داستان کودکانه جالب در مورد بهانه گیری
داستان های کودکانه تاثیر زیادی بر رفتار کودکان دارد پس اگر فرزند بهانه گیری دارید این قصه جالب عروسک بهانه گیر را برایش تعریف کنید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1398/09/20 ساعت 15:35
داستان کودکانه عروسک بهانه گیر
قصه گویی بر روی کودکان تاثیرات فوق العاده ای دارد زیرا کودکان قدرت تجسم بالایی دارند و هنگام شنیدن قصه خود را به جای قهرمان داستان می گذارند و رفتار آنان را تقلید می کنند. اگر کودک ما رفتارهایی نامطلوب مانند بهانه گیری ، خشونت و... از خود نشان دهد ما می توانیم با قصه گویی کاری کنیم که کودکمان آن رفتار را تکرار نکند.
اگر کودک بهانه گیری در خانه دارید که از همه غذاها ایراد می گیرد و با بهانه های بی دلیل دائما در حال نق زدن است ، به هیچ وجه او را تنبیه نکنید بلکه این داستان کودکانه را که در این بخش از نمناک آورده ایم را برای او بخوانید ، بی شک تاثیرات این داستان را در او خواهید دید.
داستان عروسک بهانه گیر:
یک روز مهسا و مادرش به بازار رفتند . مهسا عروسک زیبایی را در آنجا مشاهده کرد و از مادر خواست تا این عروسک را برای او بخرد چون این عروسک خیلی قشنگ بود و اخلاق خوبی داشت و اهل بهانه گیری نبود .
مهسا عروسک را خرید و به خانه آورد . او هر وقت روی شکم عروسک را فشار می داد می گفت :”مامان … مامان من به به می خوام” . در این هنگام مهسا به او یک شیشه شیر اسباب بازی می داد.عروسک پس از خوردن شیر با لبخند از مهسا تشکر می کرد.
مهسا عروسکش را خیلی دوست داشت و دائما با او بازی می کرد و از خوش اخلاقی عروسکش لذت می برد. اما بچه ها ، کم کم اخلاق عروسک مهسا تغییر کرد و بد اخلاق شد . او دیگر دوست نداشت شیر بخورد و دائم اخم می کرد حتی وقتی مهسا دکمه روی شکم عروسک را می زد ، عروسکش با او صحبت نمی کرد و اخم هایش در هم بود .
مهسا خیلی ناراحت شد و چند بار دکمه عروسک را به امید حرف زدن عروسکش با او زد اما عروسک با مهسا حرف نزد حتی بار سوم که مهسا می خواست دکمه عروسک را بزند او جیغ کشید . مهسا شیشه شیر را به دهان عروسک نزدیک کرد اما عروسک دوست نداشت شیرش را بخورد و دائما بهانه گیری می کرد .
مهسا ناراحت و غمگین نشسته بود و با خود فکر می کرد چرا عروسک خوش اخلاقش بهانه گیر شده ؟ او هر چه فکر کرد به نتیجه ای نرسشید پس تصمیم گرفت عروسک را نزد پزشک ببرد چون او همان عروسک خوش اخلاقش را می خواست و دوست نداشت عروسک بهانه گیری داشته باشد .
مهسا عروسک را پیش پزشک برد آقای دکتر از مهسا پرسید برای چی عروسکتون رو آوردینش دکتر؟
مهسا گفت :خیلی بداخلاق شده ، آقای دکتر شاید عروسکم مریض شده باشه
دکتر ، عروسک مهسا رو معاینه کرد و گفت :عروسک شما مریضی بهانه گیری گرفته اما باید بهتون بگم که این مریضی رو از یه نفر دیگه تو خونتون گرفته ، از کسی که خیلی بهانه می گیره و عروسک شما ازش یاد گرفته. برای اینکه عروسک شما خوب بشه باید همه تو خونه خوش اخلاق باشند و بهانه گیری نکنند تا حال عروسک شما خوب بشه و دوباره مهربون و خوش اخلاق بشه .
مهسا از مطب پزشک بیرون آمد در حالی که با خود فکر می کرد . بچه ها به نظر شما عروسک مهسا مریضی بهانه گیری را از چه کسی گرفته بود ؟ مهسا از آن روز تصمیم گرفت دیگر در خانه نق نزد و بهانه نگیرد بنابراین وقتی شب مادرش برای او غذا کشید ، او عروسک را پیش خود نشاند و تمام غذایش را بدون گرفتن بهانه خورد تا عروسک از او یاد بگیرد . بعد هم از مادر تشکر کرد و دست هایش را با صابون شست و سفره را به کمک مادر جمع کرد .
عروسک به مهسا با مهربانی نگاه می کرد و همه کارهای خوب مهسا را از او یاد می گرفت . پس از چند روز که مهسا در خانه دیگر بهانه گیری نمی کرد . عروسک هم با دیدن کارها و رفتار های خوب مهسا بهانه گیری را کنار گذاشت و دوباره خوش اخلاق و مهربون شد .حالا دوباره می گفت :مامّان …. مامّان …. من به به می خوام .
مهسا هم از خوشحالی عروسکش شاد بود و به او شیرش را می داد ، عروسک همه شیر را می خورد و از مهسا تشکر می کرد و در آغوش مهسا به خواب شیرینی فرو می رفت . بچه ها مهسا یاد گرفت که دیگر بهانه نگیرد و به حرف های مادرش گوش دهد و همیشه با دیگران خوش اخلاق و مهربان باشد تا همه او را دوست داشته باشند .
منبع: نمناک
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .