تبیان، دستیار زندگی

تبیان در گفتگوی اختصاصی بررسی کرد

با کودک بی‌نظم چگونه برخورد کنیم؟

به‌هم‌ریختگی همیشگی خانه از دغدغه زنان بچه‌دار است. اسباب‌بازی‌هایی که وسط اتاق ریخته، لباس‌هایی که روی تخت و دسته مبل افتاده، دفتر و کتاب‌هایی که جای مشخصی ندارد، همه و همه باعث نامرتبی و شلختگی خانه می‌شود و مثل دلر می‌رود روی مختان! اما شما در برابرشختگی و نامنظمی کودکتان چه واکنشی نشان می‌دهید؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بی نظمی،کودکان،شلختگی،والدین،اعضای خانواده،ریخت و پاش،تنبلی،زور و اجبار،پردازش دیداری،ادراک مغزی،استقلالف خودمختاری،آزادی،محیط عمومی،اختلالات،بیش فعالی،اختلال کم تمرکزی،روانشناس،روانپزشک
بی‌نظمی کودکان یکی از مواردی است که همواره موجب نگرانی و ناراحتی والدین می‌شود. بسیاری از والدین در چنین مواقعی با انبوهی از سؤالات مواجهه می‌شوند و گاهی بهترین راه‌حل را تذکرات مکرر و تهدید می‌دانند. آنها دقیقاً نمی‌دانند فرزندشان شلختگی را از چه کسی به ارث برده است و با کودک شلخته خود چگونه برخورد کنند؛ به همین منظور ما با کمک دکتر ناهید محمدی روانشناس کودک به بررسی سؤالاتی در خصوص بی‌نظمی کودکان پرداخته‌ایم.

دلیل اصلی شلختگی و بی‌نظمی کودکان چست؟
دلایل متفاوتی در مورد شلختگی کودکان وجود دارد. یکی از دلایل، عدم الگوی مناسب برای کودکان است. معمولاً شاهدیم که یکی از اعضای خانواده به‌صورت افراطی به نظم و انضباط اهمیت می‌دهد و والد دیگر این‌گونه نیست و ازآنجایی‌که بچه‌ها دنبال پیروی از الگوی راحت‌تر هستند،ترجیح می‌دهند از والد نامنظم خود الگوبرداری کنند.

یکی دیگر از دلایل شلختگی کودکان این است که معمولاً مادران تحمل ریخت‌وپاش خانه را ندارند و وقتی می‌بینند که بچه‌ها وسایلشان را جمع نمی‌کنند، خودشان مشغول جمع‌کردن می‌شوند؛ بنابراین در چنین موردی طبیعی است که کودکان ترجیح می‌دهند وظایفشان را به دوش دیگران بیندازند.

ازجمله دلایل دیگری که بچه‌ها بی‌نظم هستند و تمایلی به جمع‌کردن وسایلشان ندارند این است که معمولاً والد (مادر) در مرتب بودن کودک سخت‌گیری می‌کند؛ یعنی مادر یک استانداردهایی دارد که در توان بچه‌ نیست و این باعث می‌شود تا مدام کودک را مورد سرزنش قرار دهد؛ بنابراین کودک با خود می‌گوید: من چه وسایلم را جمع کنم و چه جمع نکنم فرقی نمی‌کند، پس بزار راه تنبلی را پیش بگیرم!

چهارمین دلیل شلختگی کودکان، تحمیل نظم و انضباط در سنین قبل از سه‌سالگی است زیرا کودک هنوز به رشد شناختی و توانایی کافی نرسیده است. بنابراین از سه‌سالگی به بعد شما می‌توانید بدون زور و اجبار از کودکتان انتظار نظم و انضباط را داشته باشید.

همچنین خیلی وقت‌ها سازمان‌دهی ضعیف والدین می‌تواند کودک را شلخته بار بیاورد. برخی والدین مدام به کودکشان می‌گویند مرتب باش! اما نمی‌گویند که چگونه باید این نظم ایجاد شود؛ به عبارتی در خیلی موارد کودکان دقیق نمی‌دانند که لباس‌هایشان را باید کجا آویزان کنند یا اسباب‌بازی‌هایشان را کجا بگذارند.

درنهایت باید توجه داشته باشید که نقش والدین به‌عنوان الگو بودن، همراه بودن و تقویت کردن نظم و انضباط بسیار مورد اهمیت است.

چرا برخی از والدین و فرزندان بر سر نظم و انضباط با یکدیگر اختلاف‌نظر دارند؟
آدم‌ها سبک‌های پردازش حسی مختلفی دارند؛ مثلاً برخی افراد آستانه پردازش دیداری،شنیداری و لامسه پایینی دارند و در مقابل عده‌ای آستانه پردازش دیداری بالایی دارند و این باعث می‌شود تا آشفتگی‌های بصری محیطی اذیتشان نکند. این دسته افراد هرچقدر هم که محیط اطرافشان شلوغ باشد، ادراک مغزشان این شلوغی را درک نمی‌کند؛ بنابراین ‌بخشی از اختلافاتی که بین والدین و فرزندان بر سر شلختگی ایجاد می‌شود، می‌تواند ناشی از تفاوت آستانه پردازش دیداری باشد؛ مثلاً والد آستانه ادراک دیداری‌اش پایین است و فرزند آستانه ادراک دیداری بالایی دارد و بنابراین این تفاوت فردی باعث می‌شود تا والد مدام بگوید شلخته‌ای و فرزند بگوید کجام شلخته است!

