چگونه یک استارتاپ موفق ایجاد کنیم

راه‌اندازی یک استارتاپ خوب با کمی تلاش و مطالعه، کار تقریبا آسانی است. اما آنچه خیلی‌ها از آن هراس دارند، رقابت با قدرت‌های آن حوزه هست. وجود برندها یا شرکت‌های معروف در حوزه‌ای که شما استارتاپ خود را ایجاد کردید، همیشه مانعی برای موفقیت شما تصور می‌شود.
بسیاری از افرادی که ایده و تیم خوبی برای تشکیل یک استارتاپ دارند، به دلیل عدم ریسک پذیری حاضر به رقابت نبوده و کار خود را اصلا آغاز نمی‌کنند.اما آیا رقابت می‌تواند شما را در کسب موفقیت کمک کند؟

مزیت نسبی ایجاد کنید

یکی از راه‌های موفقیت در بازار، پیدا کردن نقاط ضعف و قوت رقبای آن استارتاپ است. شما باید روی مسائلی دست بگذارید که در بازار برای شما مزیت ایجاد می‌کند و محصول یا ایده شما را از رقبا تمایز می‌دهد. نکته مهم این است که شما باید شناخت خوبی نسبت به بازار و نیازهای مشتریان پیدا کنید تا بتوانید این تمایز را ایجاد کنید.
برای مثال شرکت «ردبول» که نوشیدنی های انرژی‌زا تولید می‌کرد، در ابتدا به دلیل نبود استراتژی رقابتی در بازار، نتوانست تفاوت خود را با نوشیدنی‌های معمولی نشان دهد. اما ردبول با شناخت این موضوع، بر گروهی خاص از مشتریان یعنی «ورزشکاران» تمرکز کرد و نوشیدنی خود را در رویدادهای مختلف مربوط به ورزش تبلیغ می‌کرد و به فروش می‌رساند. با هدف‌گذاری بر روی مشتریانی مشخص، ردبول فروش خود را به طور جهشی افزایش داد به‌طوری‌که اکنون حضور ردبول را در هر رویداد ورزشی یا مربوط به ورزش به وضوح می‌توان مشاهده کرد.(1)

الگوگیری از حریف

بسیاری از افرادی که قصد موفقیت در یک استارتاپ را دارند اما ایده و محصول منحصر به فردی ندارند، با الگوگیری از روش‌های موفقیت حریف و چگونگی بازاریابی او تلاش می‌کنند نام خود را بر سر زبان‌ها بیاندازند.
شما می‌توانید ببینید که آن‌ها در فروش و بازاریابی چه کار مثبتی انجام داده‌اند، یا چه شیوه‌ها و اقداماتی برایشان موفق عمل کرده است و بعد این یافته‌ها را با وضعیت شرکت خودتان مقایسه کنید تا بفهمید چطور باید پیشرفت کنید. همچنین با استفاده از این روش نقاط ضعف و قوت خود را یافته و به اصلاح آن می‌پردازید.

برای همه مشتریان یک نسخه نپیچید

یکی از مزیت‌های استارتاپ‌های کوچک در مقایسه با شرکت‌های بزرگ، پاسخ‌گویی متناسب با هر مشتری است. آن‌ها در مقابل اعتراض مشتریان یک نسخه ارائه نمی‌دهند بلکه با برقراری ارتباط موثر با آنها و یافتن نواقص موجود، به مشتریان خود متناسب با مشکل راه‌حل ارائه می‌دهند.
برای مثال شرکت بزرگ «تویوتا» برای خدمات پس از فروش خود نیازمند شرکت کوچکی بود که بتواند با مشتریان خود ارتباط برقرار کند و مشکلات احتمالی را رفع کند. برای همین منظور با یک استارتاپ کوچک (که در حوزه خدمات اجتماعی فعالیت می‌کرد) قرارداد بست تا بتواند برای شرکت خود در مقابل رقبا مزیت نسبی ایجاد کند.(2)

رقبا در کمین هستند

اما ممکن است شما در شروع یک کار، با رقبای خاصی روبرو نشده و به‌راحتی نام خود را تبدیل به برند انحصاری و بزرگ آن حوزه کرده باشید. اما نباید خیالتان راحت باشد. رقبا کم‌کم وارد آن حوزه شده و درصدد یافتن نقاط ضعف و قوت شما هستند تا با یک اشتباه کوچک، جای شما را در این رقابت بگیرند.
برای مثال زمانی که شرکت «اسنپ» کار خود را آغاز کرد، توانست با ایجاد مزیت نسبی و استفاده از ظرفیت گوشی‌های هوشمند و ساخت اپلیکیشن، جای خود را در بین مردم باز کند و مشتریان فراوانی پیدا کند. اما بعد از گذشت چند ماه شرکت‌هایی مثل «تپ‌سی» و «کارپینو» و... وارد رقابت شدند. به همین خاطر اسنپ تلاش کرد با ایجاد برخی کارها ازجمله تخفیف یا مسابقات مختلف خود را در صدر جدول این حوزه قرار دهد.
بنابراین در طول مسیر استارتاپ نباید اهداف و مقاصد خود را گم کنید و با خیال آسوده به استراحت بپردازید. باید دائماً ایده‌های جدید پیدا کنید و خود را برند اول آن حوزه نگه‌دارید.

رقابت، مطمئن‌ترین راه برای مبارزه با خودشیفتگی در شرکت بزرگ است. هرچند شاید پس از رسیدن به سطح خاصی از موفقیت، در مسیر تلاش برای نوآوری به کارتان ادامه دهید، اما درصورت عدم وجود حس رقابت، احتمال دارد به‌سادگی تمرکز خود را از دست بدهید. وجود شرکت دیگری که به شما فشار بیاورد، تمرکز و تعهد لازم برای بهبود مستمر محصولات و اصلاح شیوه‌هایتان را در پی خواهد داشت.
رقابت ما را مجبور می‌کند که بهتر شده و ببینیم چطور می‌توانیم پیشرفت کنیم، به‌علاوه ما را از خودشیفته شدن محافظت می‌کند. اجازه ندهید ترس از رقابت شما را از دنبال کردن رؤیاهایتان بازدارد.

پی‌نوشت:
TAC.IR
سایت کارمانا