تبیان، دستیار زندگی

اسماعیل آذر، استاد ادبیات فارسی از یلدا، فسلفه و ظهور آن در ادبیات می‌گوید

شب یلدا افسانه می‌خوانم

فرقی نمی‌کند درباره چه موضوعی با او گفت‌وگو کنید؛ درباره هر موضوعی اشعاری از بر است که شگفت‌زده‌تان کند. نام اسماعیل آذر با ادبیات فارسی و شعر گره خورده و تصویرش هم برای مردم کوچه و خیابان به‌عنوان یک استاد زبان‌فارسی شناخته‌شده است. مثل تصوری که از همه استادان ادبیات‌ داریم، او هم کتابی و با انتخاب دقیق کلمات حرف می‌زند. او می‌گوید خوشحال است که در هر راهی قدم گذاشته، آن را تا قله ادامه داده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اسماعیل آذر
 اسماعیل آذر را بیشتر با برنامه‌های مشاعره تلویزیون می‌شناسند. این استاد ادبیات فارسی سال‌ها مجری و داور این مسابقه بوده‌ است؛ مسابقه‌ای که طرفداران خاص خودش را دارد. در آستانه شب یلدا از این استاد ادبیات فارسی خواسته‌ایم برایمان از بلندترین شب سال، فلسفه آن و نقش این شب در ادبیات بگوید. او امیدوار است بتواند کتابی درباره این شب تاریخی بنویسد.

اگر بخواهید یک تعریف و معرفی از واژه یلدا داشته باشید، چه می‌گویید.
فکر می‌کنم  خیلی‌ها می‌دانند که یلدا یک واژه سریانی است که به زبان عربی آمده و واژه‌های بسیاری از آن مشتق شده است؛ واژه‌هایی مثل میلاد، تولد، مولود، مولد، ولد، والد و ولادت. رومیان به آن «ناتائلیس» می‌گویند و اصولا واژه «نوئل» از همین لغت ماخوذ می‌شود. ایرانیان این شب را چله هم نامیده‌اند؛ همانطور که تاجیکستانی‌ها شب یلدا را شب چله می‌نامند. زمستان به 2 چله تقسیم می‌شود؛ «چله‌بزرگه و چله‌کوچیکه». از اول دی‌ماه تا دهم بهمن را چله بزرگه می‌گویند و معتقدند در این چله زمین نفس می‌کشد. چله‌کوچیکه هم در روایت‌ها به چله‌بزرگه طعنه می‌زند که اگر پشت من به بهار نبود و عمر تو را داشتم، بچه را در قنداق از سرما خشک می‌کردم.

چه‌کسی نام یلدا را روی این شب گذاشته؟

برای پاسخ به این سؤال باید کمی درباره دی‌ماه بگویم. واژه دی در فرهنگ ایران باستان و در اوستا، «دتهوش» و در پارسی هخامنشی و پهلوی، «داتر» بوده که تغییریافته «دادار» به‌معنای خداوند است. کلمه دی از ریشه و مصدر «دا» می‌آید. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی هم مراد از دادو همین دی است. در آثاری چون زین‌الاخبار گردیزی آمده است که نخستین روز دی‌ماه را «خورماه» یعنی‌ ماه خورشید نام نهاده‌اند زیرا در این ‌ماه طول تابش خورشید بیشتر است. همچنین روز اول دی را «خرم‌روز» هم نامیده‌اند که در زین‌الاخبار آمده: «اندر این روز، جشن خرم بودی و ایرانیان این روزها را سخت نیکو دارند.»

چه جشن‌هایی در این روز مرسوم بوده است؟
از جمله جشن‌هایی که در دی‌ماه رایج بوده یکی جشن «بادرود» در اصفهان است. دیگری جشن «شکمبه شوران» است که در اراک مرسوم بوده است. حدود یک قرن پیش تهرانی‌ها تمام شب را بیدار بودند و سحر به بام‌ها می‌رفتند و با خدای خود راز و نیاز می‌کردند و دعا می‌خواندند. تنوع این خرده‌جشن‌ها در شهرها و روستاها فراوان است. به باور مردم باستان، روز چهارم دی که برابر است با بیست‌وپنجم دسامبر، میلاد «مهر» یا «میترا» دانسته‌اند. قبل از میلاد مسیح آیین میترا همه‌جا را گرفته بود ولی در سال 382میلادی، گرائنائوس امپراتور رم دستور داد تا پیروان آیین مهر را قتل عام کنند. با نابودی پیروان مهر، مسیحیت دوباره جان گرفت و از عمده کارهایی که کردند این بود که چهارم دی‌ که به تولد میترا شهرت یافته بود، را به میلاد مسیح تخصیص دادند.

این باور که شب یلدا نحوست دارد از سوی بعضی افراد مطرح می‌شد. آیا این موضوع واقعیت دارد و دلیل آن چیست؟
این حرف درست است. البته نه از نظر علمی بلکه از نظر ستاره‌شناسان روزگار کهن. موضوع این است که شب یلدا آخر «قوس» و اول «جدی» است. در حقیقت در این شب، جدی در برج آفتاب تحویل می‌کند و پیشینیان این موضوع را نحس می‌دانستند. به همین دلیل ایرانیان دور هم جمع می‌شدند و شب یلدا را به شادمانی و خرمی کنار یاران و اعضای خانواده سپری می‌کردند.

خوراکی‌های شب یلدا هم متنوع است. ایرانیان در گذشته معمولا چه تنقلاتی را در سفره شب یلدا می‌گذاشتند؟
2سفره میان ایرانیان متداول بوده است؛ یکی سفره‌ای با نام «مَیزَد» که انواع خشکبار را در آن می‌گذاشتند؛ دیگری هم سفره‌ای به نام «زَور» که انواع شربت‌آلات و نوشابه‌ها را در آن قرار می‌دادند.

پس ماجرای هندوانه شب یلدا چیست؟

هندوانه با داشتن بیش از 90درصد آب و ویتامین‌هایی مثل سی، آ، بتاکاروتن و لیکوپین، می‌تواند در دفع سموم بدن نقش داشته باشد. ضمن اینکه هندوانه در کاهش بسیاری از امراض مانند سخت‌شدن دیواره سرخرگ‌ها، امراض دوران پیری مثل آلزایمر و پارکینسون نقش دارد. سال‌ها پیش دانشمندان دانشگاه بوستون کشف کردند لیکوپین موجود در هندوانه، پوست را در مقابل اشعه ماوراءبنفش حفظ می‌کند. جویدن هسته‌های هندوانه هم به پاک‌کردن روده‌ها کمک می‌کند. تمام این خواص و موارد دیگر باعث شده تا هندوانه به‌عنوان یکی از نمادهای شب یلدا در سفره ایرانیان خودنمایی کند.

وجود انار بین خوراکی‌های شب یلدا چه دلیلی دارد؟

انار یک وجهه اسطوره‌ای دارد. خلاصه آن از این قرار است که گشتاسب 4چیز از زرتشت می‌خواست: مشخص‌کردن جای او در بهشت، رویین‌تن‌شدن، جاودانه‌بودن و دست‌یافتن به همه علوم. زرتشت می‌گوید که تو نمی‌توانی 4تمنای خود را برآورده کنی اما یکی از آنها نصیب تو می‌شود. بعد دعایی می‌خواند و جایگاه مینویی را به گشتاسب، رویین‌تنی را به اسفندیار، جاودانگی را به پشوتن و آموزش علوم را به وزیرش جاماسب می‌دهد. در این داستان اسفندیار برای رویین‌تن‌شدن انار می‌خورد. این وجهه اسطوره‌ای امروز هم جریان دارد. اینکه می‌گویند انار از بروز بسیاری از بیماری‌ها جلوگیری می‌کند، شاید به همین دلیل باشد که آن را برای شب یلدا هم انتخاب کرده‌اند.

شب یلدا آخر «قوس» و اول «جدی» است. در حقیقت در این شب، جدی در برج آفتاب تحویل می‌کند و پیشینیان این موضوع را نحس می‌دانستند. به همین دلیل ایرانیان دور هم جمع می‌شدند و شب یلدا را به شادمانی و خرمی کنار یاران و اعضای خانواده سپری می‌کردند.



بهانه جشن‌گرفتن ایرانیان در این شب نکته دیگری هم بوده است؟

اصلا سؤال اساسی همین است. در این شب میان روشنی و تاریکی کارزاری درمی‌گیرد. تاریکی به اوج خود می‌رسد و ارتفاع روشنایی نسبت به تاریکی کمتر است. حال در این جنگ، نور پیروز می‌شود و از روز دوم دی، از تاریکی کاسته شده و بر طول روشنایی افزوده می‌شود. این پیروزی از دلایل مهم جشن شب یلداست. در قرآن مجید هم آمده است: «الله نورالسماوات و الارض» یعنی خداوند نور زمین و آسمان است.

یلدا در ادبیات ما چگونه بروز و ظهور داشته است؟

آن‌قدر مضامین یلدا در ادبیات فراوان است که می‌شود یک کتاب از آن درآورد. یادی می‌کنم از مرحوم صداقت کیش‌شیرازی که با زحمت فراوان اثری درباره یلدا به جا گذاشته است. در ادبیات، سیاهی یلدا به ظلم، زلف یار، طولانی‌بودن و نگاه‌های متفاوت دیگری در قالب تمثیل و تشبیه آورده شده است. حافظ می‌گوید: «صحبت حکام، ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید خواه بو که برآید». در بیت حافظ، صحبت یعنی مصاحبت و هم‌نشینی که انسان را از نزدیک‌شدن به حکام دور می‌دارد و می‌گوید اگر نور هم می‌خواهید، از خورشید تمنا کنید نه مثلا از شمعی که بعد از مدت کوتاهی فرو می‌میرد. سعدی هم می‌گوید: «نظر به روی تو هر بامداد نوروزی‌ست/ شب فراق تو هر گه که هست، یلدایی‌ست»؛ در شعر خاقانی آمده: «آری که آفتاب مجرد به یک شعاع / بیخ کواکب شب یلدا برافکند»؛ اوحدی مراغه‌ای هم این‌چنین سروده: «شب هجرانت‌ ای دلبر شب یلداست پنداری / رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری». در ترانه‌های محلی هم می‌خوانیم: «شو یلدا درازه مو چه سازم؟ / پری در خواب نازه مو چه سازم؟ / تو بیدارش مکن مرغ سحرخون/ کبوتر جفت بازه مو چه سازم؟».
اسماعیل آذر
خیلی‌ها این شب را شب خانواده می‌نامند، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
می‌تواند نام درستی باشد. خانه، پناهگاه و بهترین مأمن عاطفی انسان است. ریشه هر انسانی در خانواده شکل می‌گیرد. بنابراین وقتی انسان خود را در میان خانواده می‌بیند، فرصت را مغتنم می‌شمارد. به قول حافظ: «هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار / کس را وقوف نیست که انجام کار چیست». حضور هر کدام از ما در کنار خانواده، تقویت روح و قلبمان خواهد بود. بنابراین نباید فراموش کنیم که در این غوغای فضاهای غیرحقیقی، حقیقت خانواده یک فضیلت به‌حساب می‌آید.

خودتان شب یلدا را چگونه می‌گذرانید؟

من هر سال در شب یلدا مشغول ضبط ویژه‌برنامه‌های رادیویی و شرکت در برنامه‌های متنوعی که به این مناسبت در مکان‌های مختلف مثل دانشگاه‌ها برگزار می‌شود، هستم. این فرصت که بتوانم این شب را در مهمانی خانوادگی بگذرانم دست نمی‌دهد. البته بیشتر زمان من هر وقت در خانه حضور دارم، در کتابخانه سپری می‌شود.


چه چیزی شما را در زندگی واقعی خوشحال می‌کند؟

من همیشه خوشحال هستم، همه‌چیز دارم. هرچه آدمی را خوشحال می‌کند، بیرون از وجود او نیست. خوشبختی درون ما می‌جوشد، نسبت به دانایی‌ای که داریم. بعضی خوشحالی‌ها ظاهری و موقتی هستند. مثلا بارها با اصرار از من خواسته‌اند در دانشگاه‌های خارجی با حقوق بالا تدریس کنم، اما من راضی نیستم کتابخانه خودم را رها کنم و به این دانشگاه‌ها بروم. بعضی خوشحالی‌ها آدم را به بیرون از خود دعوت می‌کنند، اما اثر آنها کوتاه است و خیلی زود عادی می‌شود.

در این شب میان روشنی و تاریکی کارزاری درمی‌گیرد. تاریکی به اوج خود می‌رسد و ارتفاع روشنایی نسبت به تاریکی کمتر است. حال در این جنگ، نور پیروز می‌شود و از روز دوم دی، از تاریکی کاسته شده و بر طول روشنایی افزوده می‌شود. این پیروزی از دلایل مهم جشن شب یلداست.


از راهی که رفته‌اید احساس رضایت می‌کنید؟

اگر هزار بار دیگر هم به دنیا بیایم همین راه را می‌روم. من سراغ هرآنچه به آن علاقه داشتم رفته‌ام. از ادبیات و مطالعه زبان‌های خارجی گرفته، تا ورزش و موسیقی، همیشه تلاش کرده‌ام در راهی که قدم می‌گذارم جزو بهترین‌ها باشم. فکر می‌کنم اگر انگیزه درونی وجود داشته باشد، سختی هیچ معنایی ندارد. بسیاری از چهره‌های مطرح دنیای دانشمندان، در چندین رشته مختلف، از ریاضی و نجوم گرفته تا موسیقی و طبابت سررشته داشته و همه را در حد حرفه‌ای پیش برده‌اند. این نشان می‌دهد اگر انگیزه و علاقه وجود داشته باشد، می‌توان در هر راهی قدم گذاشت و موفق بود.

آیا کشورهای دیگر هم توجهی به شب یلدا دارند؟

کشورهایی هستند که از روزگار کهن، یلدا را جشن می‌گرفتند. رومی‌ها در روزگار باستان برای گرامیداشت کیوان یا زحل(خداوند زراعت)، از 17تا 23دسامبر جشن به پا می‌کردند.
مصری‌ها در 4000سال پیش، یلدا را شب زایش خورشید می‌دانستند. برای تولد خورشید 12برگ نخل را در محل جشن به نشانه پایان سال و آغاز فصل زراعت نصب می‌کردند. جنگ و خشونت هم در این شب متوقف می‌شد.
در جنوب روسیه شب یلدا را جشن می‌گیرند و شیرینی‌هایی به شکل انسان و حیوان در مقیاس خیلی کوچک درست می‌کنند. اتاق‌های چوبی را با چرم می‌آرایند، از سقف پشم می‌آویزند، قربانی می‌کنند و از گندم و حبوبات بهره می‌‌گیرند.
در فرانسه و سوئد شب یلدا را «قویون» می‌خوانند به‌معنای بیداری. تا بامداد دور هم می‌نشینند و شادمانی می‌کنند.
در افغانستان جشن‌ها مانند یلدای ایرانیان است، با این تفاوت که مردم هر جا مهمانی می‌روند، شب همانجا می‌مانند.
در تاجیکستان به شب یلدا، چله می‌گویند. به خانه همسایه‌ها می‌روند و هرکس هر جا می‌رود، خوردنی‌هایی را همراه خود می‌برد.


کتاب‌های پیشنهادی اسماعیل آذر درباره شب یلدا
 «جشن یلدا» از دکتر جمشید صداقت‌کیش
 «جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان»، نوشته انجوی شیرازی
 «تقویم و تاریخ در ایران»، نوشته بهروز ذبیح
 «آثارالباقیه» از کتاب‌های ابوریحان بیرونی
 «جشن مهرگان، یلدا»، نوشته هاشم رضی
 «تاریخ گردیزی»، کتابی از ابوسعید گردیزی
 «برهان قاطع ذیل واژه یلدا»، نوشته محمدحسن بن خلف تبریزی
 «دایره‌المعارف فارسی ذیل واژه یلدا»، اثر غلامحسین مصاحب

شعری از اسماعیل آذر درباره بلندترین شب سال
شب یلدا برای دوستان افسانه می‌خوانم
گهی با هوشیاری و گهی مستانه می‌خوانم
گهی دلتنگی خود را به حافظ باز می‌گویم
و گاهی یک غزل را زیرلب رندانه می‌خوانم
گهی فالی برای آنچه در فردای خود دارم
گهی شعری برای خویش یا بیگانه می‌خوانم
گهی با پیر مجلس گفت‌وگوها از خرد دارم
گهی چون شبروان آهسته گه مردانه می‌خوانم
گهی آتش زنم بر دل گهی خاموش چون «آذر»
گهی از هجر می‌مویم گهی جانانه می‌خوانم

کودکی‌ام با کتاب گذشت

من در سال۱۳۲۳ در خیابان مدرس اصفهان به دنیا آمده‌ام. دوخواهر و دو برادر بودیم. خانه ما یک حیاط هزار متری داشت و تقریبا یک خانه باغ بود. ۲۲ساله بودم که از اصفهان خارج شدم تا در رشته مورد‌ علاقه‌ام یعنی زبان و ادبیات فارسی تحصیل کنم؛ رشته‌ای که در آن به مرتبه دکتری رسیدم. دوست داشتم ادبیات جهان را مطالعه کنم که زبان انگلیسی را هم آموختم و سال‌ها به‌عنوان مترجم برای شخصیت‌های مهم حضور داشتم و تاکنون چندین کتاب را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرده‌ام. آن روزها شبانه‌روز این زبان را مطالعه می‌کردم و هیچ‌گاه سیر نمی‌شدم. مادرم تحصیل‌کرده دارالفنون و معلم‌ و مترجم  زبان فرانسه بود و به ادبیات فارسی اشراف داشت. بخش عمده‌ای از شاهنامه را حفظ بود. آن‌قدر حافظه خوبی داشت که حتی یادم می‌آید بسیاری از دعاها را از حفظ بود؛ طوری که گاهی از حفظ می‌خواند و بقیه با او تکرار می‌کردند. آن زمان تلویزیون که نبود، زمستان‌ها زیر کرسی می‌رفتیم و مادرم گلستان سعدی، کلیله‌و دمنه و امیرارسلان نامدار را برایمان می‌خواند و ما اینطور تفنن می‌کردیم. حتی گاهی کتاب‌هایی به زبان فرانسه مثل کتاب‌های کریستین آندرسون را می‌خواند و برای ما ترجمه می‌کرد. حالا از آن روزهای خوب فقط یاد و خاطره‌اش مانده‌است.
رهبری، اسماعیل آذر،

رهبر کتابم را پسندید

چهار جلد کتاب با موضوع بررسی حضور قرآن کریم در شعر فارسی و با نام «قرآن در شعر فارسی» را با همکاری برادران فلاحتیان و نشر سخن به چاپ رسانده‌ام که در نمایشگاه بین‌المللی کتاب هم عرضه شد. روزی که مقام معظم رهبری برای بازدید از نمایشگاه کتاب تشریف بردند، این کتاب مورد توجه  ایشان قرار گرفت و در همان زمان نیز یک دوره از این اثر به دفترشان ارسال شد. بعد از آن از بنده نیز دعوت شده بود تا در دیدار شعرا با ایشان حضور داشته باشم. وقتی که توانستم در نوبتی به محضرشان برسم به بنده فرمودند که کتاب را خوانده‌اند و رضایت خود را از مطالعه آن ابراز کردند که این مساله برای من یک افتخار بود.

روزی که مقام معظم رهبری برای بازدید از نمایشگاه کتاب تشریف بردند، کتاب «قرآن در شعر فارسی» مورد توجه ایشان قرار گرفت و در همان زمان نیز یک دوره از این اثر به دفترشان ارسال شد.



در همان زمان برای معظم له توضیح دادم که در مقدمه کتابم به این مساله اشاره کرده‌ام که شاعران بزرگ روس مانند پوشکین، الکسی بونین و نیز میخائیل لرمانتوف در اشعار خود از قرآن مجید بهره‌های فراوانی برده‌اند دریغ بود که ما به بررسی جنبه‌ها و جلوه‌های حضور قرآن کریم در شعر فارسی نپردازیم. ایشان پس از توضیحات من فرمودند که این مقدمه را در اولین فرصت مطالعه خواهند کرد.حضرت آقا همچنین برنامه مشاعره را که با اجرای من از رسانه ملی پخش می‌شود، مورد تفقد قرار دادند و به تسلط مجری آن اشاره کردند.

یلدا

چه مِهری و چه رسمی، چه شامی و چه اسمی، چه آیین قشنگی و پذیرایی رنگی و چه زیبایی نابی، در این فرصت مهتابی و بگشوده کتابی و بچیدند دوصد قابی و یادی بکنند از همه آنها که سفر کرده به دنیای دگر؛ چه شوری و چه بزمی و چه رفتار عزیزی؛ همه‌زاده یلدا و همه شادی دل‌ها و همه دلخوشی ما و همه شوق به فردا و همه جمع در این فرصت یلدا؛ چه تعبیر و چه تفسیر و چه آیین، که نابودکننده است هر آن غصه دلگیر؛ که یلداست که یلدا، که زیباتر از این قصه بگو چیست به دنیا؟
منبع:: روزنامه همشهری
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .