بازاریابی دانشبنیانها در فراموشی
در دهه ابتدایی گام دوم انقلاب شاهد توسعه و پیشرفتهای قابل توجهی در حوزه کسبوکارهای نوپا، صنایع خلاق، شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها هستیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1398/07/29 ساعت 14:30
تفکر استارتاپی در میان مدیران کشور رواج پیدا کرده، چالشها و نیازهای کشور بهطور ملموسی توسط تیمهای استارتاپی در حال شناسایی هستند و کیفیت زندگی عموم شهروندان بهبود پیدا کرده است. اما همزمان چالشهای جدیدی هم به وجود آمده است. چالشهای ناآشنایی که بدیهی است برای درک آنها نیاز به یادگیری حین عمل باشد. یکی از مهمترین این چالشها توسعه نامتوازن زیستبوم کارآفرینی است که گاهی توهم کارآفرینی و گاهی ترس از کارآفرینی را ایجاد کرده است. یک دلیل مشخص آن کمتوجهی تصمیمسازان و مدیران مربوطه یا دیر توجهی آنهاست. خیلی وقتها شاهد آن هستیم که ماهها یا حتی سالها از آغاز یک کسبوکار نوپا گذشته است و ناگهان قوانین و زیرساختها و تمامی شرایط کاملا تغییر میکند و درنهایت بذر کسبوکار میخشکد و انگیزه دیگر آغازگران کاملا از بین میرود. دلیل دیگر آن کمآگاهی و دیرآگاهی یاددهندههایی چون دانشگاهها و مدارس است.
زمانی که کسبوکار بر پایه دانش و اطلاعات ناقص، غیربومی و حتی اشتباه شکل بگیرد نیز نتیجهای جز شکست نخواهد داشت و متاسفانه دانشگاههای ما نیز هنوز به آن سطح عالی از یادگیرندگی برای یاددهندگی نرسیدهاند و دلیل آخر ناآگاهی، کممهارتی و حتی بیمهارتی بسیاری از آنهایی که تفکر استارتاپی، کارآفرینی و کسبوکار در ذهن دارند، است.
بدون شک راهحلهای بسیاری برای اصلاح ساختار زیستبوم کارآفرینی در کشور وجود دارد اما شاید مهمترین نیاز کنونی این اکوسیستم که آغازگر احیای امید و انگیزه در فضای کسبوکاری کشور نیز هست، بازاریابی است. شرکتهای دانشبنیان شکستخورده پس از سالها تلاش فنی و با سرمایههای انسانی توانمند مهمترین دلیل عدم موفقیت کسبوکارشان را بازاریابی میدانند.
صاحبان کسبوکارهای دانشبنیان و استارتاپی قبل از راهاندازی حرفه خود باید بدانند بازار هدفشان کجاست؟ قصد حل کردن چه مشکلی را دارند؟ چه حامیان، رقبا و شرکایی نیاز دارند؟ آیا کسبوکارشان مقیاسپذیر هست؟ آیا ایده خود را اعتبارسنجی و ارزشگذاری کردهاند؟ از ترجیحات بازار هدف و اندازه بازار خود چه میدانند؟ و بهطور کلی بازارشناسی و بازاریابی کافی کردهاند؟
یک تجربه کاملا واقعی که از سال گذشته در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهر ری درگیر آن بودیم و حاصل تجربه بیش از 22 رویداد استارتاپی حملونقلی ماست تایید میکند که بسیاری از تیمهای استارتاپی و کسبوکارهای نوپا مرحله اولیه کسب دانش و مهارت را به خوبی پشت سر گذاشتهاند و تنها به بازاریابی برای معرفی ایده و محصول خود نیاز دارند. کسبوکار آنها نیاز دارد اعتبار پیدا کرده تا متعهدانه محصول خود را عرضه کنند. اما سوالی که پاسخ آن نیاز به حمایتهای بیشتر زیرساختی برای توسعه زنجیره عرضه استارتاپها دارد، باز باقی است؛ چرا بازاریابی؟
بازارشناسی، بازاریابی و بازارسازی ازجمله عوامل مهمی هستند که میتوانند به معرفی محصول یک شرکت دانشبنیان یا فروش خدمات استارتاپی آن کمک کنند. بدون بازاریابی مناسب کسبوکارهای نوپا، مخاطبی که هر روز باهوشتر میشود از خدمات ما شناختی پیدا نخواهد کرد و اگر این مهم به درستی انجام نشود کسبوکار نوپا حتما شکست را تجربه میکند. در واقع میتوان گفت پاشنه آشیل یک کسبوکار نوپا و استارتاپی، بازاریابی است و موفقیت در آن میتواند تمامی ابعاد دیگر را تحت تاثیر قرار دهد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
زمانی که کسبوکار بر پایه دانش و اطلاعات ناقص، غیربومی و حتی اشتباه شکل بگیرد نیز نتیجهای جز شکست نخواهد داشت و متاسفانه دانشگاههای ما نیز هنوز به آن سطح عالی از یادگیرندگی برای یاددهندگی نرسیدهاند و دلیل آخر ناآگاهی، کممهارتی و حتی بیمهارتی بسیاری از آنهایی که تفکر استارتاپی، کارآفرینی و کسبوکار در ذهن دارند، است.
بدون شک راهحلهای بسیاری برای اصلاح ساختار زیستبوم کارآفرینی در کشور وجود دارد اما شاید مهمترین نیاز کنونی این اکوسیستم که آغازگر احیای امید و انگیزه در فضای کسبوکاری کشور نیز هست، بازاریابی است. شرکتهای دانشبنیان شکستخورده پس از سالها تلاش فنی و با سرمایههای انسانی توانمند مهمترین دلیل عدم موفقیت کسبوکارشان را بازاریابی میدانند.
زمانی که کسبوکار بر پایه دانش و اطلاعات ناقص، غیربومی و حتی اشتباه شکل بگیرد نیز نتیجهای جز شکست نخواهد داشت
صاحبان کسبوکارهای دانشبنیان و استارتاپی قبل از راهاندازی حرفه خود باید بدانند بازار هدفشان کجاست؟ قصد حل کردن چه مشکلی را دارند؟ چه حامیان، رقبا و شرکایی نیاز دارند؟ آیا کسبوکارشان مقیاسپذیر هست؟ آیا ایده خود را اعتبارسنجی و ارزشگذاری کردهاند؟ از ترجیحات بازار هدف و اندازه بازار خود چه میدانند؟ و بهطور کلی بازارشناسی و بازاریابی کافی کردهاند؟
یک تجربه کاملا واقعی که از سال گذشته در دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهر ری درگیر آن بودیم و حاصل تجربه بیش از 22 رویداد استارتاپی حملونقلی ماست تایید میکند که بسیاری از تیمهای استارتاپی و کسبوکارهای نوپا مرحله اولیه کسب دانش و مهارت را به خوبی پشت سر گذاشتهاند و تنها به بازاریابی برای معرفی ایده و محصول خود نیاز دارند. کسبوکار آنها نیاز دارد اعتبار پیدا کرده تا متعهدانه محصول خود را عرضه کنند. اما سوالی که پاسخ آن نیاز به حمایتهای بیشتر زیرساختی برای توسعه زنجیره عرضه استارتاپها دارد، باز باقی است؛ چرا بازاریابی؟
بازارشناسی، بازاریابی و بازارسازی ازجمله عوامل مهمی هستند که میتوانند به معرفی محصول یک شرکت دانشبنیان یا فروش خدمات استارتاپی آن کمک کنند. بدون بازاریابی مناسب کسبوکارهای نوپا، مخاطبی که هر روز باهوشتر میشود از خدمات ما شناختی پیدا نخواهد کرد و اگر این مهم به درستی انجام نشود کسبوکار نوپا حتما شکست را تجربه میکند. در واقع میتوان گفت پاشنه آشیل یک کسبوکار نوپا و استارتاپی، بازاریابی است و موفقیت در آن میتواند تمامی ابعاد دیگر را تحت تاثیر قرار دهد.
منبع: روزنامه فرهیختگان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .