تبیان، دستیار زندگی

مستندسازان و اهالی رسانه معتقدند شناساندن سردار سلیمانی محصول تلاش رسانه نبوده است

شبیه 11 سپتامبر

ذهن‌تان را مرور کنید و ببینید برای اولین‌بار حاج قاسم سلیمانی را کی شناختید؛ اسم او از چه زمانی به گوش‌تان آشنا شد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سردار سلیمانی
 احتمالا این نام بزرگ را جز در پیوند با ظهور داعش در سوریه و دامن‌گستردنش در عراق و سایر بخش‌های منطقه به یاد نخواهید آورد. خاطره‌ای که قدمتش به قدمت ظهور داعش نیست و سردار شهید قاسم سلیمانی سال‌ها پس از آغاز مبارزه با داعش در خروجی رسانه‌ها دیده شد اما خیلی بیش از آن که دوربین‌ها و میکروفون‌ها، توان انتقالش را داشته باشند، در فکر و قلب مردم ایران و منطقه، نفوذ کرد. راز این نفوذ را از عکاسان و مستندسازان جست‌وجو کرده‌ایم.

«چه باید گفت؟» سوالی است که سعید فرجی، عکاس تازه از بغداد بازگشته در پاسخ به سؤال ما درباره شهادت سردار سلیمانی می‌گوید و بعد فشار بغض صدایش را پشت خط تماس، قطع می‌کند. سپس به سختی ادامه می‌دهد: «دیشب نزدیک بغداد بودم که جسته گریخته خبردار شدیم. گفتند نزدیک فرودگاه را زده‌اند و ما هم منتظر بودیم حوالی صبح واکنش‌هایی اتفاق بیفتد. همان زمان آماده‌باش داده بودند تا همه زود بیدار شوند.» فرجی ادامه می‌دهد: «همان حوالی صبح متوجه شدیم که این اتفاق افتاده است و ساعاتی بعد از آن به دلایل امنیتی به سرعت مجبور به ترک خاک عراق شدیم.»


عراقی‌ها می‌گفتند: خدا، جمهوری اسلامی، سردار سلیمانی

عکاس مجموعه‌هایی چون «تاثیرات بمب‌های خوشه‌ای بر زندگی مردم (2007)»، «قحطی در سومالی (2011)»، «انقلاب لیبی (2011)» و «جنگ عراق (2014)» درباره حال و هوای حاضران پس از شنیدن خبر شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌گوید: «برای ما که همین عمر کم را در فضایی گشتیم که این آدم‌ها فرمانده بودند ماجرا به این شکل است که هنوز نمی‌توانیم باور کنیم این اتفاق افتاده است. آدم بگوید باید انتقام گرفت؟ یا چی؟ هیچ‌چیز جای ایشان را پر نمی‌کند. ما هر جای عراق می‌رفتیم آدم‌ها در همین روزها به ما می‌گفتند که «خدا، جمهوری اسلامی، سردار سلیمانی»! این خیلی عجیب است! اصلاً چطور می‌شود یک آدم به تنهایی تا این حد اثرگذار باشد.آنقدر جان‌ها را نجات داده باشد و تبدیل به نقطه امید این همه آدم شده باشد!» فرجی درباره وضعیت و نگاه عراقی‌ها پس از این اتفاق نیز اضافه می‌کند: «همه شوکه بودند. هیچکس باورش نمی‌شد. آن‌ها به شدت احساس می‌کنند پشت‌شان خالی شده است. قشنگ در چهره آدم‌ها دیده می‌شد که شوکه‌اند. هیچ واکنشی نداشتند انگار سرد شده باشند. نه گریه می‌کردند و نه می‌خندیدند؛ ساکت و بهت‌زده.»

درست همانی که باید دنبالش رفت

کارگردان و تصویربردار مستند «کاروان آزادی» با موضوع «حمله ارتش اسرائیل به کشتی حاوی کمک‌های انسان‌دوستانه ترکیه به مردم غزه» حال‌و‌هوای تلخ پس از شهادت سردار را اینطور توصیف می‌کند: «خیلی سخت است حرف زدن؛ من اصلاً در حد و اندازه‌ای نیستم درباره ایشان حرف بزنم اما به‌عنوان کسی که این سال‌ها در منطقه گشته‌ام و رد پای ایشان را دنبال کرده و دیده‌ام احساس می‌کنم که... زمان‌هایی هست که آدم دنبال یک خط و یک مسیر می‌گردد تا بداند چطور باید زندگی و حرکت کند؛ این آدم دقیقاً همانی است که وقتی رد پایش را می‌بینید متوجه می‌شوید که اینجوری باید زندگی کرد و اینجوری باید رفت.»

داریم تجربه جدیدی می‌کنیم این اتفاق برای منطقه ما چیزی شبیه 11سپتامبر برای آمریکاست و قطعاً منجر به تغییرات مهمی در منطقه خواهد شد



همه منتظر واکنش درخورند

سعید فرجی تحلیلش از وضعیت افکار عمومی خصوصاً در عراق را هم اینطور بازگو می‌کند: «الان در عراق وضع اینطوری است که همه می‌خواهند انتقام کسی را بگیرند که در جنگ همیشه پشتوانه خودشان بوده است. وضعیتی که من در عراق دیدم خیلی وضعیت حساسی است. یعنی اگر قرار باشد از این ماجرا به همین سادگی عبور کنیم در منطقه شرایط بدتری را از سوی آمریکایی‌ها خواهیم دید. فعلاً همه منتظر واکنش‌اند. البته این واکنش لزوماً جنگ نیست. قرار نیست منطقه به آتش کشیده شود، اما اگر بعد از این واکنشی نباشد اوضاع خیلی بدتر خواهد شد.»

این اتفاق برای منطقه، شبیه 11سپتامبر برای آمریکاست

او درباره این حساسیت اضافه می‌کند: «اگر این اتفاق منجر به خروج آمریکایی‌ها از عراق نشود، اثربخش نبوده است هرچند که حاج قاسم سلیمانی مزدش را گرفت، اما اینکه ترور در این سطح اتفاق می‌افتد باید هزینه‌اش برای آمریکا خیلی زیاد باشد ولی ما از آمریکایی‌ها چه نیرویی در این سطح را می‌شناسیم؟ چون مسأله فقط نظامی هم نیست. سردار سلیمانی وجهه و مقامی در منطقه داشت که شبیه ندارد.» فرجی ادامه می‌دهد: «من فکر می‌کنم داریم تجربه جدیدی می‌کنیم این اتفاق برای منطقه ما چیزی شبیه 11سپتامبر برای آمریکاست و قطعاً منجر به تغییرات مهمی در منطقه خواهد شد.»


شناساندن سردار، کار رسانه‌های ما نبود

فرجی که مستندهایی چون «عکاسی زیر آتش» با موضوع مقاومت و آزادسازی خرمشهر به روایت عکاسان جنگ» و «غرور یک ملت» درباره «روایت یک عکاس بین‌المللی بنگلادشی» را هم ساخته و درباره حضور رسانه‌ای چون عکس در میادین مهم صاحب دیدگاه است، راجع به اینکه تصویر افکار عمومی تا چه اندازه گویای تاثیرگذاری سردار سلیمانی در منطقه بوده است هم، نظراتی شنیدنی دارد.  او می‌گوید: «من معتقد نیستم که سردار سلیمانی از دریچه رسانه شناخته می‌شد. دلایل مختلفی هم هست؛ یک اینکه شرایط ایشان شرایطی نبود که اصلاً رسانه بتواند خیلی ایشان را دنبال کند و بشناساند. دوم اینکه ما هم به آن معنا یک رسانه جهانی قدرتمند نداریم که ادعا کنیم سردار را در آن شناسانده‌ایم. الان هم واقعاً چیزی وجود ندارد که بگوییم این محصول کار رسانه‌ای بوده است. در بعضی موارد هم مسأله به بزرگی خود آن آدم برمی‌گردد. من حتی فکر می‌کنم همین مقدار شناخت هم محصول کار رسانه‌های ما نبوده و بیشتر رسانه‌های جهانی، سردار را شناساندند و مابقی هم اساساً کار رسانه نبوده است.»

خطاست که رسانه به سمت روضه‌خوانی برود

فرجی اما در ادامه درباره یک تضاد قابل تأمل هم می‌گوید: «خیلی عجیب است شخصیتی که رسانه‌های ما نمی‌توانند به آن صورت رویش کار کنند، این قدر به معنای بین‌المللی‌اش شناخته شده است که همه می‌دانند او اثرگذارترین فرد منطقه است و تبعات کشته‌شدنش برای منطقه و جهان چیست.»
او درباره حساسیت‌های تصویر حاج قاسم سلیمانی پس از شهادت ایشان هم متذکر می‌شود: «از این به بعد هم نگرانی من این است که فضای رسانه‌ای وارد فضای روضه‌خوانی شود. اصلاً نباید برای حاج قاسم سلیمانی روضه خواند. او کسی است که اثرگذاری‌اش تازه از این به بعد شروع می‌شود.»

نمونه عینی آدم‌های دفاع مقدس برای نسل جوان

این عکاس 38ساله ادامه می‌دهد: «برای ما که سن‌مان آن‌قدرها به دفاع مقدس نمی‌رسد، او کسی است که نمونه عینی آدم‌های دفاع مقدس است و خیلی‌ها امروز می‌خواهند چطور شبیه او بودن را بیاموزند. بنابراین اگر رسانه‌های ما نتوانند به‌طور عینی بگویند این آدم روی زمین چه‌کار کرد، غائله را باخته‌ایم.» او نهایتاً با بغضی که در طول گفت‌وگو مدام می‌رود و بازمی‌گردد، این را هم اضافه می‌کند: «من خودم به‌عنوان یک سرباز از نبود ایشان درد دارم و بسیار مصمم‌تر از قبل هستم و افتخار می‌کنم که خودم را سرباز ایشان بدانم.»

ایجاد همبستگی ملی و تسریع تحولات منطقه

اگر مستند «تنها میان طالبان» و بعد از آن «زندگی زیر پرچم‌های جنگی» را دیده باشید درباره نقش آمریکا در ظهور رشد اندیشه‌های تکفیری جهادی در منطقه و نسبت میان داعش و طالبان به سوال‌های دقیق و مهمی رسیده‌اید. کارگردان این مستندها حالا درباره تأثیر شهادت مهم‌ترین فرمانده محور مقاومت بر تحولات منطقه می‌گوید: «خبر شهادت سردار سلیمانی واقعاً شوکه‌کننده بود و البته خبری بود که شاید سال‌ها می‌دانستیم بالاخره با تلخی آن مواجه خواهیم شد چراکه ایشان در خط اول مبارزه با داعشی بود که دست‌پرورده آمریکایی‌هاست. خودشان همیشه آماده بودند و در عملیات‌ها منتظر بودند که آمریکایی‌ها چنین غلطی را انجام دهند، اما بالاخره در چنین موقعیتی این اتفاق افتاده و به نظر من اولین تأثیر مهمش، ایجاد همبستگی ملی خواهد بود. تأثیر مهم دیگرش هم این که تحولات منطقه را تسریع خواهد کرد.»

شخصیتی که رسانه‌های ما نمی‌توانند به آن صورت رویش کار کنند، این قدر به معنای بین‌المللی‌اش شناخته شده است که همه می‌دانند او اثرگذارترین فرد منطقه است و تبعات کشته‌شدنش برای منطقه و جهان چیست



سردار سلیمانی واقعی کیست؟

محسن اسلام‌زاده درباره تصویر رسانه‌ای از فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز می‌گوید: «سردار سلیمانی تا چند سال اخیر به هیچ عنوان رسانه‌ای نشده بودند ولی ثمره تلاش‌های ایشان را که نیروی قدس سپاه است سال‌هاست که شاهد هستیم و اگر این نیرو نبود معلوم نبود داعش چه بلایی سر منطقه می‌آورد.» کارگردان مستند «به‌دنبال صلح» یادآوری می‌کند: «یادمان نرود که وقتی ماشین جنگی داعش در منطقه به حرکت درآمد ظرف چند روز موصل سقوط کرد. اولین نقطه‌ای هم که برای نخستین‌بار داعش در آن شکست خورد، منطقه آمرلی بود. سردار سلیمانی به همراه نیروهایش در منطقه‌ای به وسعت 2کیلومتر در 2کیلومتر در 84‌روز، جلوی داعش مقاومت کرد و البته شخصاً در آن منطقه حضور یافت و به مردم دلداری داد.»

حمله شبانه با راکت به مرد جنگِ تن‌به‌تن

اسلام‌زاده معنای حرکت خبیثانه آمریکا و اقدام به ترور فرمانده مبارزه با داعش را هم اینطور تفسیر می‌کند: «این مدل شهادت حاج قاسم پیام‌هایی دارد. این که آمریکایی‌ها در صدد بودند تا توسط داعش و تکفیری‌ها ایشان را به شهادت برسانند و موفق نشده بودند و مجبور شدند که مستقیماً خودشان دست به جنایت هولناک بزنند، دست آن‌ها را رو می‌کند. حاج قاسم برنده جنگ میدانی بود ولی آنان نیمه‌های شب آن هم به این شکل یک فرمانده بزرگ را به شهادت می‌رسانند. این نشانه حقارت آن‌هاست و تبعاتش را هم ان‌شاءالله خواهند دید.» این کارگردان می‌افزاید: «این شهادت چیزهای زیادی را اثبات کرد. تعدادی از رسانه‌ها تلاش داشتند بگویند دست ایران و آمریکا توی یک کاسه است ولی این شهادت به خیلی از کسانی که در منطقه هستند ثابت کرد که آمریکا همیشه برای ایران شیطان بزرگ بوده و خواهد بود و ایران در برابر او به مبارزه برخواهد خاست.»
منبع: روزنامه صبح نو
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .