تبیان، دستیار زندگی

نهیب تاریخ به ترامپ

ایرانی‌ها بدون آن‌که جنگی را آغاز کرده باشند چگونه بینی جنگ‌طلبان را به خاک مالیدند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نهیب تاریخ، ترامپ، ایران،
ایران، سرزمین سلحشوران و دلاوران است. تاریخ این سرزمین، گواهی می‌دهد که هرگاه فرماندهان و رهبران لایق، پیشاپیش مردم قرار گرفته‌اند، هیچ متجاوزی، تاب مقاومت در برابر آنان را نداشته است. صفحات زرین تاریخ پرافتخار کشور ما، مملو از صحنه‌هایی حماسی و جاودانه‌ای است که شجاعت و رشادت جوانان این مرز و بوم را به رخ عالم می‌کشد؛ صحنه‌هایی که بیان و شرح همه آن ها، ممکن و میسر نیست. موضوع دفاع‌های جانانه ایرانیان در برابر متجاوزان، چیزی نیست که از دید دیگر ملت‌ها پنهان باشد. غرب، به ویژه در سده‌های اخیر، نقشه‌های گسترده‌ای را برای پابند کردن ایرانیان با زنجیر استعمار و استحمار طراحی کرده‌است؛ اما بر خلاف بسیاری از اقوام، این تیر زهرآگین بر پیکر سترگ ایران زمین، کارگر نیست. پس از ترور ناجوانمردانه سردار رشید اسلام و ایران، شهید سپهبد قاسم سلیمانی به دست تروریست‌های آمریکایی، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور این کشور، وقیحانه در توییتری نوشت:«ایران هیچ جنگی را نبرده، اما بازنده هیچ مذاکره‌ای نبوده است!» آن‌چه در ادامه می خوانید، گزیده‌ای از فتح‌نامه‌های ایرانی، از دوران باستان تا امروز، در تقابل با متجاوزان است؛ چیزی که نسل جوان ایران باید به آن ببالد؛ نهیبی که تاریخ به ترامپ، رئیس‌جمهور ابله آمریکا می‌زند.

فرجام دهشتناک سکاها

هنگامی که «هوخشتره»، پادشاه ماد، حدود سال 625 قبل از میلاد، حکومت بر ایران را به دست گرفت، سکاها، اقوام مهاجم و خون‌ریزی که از شمال شرقی وارد فلات ایران شده بودند، همه چیز را در اختیار داشتند. گزارش «هرودوت»، مورخ مشهور یونانی، نشان می‌دهد که چگونه سکاها بر «فرورتیش»، پدر هوخشتره غلبه و خاک ایران را اشغال کردند. فرورتیش در یکی کردن ایرانیان ناکام ماند و کار اشغال کشور، به درازا کشید؛ تا این‌که هوخشتره که هوشی سرشار و شجاعتی درخور داشت، به تخت شاهی مادها تکیه زد و این، آغاز اضمحلال سکاها بود. مردم پروانه‌وار بر گرد فرمانده شجاع حلقه زدند. سران طوایف با او پیمان بستند و اقوام ایرانی، زیر پرچم هوخشتره گرد آمدند. او حملات سخت و گسترده‌ای را علیه سکاها سازمان داد و به این ترتیب، به استیلای 20 ساله آن ها بر کشور، مُهر پایان زد. هوخشتره بعدها با بابلی‌ها هم‌پیمان شد و پس از دفع هجوم آشوریان، در ضرب شستی تاریخی، حکومت آن ها را از صفحه تاریخ محو کرد.

ایران، سرزمین سلحشوران و دلاوران است. تاریخ این سرزمین، گواهی می‌دهد که هرگاه فرماندهان و رهبران لایق، پیشاپیش مردم قرار گرفته‌اند، هیچ متجاوزی، تاب مقاومت در برابر آنان را نداشته است


زانو بزن، امپراتور!

درگیری‌های داخلی در ایران که به غلبه ساسانیان بر اشکانیان انجامید، رومی‌ها را به طمع کشورگشایی در شرق انداخت. لژیون‌های رومی، سیل‌آسا به میان‌رودان سرازیر شدند و پس از اشغال انطاکیه، به سوی ارمنستان رفتند و بر این ناحیه مسلط شدند. ساسانیان، پس از تسلط بر کشور، تصمیم به اخراج متجاوزان گرفتند. هزاران ایرانی، به فرماندهی شاپور اول ساسانی، به سوی ارمنستان رفتند و پس از اخراج متجاوزان، به تعقیب آن ها در آناتولی پرداختند. در یکی از روزهای سال 260 میلادی، سپاه ایران در اُدسا(جایی در ترکیه امروزی)، برابر لژیون‌های رومی صف‌آرایی کرد و درسی به یادماندنی به متجاوزان غربی داد؛ رومی‌ها سپاه مجهز خود را از دست دادند و «والرین»، امپراتور روم، اسیر شد. شاپور اول امپراتور را با احترام به ایران فرستاد؛ آن‌گاه دستور داد یاد آن واقعه بزرگ تاریخی و فتح ایرانیان، با کندن نقش برجسته‌ای در نقش‌رستم، زیر آرامگاه‌های شاهان هخامنشی، جاودانه شود و چنین شد.

پیروزی شگفت‌انگیز در «مراد تپه»

روزهای سختی بود؛ در خردادماه سال 1114، نیروهای ایران، خسته از نبرد مداوم در نقاط مختلف، حالا باید در آن سوی رود ارس، با نیروهای تازه‌ نفس عثمانی روبه‌رو می‌شدند. نادرشاه، در رأس 14 هزار نیروی نظامی، خود را به «مراد تپه» رساند. عثمانی‌ها، با فرماندهی کوپرولوپاشا، 80 هزار نظامی زبده را با ده‌ها عرّاده توپ به کارزار آورده بودند. از نظر عثمانی‌های متجاوز، سپاه ایران با اولین هجوم لِه می‌شد. اما نادر چنین تصوری نداشت. او سربازان خود را خوب می‌شناخت. ایرانیان در وطن‌پرستی و دفاع از میهن، یگانه عالم‌ هستند. تدبیر نادر و پایمردی سربازانش، نخستین حمله دشمن را ناکام گذاشت. ایرانیان با شجاعتی مثال‌زدنی، صفوف مقدم ارتش عثمانی را شکستند. فریادهای مردانه‌ آن ها و شیهه‌های اسبانشان، زمین مرادتپه را می‌لرزاند. چابک‌سواران ایرانی، خیلی سریع با تدبیر و فرماندهی نادر، خطوط دفاعی دشمن را به هم ریختند و این، آغاز شکست بود. واحدهای ارتش عثمانی، پوشش یکدیگر را رها کردند و به این ترتیب، یگان‌های پیش‌رو در محاصره ارتش ایران گرفتار شدند. در آن روز شگفت، 40 هزار متجاوز کشته شدند که یکی از آن ها، کوپرولوپاشا، فرمانده عثمانی‌ها بود. ایران، پیروز این دفاع جانانه شد.

40 کشور خارجی، در ردیف تأمین کننده منابع مالی و تسلیحاتی صدام قرار داشتند. با این حال، ما در طول جنگ تحمیلی نشان دادیم که با دست خالی هم می‌توانیم سلحشوری‌مان را به رخ جهانیان بکشیم



ضرب شست پهلوان موسی

هجوم دوباره عثمانی‌ها به خاک ایران، پس از انعقاد عهدنامه ننگین ترکمانچای میان قاجاریه و تزار، آغاز شد. در سال 1200 هـ.ش، عثمانی‌ها گمان می‌کردند که شکست از روس‌ها، از دلاوری و روحیه دفاع از میهنِ ایرانیان کاسته است. سرحدات غربی ایران و نواحی اطراف بغداد، هدف این توسعه طلبی بود؛ اما محمدعلی‌میرزا دولتشاه، برادر عباس‌میرزا که در دلاوری کم از وی نداشت، با 15 هزار نیروی زبده، از کرمانشاه راهی دفاع شد. در میان قشون او، سردارانی همچون پهلوان موسی خمیس، رئیس ایل ملکشاهی حضور داشتند. سرعت و دقت آن ها در لشکرکشی، سبب غافلگیری قشون متجاوز عثمانی شد. طولی نکشید که بغداد به محاصره سپاه ایران درآمد. حسن خان فیلی که با طایفه خود، سخت در شکست دادن دشمن مُصِر بود، توانست ضربات هولناکی به لشکر داودپاشا، حاکم بغداد، وارد کند. تلاقی دو سپاه در نزدیکی این شهر، جریان جنگ را به نفع ایران تغییر داد. سربازان ایرانی که از شکست در برابر روسیه، ناراحت و پریشان بودند، با فتح در برابر عثمانی، روحیه پیشین را باز یافتند؛ اما دریغ که فرماندهان بعدی، نتوانستند از این روحیه استفاده کنند.

پیروزی بر 40 دولت

جنگ تحمیلی هشت‌ساله میان ایران و عراق، با هجوم ارتش بعث در 31 شهریور 1359 آغاز شد. دشمن به زعم خود می‌خواست در عرض چند هفته، خوزستان را اشغال کند؛ اما باطل بودن این خیال، با دفاع جانانه جهان‌آرا و یارانش در خرمشهر، زود آشکار شد. ایرانیان، نام این جنگ نابرابر را دفاع مقدس گذاشتند؛ دفاعی که ملت ما در آن، حتی از دریافت سیم‌خاردار هم محروم بود؛ اما از آن سو، ارتش بعث، تا بُن دندان مسلح شد؛ حتی خلبانان اروپایی به کمک آن ها آمدند.40 کشور خارجی، در ردیف تأمین کننده منابع مالی و تسلیحاتی صدام قرار داشتند. او با کمک همین کشورها، به توانایی تولید سلاح‌های کشتار جمعی دست یافت و بمب‌های شیمیایی‌اش، نه فقط بر سر رزمندگان ایران که بر سر مردم مظلوم عراق هم ریخته شد. با این حال، ما در طول جنگ تحمیلی نشان دادیم که با دست خالی هم می‌توانیم سلحشوری‌مان را به رخ جهانیان بکشیم. ما در عین محاصره اقتصادی و تسلیحاتی، خرمشهر را آزاد کردیم، از اروند خروشان گذشتیم و بینی دشمن را در خاک خودش به خاک مالیدیم؛ ما فاتح این دفاع تاریخی شدیم؛ فتحی نمایان که برکاتش تا سال‌ها و بلکه قرن‌ها، بر سر ایرانیان خواهد بارید.
منبع: روزنامه خراسان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .