میان محمدرضا گلزار، هواداران و سرمایهگذارانش، چه توافق نانوشتهای برقرار است
خواننده، سوپراستار یا فقط رضا خوشگله
اولین شب از آخرین کنسرت محمدرضا گلزار شامگاه جمعه برگزار شد و این چهره در میان هواداران خود که اغلب کودک و نوجوان بودند، علاوه بر اجرای قطعات قبلی و شناختهشده خود، یک قطعه جدید را هم تقدیم حضار کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1398/10/08 ساعت 14:56
محمدرضا گلزار شاید کمتر بهعنوان یک خواننده شناخته شده باشد و عموم مخاطبان او را بهعنوان یک بازیگر میشناسند. با این حال او 10 سالی است که ابتدا با گروهی به نام «ریزار»، باند موسیقی خودش را تشکیل داده و در این عرصه حضور دارد. البته هواداران غالبا نوجوان این روزهای گلزار شاید این نکته را هم ندانند که اگر به 10 سال قبلتر از آن هم برگردیم، این چهره محبوبشان کار خود را با گروه پرسروصدای موسیقی پاپ آن روزها با نام «گروه آریان» بهعنوان نوازنده گیتار و بعدها درام آغاز کرد.
پس از آن هم همچنان نوازندگی را بهعنوان شاخه اصلی و حرفهای خود در موسیقی در پیش گرفت اما همانطور که همگروهی قدیمی او میگوید، گلزار از ابتدا هم به خوانندگی علاقه داشت. علی پهلوان در مصاحبهای با ایرانآرت گفته است: «تا جایی که به خاطر دارم، رضا از ابتدا به خواندن علاقه داشت. ازجمله دلایلش اینکه قرار بود آهنگ «بردی از یادم» را برای فیلم شام آخر اجرا کند. به خاطر دارم که با نینف امیرخاص، نوازنده کیبورد گروه آریان به استودیو هم رفتند. یادم نیست که چرا از انتشارش منصرف شد. بعدها هم دورادور میشنیدم که با برخی آهنگسازان مشهور برای کار مذاکره کرده است. سالهای آخری که در ایران بودم، گروه ریزار را تشکیل داد و با یکی دو خواننده دیگر به روی صحنه رفتند. آنجا آهنگ همه چی آرومه حمید طالبزاده را روی صحنه خواند. پخش آثار و کنسرتهای خودش بعد از رفتن من از ایران شروع شد.»
اما حالا خوانندهای که هوادارانش او را با عنوان «سوپراستار» صدا میکنند، در پنجمین دهه زندگیاش نهتنها آلبومهای شنیدهشدهای دارد بلکه اجراهای زندهاش هم با استقبال هوادارانش روی صحنه میروند. جالبترین نکته به همین تفاوت سنی گلزار با هوادارانش بازمیگردد. تعداد این مخاطبان کودک و نوجوان آنقدر بر سایر سنین غلبه دارد که حضور آنان را با گلسرهای نئون خرگوشی و شبتابهای استوانهایشکل در سالن پررنگ و دیدنی میکند. حتی خود گلزار هم از این مساله اطلاع دارد و بارها در میان اجرای قطعات خود، با موضوع تعطیلی مدارس بچهها و اینکه باید دوباره برای دادن امتحانات به مدرسه بروند، شوخی میکند. حتی در یکی از همین فرصتهای استراحت، یک پسربچه حدودا پنجساله روی سن میرود و با کتوشلوار سبز و قرمز یلدایی خود و صورت و موهایی که با تم جوکر، رنگآمیزی شدهاند، با گلزار همکلام میشود و البته درخواست او را برای خواندن یک شعر که ظاهرا در وصف آقای خواننده است به درستی اجابت نمیکند. با این حال هیچیک از قطعاتی که گلزار میخواند، نه از جهت موسیقی، نه شعر و نه تنظیم مناسب سن قاطبه مخاطبانش نیستند.
روی سن آمدن هواداران محدود به کودکان هم نیست. وسط یکی از اجراها یک پسر جوان روی سن میرود و گلزار او را در آغوش میکشد و اصرار مامور انتظامات سالن برای بیرون بردن مرد جوان را ناکام میگذارد؛ اما بیرون رفتن ناگهانی او، شبیه مورد قبل، ظن هماهنگشدهبودن این دست نمایشها را تقویت میکند. با این حال سالن واقعا شور و حرارتش را دارد. هر چند دقیقه هم یک نفر بلند فریاد میزند: «رضا!» یا «رضا خوشگله!» این عبارتی است که باز هم کنسرتگذار از قابلیت فرهنگی و اقتصادی آن مطلع است و رویش مانور میدهد. یکی از کلیپهای پیش از شروع مراسم هم به همین ویژگی گلزار میپردازد و از زبان بازیگران نقشهای همراه گلزار در فیلمها و سریالها، عبارت «خوشگل» تکرار میشود.
