داخلی است.


هدف سوم انقلاب اسلامی در عرصه اقتصاد، پیشرفت اقتصادی است. یکی از شاخص‌های پیشرفت، پیشرفت در حوزه علم و فناوری است. قبل از انقلاب جایگاه کشور در حوزه علم و فناوری به نحوی بود که ما اصلاً در رتبه‌بندی‌های علمی دنیا نبودیم. درحالی‌که اکنون پس از گذشت 40 سال در رتبه‌بندی‌های جهانی، ایران در جایگاه 15-16 علمی دنیا قرار دارد. در سال‌های اخیر، ایران جزو کشورهایی بوده است که بالاترین نرخ رشد علمی را در دنیا داشته‌اند و پیش بینی می‌شد که ایران به زودی به چهارمین قدرت علمی دنیا بدل شود. یعنی کشوری که قبل از انقلاب در رتبه بندی جهانی بالای 100 بوده، الآن رتبه چهارم یا پنجم علمی دنیا برای آن پیش بینی می‌شود. یعنی ما از نظر علمی رشد بالایی را تجربه کرده‌ایم.

شاخص دیگر پیشرفت، پیشرفت در فناوری‌های خاص است مانند فناوری هسته‌ای، بیو تکنولوژی، نانو تکنولوژی، پیشرفت‌های پزشکی، پیشرفت در فناوری‌های فضایی و ... که ایران در این حوزه‌ها به پیشرفت‌های چشمگیری رسیده و جزو برترین‌ها شده است.

یکی دیگر از شاخص‌های پیشرفت، پیشرفت در صنعت است. ما در صنعت نفت و گاز، قبل از انقلاب در سال 56 حدود 90 درصد وابسته به خارج از کشور بودیم. یعنی 4 درصد صنعت نفت و گاز کشور داخلی بود. درحالی‌که الآن بیش از 70 درصد صنعت نفت و گاز کشور، داخلی است.

در صنایع نظامی که جزو صنایع بسیار مهم است، ایران کشوری است که فشنگ و سیم خاردار خود را وارد می‌کرد، درحالی‌که الآن به یک قدرت موشکی پیشرفته تبدیل شده است که یک پهباد رادار گریز را در فاصله 50000 پایی هدف قرار می‌دهد و تمام دنیا روی برنامه موشکی ایران حساب می‌کند.