گاهی آستانه پردازش دیداری والدین با یکدیگر متفاوت است و این باعث می‌شود تا خود والدین هم در زمینه نظم و انضباط کودک دچار مشکل شوند؛ بنابراین در این زمینه کودک ترجیح می‌دهد از الگوی راحت‌تر و والدی که آستانه دیداری پایینی دارد، پیروی کند.

روش‌های نادرست برخورد با کودکان بی‌نظم چیست؟
یکی از برخوردهای نادرست با کودکان نامنظم، برچسب شلختگی بر روی آنها است. وقتی شما چندین بار به کودکتان برچسب شلختگی می‌زنید و هر بار که او تلاش می‌کند به او خرده می‌گیرید، آرام‌آرام این برچسب به خورد او می‌رود و واقعاً فکر می‌کند شلخته است. یکی دیگر از روش‌های آسیب‌زننده، حمایت بیش‌ازاندازه و بر عهده گرفتن مسئولیت‌های کودک است.

شلختگی در چه اموری را نباید به کودک تذکر داد و کجاها باید جلوی بی‌نظمی‌ها گرفته شود؟
در ابتدا مطمئن شوید آن کاری که کودک انجام می‌دهد، واقعاً بی‌نظمی است و ناشی از معیار سخت‌گیرانه و رفتار وسواسی شما نیست. بعدازاینکه مطمئن شدید آن کار بی‌نظمی قلمداد می‌شود، باید به سن کودک توجه کنید؛ زیرا استقلال و خودمختاری کودکان در سنین 2 تا 4 سالگی در حال رشد است؛ بنابراین دست‌کاری‌های محیطشان افزایش

 

نقش والدین به‌عنوان الگو بودن، همراه بودن و تقویت کردن نظم و انضباط بسیار مورد اهمیت است.
پیدا می‌کند و دوست دارند خیلی از کارها را خودشان انجام دهند؛ حال اگر والدین در این سنین نظم را به کودکان تأکید کنند، عملاً یکی از مراحل اصلی رشد (استقلال) را از آنها سلب کرده‌اند. از طرف دیگر برای هر کودکی در خانه حریم قائل شوید؛ یعنی اتاق‌خواب یا قسمتی از خانه را به او اختصاص دهید و او را در محدوده زمانی آزاد بگذارید تا ریخت‌وپاش کند اما در مقابل برای او قانون بگذارید؛ مثلاً به او بگوید: که این اتاق خودت است و تو در آن آزادی اما ما یک قانونی داریم که هر شب رأس ساعت 8 شب باید کل اتاق‌هامون تمیز شده باشد؛ بنابراین والدین در موارد زیر نباید بی‌نظمی را به کودک تذکر دهند:
-زمانی که کودک در حریم شخصی خود مثل اتاق‌خواب قرار دارد
-هنگامی‌که رعایت نظم باعث اختلال در رشد طبیعی خودمختاری و استقلال بچه می‌شود مثل کودک دوساله‌ای که دوست دارد خودش غذا بخورد
در غیر از موارد گفته‌شده، مثل زمانی که کودک در محیط عمومی مانند پذیرایی وسایلش را ریخت‌وپاش می‌کند و یا در سنین بالای 4 سالگی که تأکید نظم خللی در رشد کودک نمی‌زند، باید جلوی بی‌نظمی‌ها گرفته شود.

دلیل شلختگی و پراکندگی ذهنی برخی کودکان چیست و چگونه می‌توان ذهن کودکان را به نظم رساند؟
برخی کودکان نه‌تنها در رفتار بلکه در گفتار هم بی‌نظم هستند مثلاً ثباتی در انتخاب‌هایشان ندارند یا هنگام صحبت کردن از این شاخه به آن شاخه می‌پرند؛ در این گروه موارد ممکن است پای یکسری از اختلالات مثل بیش فعالی، تأخیر رشدی و اختلال کم تمرکزی در میان باشد. بنابراین زمانی که والدین متوجه می‌شوند که بی‌انظباطی کودکشان تنها معطوف به جمع‌آوری وسایل نیست بلکه آنها در رنگ‌آمیزی، ارتباط با دیگران، رعایت بهداشت و... هم شلخته و نامنظم هستند، لازم است تا کودک ازلحاظ وجود یا عدم وجود اختلالاتی از این حیث توسط روانشناس یا روان‌پزشک کودک موردبررسی قرار گیرد.

پراکندگی ذهنی چه تأثیرات منفی می‌تواند داشته باشد؟
پراکندگی ذهنی مسئله‌ای است که می‌تواند در شخصیت افراد تأثیر به سزایی داشته باشد. اگر کودکان از همان ابتدا نظم را در کلیه امور زندگی‌شان یاد نگیرند و ندانند که چه حرفی را کجا و چگونه باید بزنند، در آینده به بزرگ‌سالانی تبدیل خواهند شد که خویشتن‌داری و خود انضباطی کافی ندارند؛ بنابراین افراط‌وتفریط در آزاد گذاشتن کودکان می‌تواند در آینده باعث شود تا هیچ‌یک از امور زندگی ازجمله به اتمام رساندن کارها، حاضر شدن سر قرار، حضور در محل کار و ... برای فرد اهمیت نداشته باشد. درنهایت یکی از وظایف والدین تعیین حدود «واقع‌بینانه» است؛ چنانچه رشد کودک تحت تأثیر قرار نگیرد ولی شخصیت اش به گونه شود که بداند چه چیزی کجا جایز است.