کلیپها البته یکی دو تا هم نیستند. اولین سانس کنسرت قرار بوده در ساعت 19 برگزار شود اما تا ساعت 20 فقط کلیپ پخش میشود و برنامهریزان کنسرت از این طریق، بیشتر در آتش هواداران برای ملاقات چهره محبوبشان میدمند. جالب آن که اولین کلیپ، بخشهایی از اجرای گلزار در مسابقه تلویزیونی «برنده باش» را به نمایش میگذارد؛ مسابقهای که با جوایز بزرگ چند صد میلیونی برای پاسخ دادن به سوالات اطلاعات عمومی آغاز شد و پس از مدتی با شائبه قمار و البته فرهنگسازی منفی برای روحیه کار و فعالیت، از آنتن سیما پایین کشیده شد. البته کلیپ چندان برای مخاطبان جالب نیست و به لحظات تغییر چهره گلزار واکنشی نشان نمیدهند. پس از آن اما کلیپ طولانیتر دیگری، تصاویری از آخرین فیلمهای سینمایی و سریالهای شبکه نمایش خانگی با بازی گلزار را پوشش میدهند که از میان آنها سریال «عاشقانه» بیش از همه حضار سالن را برای تشویق برمیانگیزد.
پس از یک ساعت که از شروع رسمی سانس میگذرد و گلزار روی سن میآید، تازه روشن میشود که برای این دست مخاطبان حاضر در سالن، اینکه در حال شنیدن چه موسیقی با چه سطحی از اجرا هستند، اهمیت چندانی ندارد. آنها واقعا فقط برای تماشای زنده خود گلزار آمدهاند. به همین خاطر فالشخوانی خواننده، ناتوانی او در استفاده درست از بازههای مختلف فرکانس صوتی و ناهنجارشدن صدا در پردههای بالا اساسا به چشم حضار سالن نمیآید. آنها اشعار آهنگهای گلزار را بلند میخوانند و کار را برای آقای خواننده آسانتر میکنند. او هم سعی میکند بیشتر در اوقاتی مزاحم سالن شود که تنها توانمندیاش در خوانندگی یعنی تحریر زدن را به گوش حامیانش برساند. فارغ از اینکه جنس صدای گلزار مناسب خوانندگی نیست، روشن است که او چندان تمرکزی هم بر تربیت صدای خود نداشته و واقعا قادر نیست اشعار را به درستی اجرا کند.
از صدا و موسیقی که بگذریم، میزانسنی که گلزار بهعنوان رهبر بند به نوازندگانش میدهد و حرکتی که خودش روی استیج دارد هم قابل توجه است. او در غالب موارد پشت به سالن میکند و در عمق صحنه به سمت عقب میرود. کار با میکروفن را اصلا بلد نیست و جدی هم نمیگیرد. میکروفن را گاهی آنقدر به دهانش نزدیک میکند که موجب دیستورتشدن صدا میشود. علاوه کنید کارگردانی ضعیف تلویزیونهای موجود در سالن را که حتی وقتی گلزار، حضور حامد برادران یا تهیهکننده و کنسرتگذار را در سالن اعلام میکند، دوربین از نمایش آنها باز میماند.
البته آقای سوپراستار طراح لباسش با نام دکتر راد را هم معرفی میکند و یادآور میشود که کتوشلوارهای ساخت دست او را در برنده باش میپوشیده است. به همین خاطر از موسیقی و کارگردانی که عبور کنیم، طراحی لباس او را میشود یکی از نقاط قوت اجرا دید. گلزار هم در فرصت بین قطعات یکی دو باری میرود و با لباس جدید بازمیگردد تا حق مطلب را به درستی ادا کرده باشد. آخر از همه هم نوبت به معرفی اسپانسر کنسرت یعنی یکی از آژانسهای هواپیمایی میرسد و فهرست بلندبالایی از تشکرها. البته حضار منتظر شنیدن حرفهای چهره محبوبشان نمیمانند و پشت یکی از درهای منتهی به پشت صحنه، صف میکشند تا نوبت گرفتن عکس و سلفی با گلزار به آنها هم برسد.
این اتفاق، آخرین شلیک به سر موسیقی است؛ قطعاتی بسیار ضعیف با یک اجرای زنده غیرقابلقبول از سوی کسی که این روزها به شاخههای زیادی مثل بازیگری، مجریگری، نوازندگی و خوانندگی وارد شده اما در هیچکدامشان وجهه حرفهای از خود نساخته است. او و هواداران و سرمایهگذارانش همگی بر این مساله توافق دارند که لازم نیست گلزار چیزی بیش از همین «رضا خوشگله» باشد.
منبع: روزنامه صبح نو
پس از آن هم همچنان نوازندگی را بهعنوان شاخه اصلی و حرفهای خود در موسیقی در پیش گرفت اما همانطور که همگروهی قدیمی او میگوید، گلزار از ابتدا هم به خوانندگی علاقه داشت. علی پهلوان در مصاحبهای با ایرانآرت گفته است: «تا جایی که به خاطر دارم، رضا از ابتدا به خواندن علاقه داشت. ازجمله دلایلش اینکه قرار بود آهنگ «بردی از یادم» را برای فیلم شام آخر اجرا کند. به خاطر دارم که با نینف امیرخاص، نوازنده کیبورد گروه آریان به استودیو هم رفتند. یادم نیست که چرا از انتشارش منصرف شد. بعدها هم دورادور میشنیدم که با برخی آهنگسازان مشهور برای کار مذاکره کرده است. سالهای آخری که در ایران بودم، گروه ریزار را تشکیل داد و با یکی دو خواننده دیگر به روی صحنه رفتند. آنجا آهنگ همه چی آرومه حمید طالبزاده را روی صحنه خواند. پخش آثار و کنسرتهای خودش بعد از رفتن من از ایران شروع شد.»
ناتوانی او در استفاده درست از بازههای مختلف فرکانس صوتی و ناهنجارشدن صدا در پردههای بالا اساسا به چشم حضار سالن نمیآید. آنها اشعار آهنگهای گلزار را بلند میخوانند و کار را برای آقای خواننده آسانتر میکنند
اما حالا خوانندهای که هوادارانش او را با عنوان «سوپراستار» صدا میکنند، در پنجمین دهه زندگیاش نهتنها آلبومهای شنیدهشدهای دارد بلکه اجراهای زندهاش هم با استقبال هوادارانش روی صحنه میروند. جالبترین نکته به همین تفاوت سنی گلزار با هوادارانش بازمیگردد. تعداد این مخاطبان کودک و نوجوان آنقدر بر سایر سنین غلبه دارد که حضور آنان را با گلسرهای نئون خرگوشی و شبتابهای استوانهایشکل در سالن پررنگ و دیدنی میکند. حتی خود گلزار هم از این مساله اطلاع دارد و بارها در میان اجرای قطعات خود، با موضوع تعطیلی مدارس بچهها و اینکه باید دوباره برای دادن امتحانات به مدرسه بروند، شوخی میکند. حتی در یکی از همین فرصتهای استراحت، یک پسربچه حدودا پنجساله روی سن میرود و با کتوشلوار سبز و قرمز یلدایی خود و صورت و موهایی که با تم جوکر، رنگآمیزی شدهاند، با گلزار همکلام میشود و البته درخواست او را برای خواندن یک شعر که ظاهرا در وصف آقای خواننده است به درستی اجابت نمیکند. با این حال هیچیک از قطعاتی که گلزار میخواند، نه از جهت موسیقی، نه شعر و نه تنظیم مناسب سن قاطبه مخاطبانش نیستند.
روی سن آمدن هواداران محدود به کودکان هم نیست. وسط یکی از اجراها یک پسر جوان روی سن میرود و گلزار او را در آغوش میکشد و اصرار مامور انتظامات سالن برای بیرون بردن مرد جوان را ناکام میگذارد؛ اما بیرون رفتن ناگهانی او، شبیه مورد قبل، ظن هماهنگشدهبودن این دست نمایشها را تقویت میکند. با این حال سالن واقعا شور و حرارتش را دارد. هر چند دقیقه هم یک نفر بلند فریاد میزند: «رضا!» یا «رضا خوشگله!» این عبارتی است که باز هم کنسرتگذار از قابلیت فرهنگی و اقتصادی آن مطلع است و رویش مانور میدهد. یکی از کلیپهای پیش از شروع مراسم هم به همین ویژگی گلزار میپردازد و از زبان بازیگران نقشهای همراه گلزار در فیلمها و سریالها، عبارت «خوشگل» تکرار میشود.
کلیپها البته یکی دو تا هم نیستند. اولین سانس کنسرت قرار بوده در ساعت 19 برگزار شود اما تا ساعت 20 فقط کلیپ پخش میشود و برنامهریزان کنسرت از این طریق، بیشتر در آتش هواداران برای ملاقات چهره محبوبشان میدمند. جالب آن که اولین کلیپ، بخشهایی از اجرای گلزار در مسابقه تلویزیونی «برنده باش» را به نمایش میگذارد؛ مسابقهای که با جوایز بزرگ چند صد میلیونی برای پاسخ دادن به سوالات اطلاعات عمومی آغاز شد و پس از مدتی با شائبه قمار و البته فرهنگسازی منفی برای روحیه کار و فعالیت، از آنتن سیما پایین کشیده شد. البته کلیپ چندان برای مخاطبان جالب نیست و به لحظات تغییر چهره گلزار واکنشی نشان نمیدهند. پس از آن اما کلیپ طولانیتر دیگری، تصاویری از آخرین فیلمهای سینمایی و سریالهای شبکه نمایش خانگی با بازی گلزار را پوشش میدهند که از میان آنها سریال «عاشقانه» بیش از همه حضار سالن را برای تشویق برمیانگیزد.
پس از یک ساعت که از شروع رسمی سانس میگذرد و گلزار روی سن میآید، تازه روشن میشود که برای این دست مخاطبان حاضر در سالن، اینکه در حال شنیدن چه موسیقی با چه سطحی از اجرا هستند، اهمیت چندانی ندارد. آنها واقعا فقط برای تماشای زنده خود گلزار آمدهاند. به همین خاطر فالشخوانی خواننده، ناتوانی او در استفاده درست از بازههای مختلف فرکانس صوتی و ناهنجارشدن صدا در پردههای بالا اساسا به چشم حضار سالن نمیآید. آنها اشعار آهنگهای گلزار را بلند میخوانند و کار را برای آقای خواننده آسانتر میکنند. او هم سعی میکند بیشتر در اوقاتی مزاحم سالن شود که تنها توانمندیاش در خوانندگی یعنی تحریر زدن را به گوش حامیانش برساند. فارغ از اینکه جنس صدای گلزار مناسب خوانندگی نیست، روشن است که او چندان تمرکزی هم بر تربیت صدای خود نداشته و واقعا قادر نیست اشعار را به درستی اجرا کند.
آخرین شلیک به سر موسیقی است؛ قطعاتی بسیار ضعیف با یک اجرای زنده غیرقابلقبول از سوی کسی که این روزها به شاخههای زیادی مثل بازیگری، مجریگری، نوازندگی و خوانندگی وارد شده اما در هیچکدامشان وجهه حرفهای از خود نساخته است
از صدا و موسیقی که بگذریم، میزانسنی که گلزار بهعنوان رهبر بند به نوازندگانش میدهد و حرکتی که خودش روی استیج دارد هم قابل توجه است. او در غالب موارد پشت به سالن میکند و در عمق صحنه به سمت عقب میرود. کار با میکروفن را اصلا بلد نیست و جدی هم نمیگیرد. میکروفن را گاهی آنقدر به دهانش نزدیک میکند که موجب دیستورتشدن صدا میشود. علاوه کنید کارگردانی ضعیف تلویزیونهای موجود در سالن را که حتی وقتی گلزار، حضور حامد برادران یا تهیهکننده و کنسرتگذار را در سالن اعلام میکند، دوربین از نمایش آنها باز میماند.
البته آقای سوپراستار طراح لباسش با نام دکتر راد را هم معرفی میکند و یادآور میشود که کتوشلوارهای ساخت دست او را در برنده باش میپوشیده است. به همین خاطر از موسیقی و کارگردانی که عبور کنیم، طراحی لباس او را میشود یکی از نقاط قوت اجرا دید. گلزار هم در فرصت بین قطعات یکی دو باری میرود و با لباس جدید بازمیگردد تا حق مطلب را به درستی ادا کرده باشد. آخر از همه هم نوبت به معرفی اسپانسر کنسرت یعنی یکی از آژانسهای هواپیمایی میرسد و فهرست بلندبالایی از تشکرها. البته حضار منتظر شنیدن حرفهای چهره محبوبشان نمیمانند و پشت یکی از درهای منتهی به پشت صحنه، صف میکشند تا نوبت گرفتن عکس و سلفی با گلزار به آنها هم برسد.
این اتفاق، آخرین شلیک به سر موسیقی است؛ قطعاتی بسیار ضعیف با یک اجرای زنده غیرقابلقبول از سوی کسی که این روزها به شاخههای زیادی مثل بازیگری، مجریگری، نوازندگی و خوانندگی وارد شده اما در هیچکدامشان وجهه حرفهای از خود نساخته است. او و هواداران و سرمایهگذارانش همگی بر این مساله توافق دارند که لازم نیست گلزار چیزی بیش از همین «رضا خوشگله» باشد.
منبع: روزنامه صبح نو
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .