جنجال «خانه پدری» به نفع خانواده یا جیب تهیهکننده؟
پس از تولید فیلمها، جلوگیری از اکران سینماییشان در تمام دنیا امری طبیعی اما کمتکرار است. در رابطه با ایران سوال مورد بحث این است که چرا توقیف فیلمهای تولید داخل در کشورهای دیگر به اندازه ایران مرسوم نیست و به نظر میرسد ایران به طور مداوم در حال توقیف فیلمهای سینمایی داخلی است؟
در این رابطه اولین مسئله این است که عدم توقیف فیلمهای سینمایی در اروپا و آمریکا به معنی نبود ممیزی در این کشورها نیست؛ اتفاقا ممیزیهای سنگینی در این کشورها نیز صورت میگیرد، توقیف به دلیل حساسیتهای اعتقادی و سیاسی در این کشورها مسبوق به سابقه است، مثلا آمریکا اکران فیلم آخرین وسوسه مسیح که روایتی در خصوص حضرت مسیح (ع) بود را به دلیل حساسیتهای اعتقادی مسیحیان متوقف کرد.
اینکه توقیف کمتری در این کشورها اتفاق میافتد بیش از همه به این دلیل است که تولید فیلمهای حساسیت برانگیز آنهم با بودجه کمپانیهای خصوصی برای سرمایهگذارها به صرفه نیست. در کشورهای اروپایی و همچنین در غول صنعت فیلمسازی آمریکا فیلمسازها منطبق بر حساسیتها فیلم میسازند تا فروش بیشتر را از دست ندهند و با اعمال محدودیت یا اعتراض گروههای مردمی و دولتی دچار زیان و خسارت نشوند.
در ایران علی رغم وجود قانون دریافت مجوز ساخت، اکران برخی آثار با مشکل مواجه میشود. خانه پدری، ساخته کیانوش عیاری جدیدترین نمونه توقیف در سینمای ایران است که اساسا با توجه به میزان خشونت و محتوای ضد ایرانی که دارد صدور مجوز ساخت برای آن سوالبرانگیز است. بسیاری از رسانهها انتقادات مفصلی را متوجه اکران خانه پدری کردند و این فیلم را فیلمی نامناسب برای اکران در سینمای ایران میدانند.
همزمان با آغاز اکران این فیلم، در کمتر از یک هفته با ورود دادستانی رسانه، خانه پدری دو بار توقیف شد. اما آیا این دو اقدام به نفع مخاطب خاکستری سینما بود؟! در سینمای ایران که حتی ردهبندی سنی به عنوان هشداری در راستای تکریم خانواده مهجور است، هجمه علیه فیلمهای ضعیف در اصل تبلیغ برای فیلم و موجی برای فروش بیشتر آن تلقی میشود.
خانه پدری از جمله مواردی است که اگر تا این اندازه مورد هجمه قرار نمیگرفت با توجه به ضعفهای آشکار ساختاری که دارد قطعا نمیتوانست با فروش خوبی روبه رو شود. اوج فروش این فیلمِ تلخ در روزهای ابتدایی اکرانش ناشی از موج انتقادات منفی علیه آن بود و مخاطب خاکستری عطشی غریب برای تماشای فیلمی داشت که منتقدان در هجمههای سنگین دربارهاش صحبت کرده بودند.
اکنون سوال این است که اگر انتقادات منفی صورت نمیگرفت چه اتفاقی برای خانه پدری میافتاد؟! آمارها نشان میدهد اغلب توقیفیهای اکران شده گیشه ضعیفی داشته و فروش خود را غالبا مدیون تبلیغات منفی بودهاند. به طور مثال فیلم توقیفی «عصبانی نیستم» در رتبه 22 جدول فروش سال 97 توانست تنها 3 میلیارد تومان بفروشد، «آشغالهای دوست داشتنی» دیگر توقیفی سالهای اخیر در رتبه 18 جدول فروش سال97 هم نتوانست بیشتر از 3 میلیارد تومان بلیط بفروشد. سینمایی «دلم میخواد» هم در همین سال با رتبه 36 توانست تنها 1 میلیارد تومان بفروشد و در سال 96 هم فیلم پرحاشیه «مادر قلب اتمی» تنها 1میلیارد فروخت و در رتبه 26 جدول فروش ایستاد که با توجه به حواشیاش یک شکست بزرگ برای تهیه کننده بود.
میزان استقبال مخاطب از این فیلمهای جنجال آفرین نشان میدهد هزینه توقیف آنها که متوجه سازمان سینمایی و وزارت ارشاد است خیلی بیشتر از اکران بی سر و صدای آنها بوده است. با توجه به قانون تامین کف فروش در هفته ابتدایی اکران، شلوغکاری رسانهای تنها به فروش بیشتر کمک میکند بنابراین بهترین روش برای جلوگیری از آسیبها افزایش نظارت بر ساخت به جای توقیف است.