تبیان، دستیار زندگی

در کنار آموزش‌های زندگی؛

بدآموزی‌های سریال شبکه سه!

سریال «ستایش»در کنار همه آموزه ها و جذابیت‌هایش در قصه‌گویی و به رغم جذب مخاطب حداکثری، گاهی اوقات ناخواسته مخاطبش را به مسیر اشتباه می‌برد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بازیگران سریال ستایش
از آنجا که سریال‌های تلویزیونی جزو پرمخاطب ترین تولیدات رسانه ملی محسوب می‌شوند و اکثر مخاطبان این رسانه آثار نمایشی را دنبال می‌کنند، معمولا الگوبرداری درست یا غلط از شخصیت‌های قصه‌ها امری بدیهی است چراکه شخصیت‌های جذاب و حتی گاهی کاراکترهای خاکستری می‌توانند در گوشه‌ای از ذهن مخاطب نشسته و روی رفتار، ادبیات و البته لحن او تاثیر بگذارد. با همین وصف است که باید گفت سریال‌های تلویزیونی با هر کیفیت و زمان پخشی می‌توانند روی مخاطبان‌شان تاثیر بگذارند و به همین دلیل است که مدیران و سیاست گذاران تلویزیونی با حساسیت خاصی روی محتوا، سوژه و نوع ساختار سریال‌ها و البته بازیگرانی نقش های مختلف را ایفا می کنند دقت نظر دارند.

سریال «ستایش» که این روزها روی آنتن شبکه سه است در حقیقت به لطف موفقیت در فصل های اول و دوم قدم‌های ابتدایی را برای جذب مخاطب  به راحتی برداشته و این روزها در اقبال عمومی با نظر مساعد مخاطب رسانه ملی مواجه شده است.

سبک و سیاق قصه و روایت داستان و شخصیت هایی که در فصل های قبلی به خوبی برای مخاطب تعریف شده اند نیمی از راه را در پردازش کاراکتر طی کرده اند و امروز با موفقیت روی آنتن شبکه سه، توانسته اند مخاطبی را با درصد بالا به خود اختصاص دهند.

اما نکته ای که در فصل سوم «ستایش» قابل بحث است این است که برخی از کاراکترها خاصه شخصیت حشمت فردوس گاهی اوقات در رفتار و سکناتش اَکت هایی دیده می شود که خارج از عرف و اخلاق تعریف شده ماست. اینکه او در تمام لحظات با تمام شخصیت‌های قصه مخالف است و رفتار نادرستی با نوه‌اش (محمد با بازی مهدی سلوکی) دارد و در تائید شخصیت‌های دیگر عملا به لجبازی می‌رسد و حتی در نوع کلام و بیان و ادای دیالوگ‌ها طوری رفتار می‌کند که مخاطب را حتی آزار می‌دهد درحقیقت می‌تواند به نوعی بدآموزی صرف باشد.

سریال «ستایش» که این روزها روی آنتن شبکه سه است در حقیقت به لطف موفقیت در فصل‌های اول و دوم قدم‌های ابتدایی را برای جذب مخاطب به راحتی برداشته این روزها در اقبال عمومی با نظر مساعد مخاطب رسانه ملی مواجه شده است.


اینکه ما در سریال «ستایش» گاهی شاهد این هستیم که رفتار حشمت فردوس مقابل نوه‌اش حرص در بیار است و در برخی از لحظات لجبازی و تکیه کلام‌هایش آزاردهنده می شود به هیچ عنوان راکورد یا تعریفی از شخصیت نیست این درحالی است که در برخی از لحظات سریال قرار است تماشاگر حشمت فردوس را دوست داشته باشد و او در مقابل این علاقه مخاطب مدام مقاومت می‌کند و هیچ علاقه‌ای ندارد که تماشاگر او را دوست داشته باشد. نوع رفتار و برخوردی که فیلمنامه، کارگردان و بازیگر نقش حشمت فردوس برای او طراحی کرده‌اند به جایی می‌رسد که تماشاگر دیگر او را باور هم نمی‌کند مگر می‌شود شخصیتی با رنگ و لعابی اینچنین در هیچ شرایطی تایید دیگران را برنتابد؟!

در قسمت‌های اخیر این سریال و در سکانسی که شخصیت ستایش با بازی نرگس محمدی اعلام می‌کند مردی از من خواستگاری کرده و... می‌بینیم تمام شخصیت‌های داستان عملا به او پشت کرده و خانه را ترک می‌کنند. این رفتار حتی اگر قرار است در ادامه قصه تصحیح شود و نقطه عطفی حتی از سریال باشد به نوعی رفتاری ناهنجار به شمار می‌آید که در همین اندازه هم می‌تواند بدآموزی داشته باشد.

اینکه تمام خانواده، یک زن رنج دیده (ستایش) برای تصمیم به حق او اینگونه واکنش نشان می‌دهند هم می‌تواند الگوبرداری‌های خاص خودش را در جامعه داشته باشد که عملا سریال را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد. به هرحال ما می‌توانیم حتی برای ایجاد تعلیق، کشمکش در داستان و بالا پائین‌های لابیرنت‌دار یک قصه رفتاری منطقی را در درام ایجاد کنیم نه اینکه برای دلسوزی بیشتر مخاطب، دست به طراحی چنین وضعیت و موقعیتی عجیب و غریب شاید، برای زندگی یک کاراکتر بزنیم تا دیگر شخصیت‌های یک قصه را عملا در رفتار به چالش بکشیم. چالشی که گاهی اوقات به نقد مخاطب کشیده نمی‌شود بلکه روی رفتار او تاثیرگذار است.

در سکانسی که شخصیت ستایش با بازی نرگس محمدی اعلام می‌کند مردی از من خواستگاری کرده و...  تمام شخصیت‌های داستان عملا به او پشت کرده و خانه را ترک می‌کنند. این رفتار حتی اگر قرار است در ادامه قصه تصحیح شود و نقطه عطفی حتی از سریال باشد به نوعی رفتاری ناهنجار به شمار می‌آید که در همین اندازه هم می‌تواند بدآموزی داشته باشد


از سوی دیگر فراموش نکنیم مخاطب تمام قسمت‌های یک سریال تلویزیونی را دنبال نمی‌کند. به شکل نمونه  قسمت اخیر این سریال بر سر میز شام می‌تواند در لحظه تاثیر خود را بگذارد و کار به جایی نرسد که ما نتیجه اخلاقی و داستانی سریال، مرتبط با قصه آن سکانس را در آینده بببینیم. (حشمت فردوس و بعد از او شخصیت محمد و بعد از محمد، کاراکتر نازگل و داماد، ستایش را ترک می‌کنند) این رفتار نه تنها عمل پسندیده‌ای نیست که قطعا قابل نقد و بررسی است.

حتی اگر فکر کنیم که قرار است به زودی این رفتار مورد نکوهش قرار گیرد و اذعان داشته باشیم که این رفتار به زودی در داستان تصحیح می‌شود یا حتی این برخورد پایه‌گذار یک بخشی دیگر از داستان است تا شخصیت‌ها در موقعیت جدید قرار بگیرند هم این منطق قابل پذیرش نیست که کاراکتر محمد که گویا پدرپزرگش الگوی او در این داستان است بر سر مادرش فریاد بزند و خانه را ترک کند. درحقیقت بدآموزی برخی از لحظات سریال ستایش تاثیرش را در خود داستان نیز گذاشته است. 

نکته دیگری که در این سریال قابل بررسی است این است که حشمت فردوس از ابتدای سریال تا الان هیچ رفتار منطقی نداشته و مدام درحال تعریف و تمجید از خودش و درس گرفتن از اشتباهاتش است. در حالی که ضد قهرمان خاکستری سریال ستایش می‌تواند در فصل جدید زندگی‌اش حتی با لحن و ادبیات جدیدی با دیگران برخورد کند مدام همه را با کنایه و ادبیات تخریب کننده تحقیر نکند و گاهی اوقات از رفتارش کوتاه بیاید و ...

سریال ستایش جدا از لحظاتی که می‌تواند برای هر مخاطب درس‌هایی از زندگی داشته باشد به دلیل کاراکترهای محدود قصه، رفتار شخصیت‌ها و حتی ادبیات آنها روی مخاطب تاثیر می‌گذارد و این مسئله اتفاقی است که بهتر است تماشاگر سریال ستایش خیلی تحت تاثیر این کاراکترها قرار نگیرد.

قابل ذکر است توجه و تمرکز بیش از حد کارگردان و قصه روی برخی شخصیت‌ها عملا روی پرداخت و جذابیت دیگر شخصیت‌ها تاثیر منفی گذاشته که می‌توان به زودی در گفت‌وگو با کارشناسان رسانه و جامعه شناسان این مسئله را مورد بررسی قرار داد.

منبع: خبرگزاری برنا
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .