تبیان، دستیار زندگی

چرا یک بازیگر فقط نقش‌های منفی بازی می‌کند؟

حمید سریال «ستایش» اسیر طمع شده است

حمید کاراکتری بود که از اول تکلیفش مشخص نیست و گیر کردن این آدم سر کوچه خودش برایم جذاب بود. آقای سلطانی هم به شدت بازیگردان خوبی است و در این بین مرا کمک کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سینا شفیعی
شاید خیلی‌ها «سینا شفیعی» را با ایفای نقش سیامک در سریال «در جست‌وجوی آرامش» به خاطر داشته باشند. مردی که بعد از ازدواج با دختر مورد علاقه‌اش همچنان اعتیاد داشت و روز به روز هم اعتیادش شدیدتر می‌شد تا جایی که در میانه سریال به خاطر پیدا کردن پول مواد مخدر دست به هر کاری می‌زد. رگه‌های شخصیتی سیامک و بعدتر ایفای نقش وکیل در سریال «نهنگ آبی» فریدون جیرانی که در شبکه نمایش خانگی تولید شده بود، باعث شد تا او این روزها بازی در نقش حمید سریال «ستایش۳» به کارگردانی سعید سلطانی را بازی کند. حمید یا همان راننده شخصی پری‌سیما یکی از نقش‌های پر چالش این شب‌های تلویزیون است. او در دومین همکاری خود با سعید سلطانی توانسته بُعد دیگری از بازیگری خود را به تصویر کشد و تا پایان قصه همچنان پر چالش بماند، «سینا شفیعی» بازیگر نقش حمید در این سریال درباره بازیگری و  اساسا حضورش در نقش‌های منفی و خاکستری با ما به گفت‌وگو نشست.

کار حرفه‌ای بازیگری را از کجا شروع کردید؟

- ۱۵ سال است که تئاتر کار می‌کنم و در گرایش‌های نویسندگی کارگردانی طراحی صحنه و بازیگری فعال هستم. فیلم کوتاه می‌سازم و جایزه بین المللی فیلم کوتاه را نیز دریافت کردم.

بیشتر در کدام بخش فعالیت می‌کنید؟
- بیشتر در حوزه نویسندگی و کارگردانی. تا الان حدود ۲۰ نمایش‌نامه نوشتم و همه آنها در جشنواره‌های مختلف حضور پیدا کردند. در این سالها دغدغه‌ اصلیم ساختن کار است.

چه اتفاقی افتاد که شما بازیگری را انتخاب کردید و به سمت آن آمدید؟
- خلاهایی که در دوران نوجوانی داشتم، همیشه شنیدم که آدم‌هایی که قصه تعریف می‌کنند و می‌گویند و می‌خندند بازیگرهای خوبی می‌شوند اما در اصل اینطور نیست. در کارنامه بازیگرها و کارگردان‌های بزرگ این را ندیدم، اغلب آنها در کودکی آدم‌های خجالتی و کم رو بودند و این موضوع یک کلیشه اشتباه بود. بعدا که در کودکی خودم جست و جو کردم دیدم که یک تضاد و پارادوکس بین خودم و فانتزی‌ها و جهان رئالیستی خشک اطرافم وجود داشته است و از کودکی کارتون‌هایی که می‌دیدیم پر از فانتزی بود و در خانه اصلا اینطور نبود و همین فاصله و تضاد و جست و جوی این فانتزی ها باعث شد به سمت بازیگری گرایش پیدا کنم.

۱۵ سال است که تئاتر کار می‌کنم و در گرایش‌های نویسندگی کارگردانی طراحی صحنه و بازیگری فعال هستم. فیلم کوتاه می‌سازم و جایزه بین‌المللی فیلم کوتاه را نیز دریافت کردم.


خواهر و برادر بازیگر نبودند؟
- نه، اما برادرم آهنگساز است و آهنگسازی کارهایی که من انجام می‌دهم را به عهده دارد. بازیگری یک هنر نیست و مثل سینما هنر صنعت و هنر مهارت است. هنر مهارت بالذات سیر در انفس نیست، سیر در آفاق هم دارد مثل سینما و به نظرم برای هنر جدی و برای اینکه بازیگری به جریان تکان دهنده و جدی تبدیل شود باید آن آدم دچار بازیگری شود. دچار شدن یعنی اینکه تنها مدیوم ارتباطی او با جامعه کاری باشد که انجام می‌دهد. برای مثال فردی که از صبح تا عصر کار اداری می‌کند و بعد بازیگری شغل دومش است و این روش کار کردن هیچوقت جدی نخواهد شد. چون هنر ذهنی و نزیسته‌ای می‌شود و دیگر جزو داشته وجودی من نیست. زمانی بازیگری به هنر اضافه می‌شود که راه ارتباط من با جهان اطراف شود. مثل بازیگر و کارگردان‌های به نام ما که مدیوم ارتباطی‌شان، آثارشان بوده است.

شما سالها در تئاتر فعال بودید، چه شد که به سمت کارهای تصویری آمدید؟ پیشنهادها شما را به این سمت آورد یا اینکه خودتان دوست داشتید بیشتر دیده شوید؟
چند سال پیش در تئاتری کار می‌کردم و یکی از دوستانم به همراه آقای سعید سلطانی برای تماشای کار ما آمدند و مرا برای بازی در سریال در جست‌وجوی آرامش انتخاب کردند و اولین کار جدی من در حوزه تصویر همین سریال بود.

از همکاری با سعید سلطانی راضی بودید؟
- آقای سلطانی یکی از آدم‌های نادری هستند که متاسفانه نسل‌شان در حال انقراض است. آدم‌هایی که اهل معادله و معامله نیستند.

یک جورهایی انگار شما خودتان را وقف همکاری با آقای سلطانی کردید؟
- وقف که نه اما از آنجایی که خیلی دوستشان دارم. بعد از در جست‌وجوی آرامش چهار سریال با نقش‌های خیلی خوب پیشنهاد شد اما هیچکدام را نرفتم. یکی دو تایش معتاد بود اما باقی نقش‌ها با کاراکتری که بازی کرده تفاوت بسیاری داشت. دوست ندارم در هر کاری بازی کنم و روی انتخاب‌هایم دقت فراوانی دارم.

در حال حاضر کار جدیدی دارید؟
- بله در فیلم سینمایی روز صفر سعید ملکان.

آقای سلطانی یکی از آدم‌های نادری هستند که متاسفانه نسل‌شان در حال انقراض است. آدم‌هایی که اهل معادله و معامله نیستند.


از حضورتان در سریال در جست‌وجوی آرامش می‌گفتید.
- برای سریال «در جست‌وجوی آرامش» حدود ۲۰ کیلو وزن کم کردم. از طرفی بازی کردن در این سریال برای من خیلی سخت بود چونکه شخصیتی که بازی کردم همان شخصیتی نبود که شما دیدید. سیامک شوهر نگین از ابتدا در فیلم‌نامه معتاد بود اما معتادی بود که وجهه منفی بیشتری داشت اما من تلطیفش کردم و آنقدر تلخ و سیاه بازیش نکردم. در ستایش هم دوست داشتم که این اتفاق را رقم بزنم حالا نمی‌دانم که موفق بودم یا نه.

در ستایش قرار بود نقش دیگری را بازی کنید؟
- دو نقش به من پیشنهاد شد. نقشی که شهرام پوراسد بازی می‌کند و نقش حمید و در نهایت حمید را انتخاب کردم. حمید با من خیلی فاصله دارد اما از همان اول دوست داشتم جذاب ایفایش کنم.
بازیگران سریال
گفتید که همکاری با آقای سلطانی را دوست داشتید. حضورتان در سریال ستایش به همین دلیل بود یا اینکه نقش حمید برایتان جذاب بود؟
- تئاتر برای من ستودنی‌تر بود اما حمید کاراکتری بود که از اول تکلیفش مشخص نیست و گیر کردن این آدم سر کوچه خودش برایم جذاب بود. آقای سلطانی هم به شدت بازیگردان خوبی است و در این بین مرا کمک کرد.

 به عنوان بازیگر چه بخش‌هایی را به شخصیت حمید اضافه و چه بخش‌هایی را از آن حذف کردید؟

- معتقدم وقتی به یک کاراکتر زیاد فکر می‌کنید دیگر نمی‌توانید آن را خوب بازی کنید. چون که بازی یک ثمره ناخودآگاه در ساخت ناخودآگاه بازیگر است. یعنی اگر هر بازیگری مسیر رسیدن خود به نقشش را توضیح دهد به نظر من یک دروغ است. به نظرم یک مسیر شخصی است و واقعا نمی‌توان واکاوی کرد. خیلی از جاها بازیگر خوب بازی می‌کند و من نمی‌دانم چرا اینطور می‌شود و خیلی جاها هم برعکس. حالا کلیت نگاه من به حمید این است که این آدم نمی‌خواهد آدم بدی باشد و حتی کسی را بکشد و تمام کارهایی که دارد انجام می‌دهد کاملا حق به جانب است و من به عنوان سینا شفیعی وکیل مدافع حمید بودم در این ۴۱ قسمت. با کارهایی که انجام می‌داد موافق نبودم اما در شرایطی که او وجود داشت، باید درکش می‌کردم. در برخی مواقع ما به آدم‌ها حق نمی‌دهیم اما درکشان می‌کنیم و این همان تضادی است که یک بازیگر باید متوجه آن باشد. درک حمید برای من سخت بود که چنین آدمی نگاهش به مسائل پیرامون چگونه است.

مهمترین چالشی که با شخصیت حمید در این سریال داشتید چه بود؟
- بزرگترین چالشی که او داشت این بود که با وجود داشتن همسر و فرزند به دنبال کاخ آرزوها و رویاهایش و تلافی کردن هر آنچه را که دارد می‌بیند، اما ندارد. همچنین طمعی در وجود او رخنه کرده که باعث زیرکی‌اش شده است. منتهی این زیرکی پوسته‌اش یک مردابی بود که من اول باید مرداب را در وجود خودم می‌ساختم تا طمع شکل بگیرد. شاید یک جاهایی این را کشف کردم که حمید همسر و فرزندش را دوست دارد، اما تضادی در خودش دارد. در نمایش‌نامه مکبث هم به این صورت است که کاراکتر در یک دوگانگی بین اینکه خوب باشد یا بزرگ باشد گیر می‌کند و حمید نیز در این موقعیت قرار می‌گیرد.

در ادامه داستان سریال نقش حمید پررنگ‌تر خواهد شد؟
- همین مسیر را جلو می‌رود و تا پایان قصه من در سریال حضور دارم.

یکی از اتفاقاتی که درباره سریال ستایش افتاده است این است که با وجود وقفه در تولید فصل های اول و دوم، مخاطبان این اثربیننده  پر و پا قرص آن هستند و هر شب آن را دنبال می‌کنند.

- دقیقا همین طور است. مثل فیلم تختی که وقتی اکران شد همه مردم عاشق تختی بودند اما این فیلم نفروخت چونکه حاشیه نداشت. مطمئنم اگر گریم ستایش در فصل سوم درست بود مخاطب سریال هم نصف می‌شد. کاری که همه عناصر موجود در آن درست باشد مردم را جذب نمی‌کند چراکه مردم به دنبال نقص‌ها و حاشیه‌ها هستند.

قرار است که ستایش ادامه دار باشد؟
- هنوز خبری نیست و نمی‌دانم واقعا قرار است ادامه داشته باشد یا نه.

نکته‌ای که در مورد بازی‌های شما در این مدت و حضور در سریال‌های «در جست‌وجوی آرامش»، «نهنگ آبی» و «ستایش3» دیده می‌شود این است که بیشتر در قالب نقش‌های منفی و خاکستری به ایفای نقش پرداختید. این خواسته خودتان است و یا اینکه پیشنهادهایتان به این سمت رفته است؟
- در این مدت ۱۰ پیشنهاد داشتم اما سه سریال قبول کردم و دو تای آنها نتیجه خوبی داشت و یکی هم نه. از همان اول برای دو تای این پیشنهادها نقش مثبتی را برایم در نظر گرفته بودند اما وقتی حرف زدیم به نظرم در ابعاد رفتاری من یک زوایی وجود دارد که نقش‌های خاکستری و منفی می‌توانند در آن بنشینند.
نقش منفی در سریال
فصل‌های قبلی «ستایش» را دیده بودید؟
- یادم هست نیمی از ستایش ۱ را دیدم و به این خاطر که همزمان درگیر نگارش یک متن بودم دیگر فرصت نشد تا بقیه سریال را دنبال کنم.

در آثاری که یک کاراکتر محوری دارند مخاطب زیاد دنبال این نیست که بداند آخر قصه چه می‌شود و اگر هم این برایش مهم باشد رفتار کاراکتر برایش جذابیت بیشتری دارد.


فکر می‌کنید کجای داستان «ستایش» برای مخاطب جذابیت دارد که توانسته تا سه فصل او را با خود درگیر و همراه کند؟
- شخصیت‌های این سریال برای مردم جذابند. حشمت فردوس شخصیتی است که پر از تنوع رفتاری است و پر از کهن الگو که از یک ذهن سرشار و غنی و با تجربه به نام سعید مطلبی پدید آمده است. آقای مطلبی این را متوجه شده است که آنچه باعث استمرار و حیات اثر نمایشی می‌شود، شخصیت و رفتارهای او است همچنین او سعدی و مولانا خوانده است و حکمت و تمثیل را می‌شناسد. برای مثال بعضی شخصیت‌ها را یک بار یا نهایتا دو بار می‌بینید و آنها تمام می‌شوند چراکه تاریخ مصرف دارند و مهم قصه‌ای است که دارد روایت می‌شود. اما برخی آثار در سینما و تلویزیون ما هستند که تمام نمی‌شوند و راز آنها وجود یک کاراکتر با رفتار تازه است. در آثاری که یک کاراکتر محوری دارند مخاطب زیاد دنبال این نیست که بداند آخر قصه چه می‌شود و اگر هم این برایش مهم باشد رفتار کاراکتر برایش جذابیت بیشتری دارد. آقای داریوش ارجمند که این نقش را بازی می‌کند به خوبی توانسته کاراکتر فردوس را درآورد. حتی به اذعان آقای ارجمند ستایش مثل کلیله و دمنه است پر از حکایت و پند. شاید من طرفدار پر و پا قرص ستایش نباشم، اما به این خاطر که ده سال است که نویسندگی می‌کنم این را می‌دانم که وجود  کهن الگو در متن که شامل شرافت، مردانگی، انسانیت، وفاداری است که در همه دنیا قابل دستگیری است و همه آدم‌ها ناخودآگاه با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

اما برخی از قصه‌های این سریال واقعا به روز نیست و انگار غباری از زمان روی آن نشسته است.
- حرف شما قابل قبول است که از تماشاگر امروز به دور هست. آقای سلطانی وقتی می‌خواهد سریالی را بسازد به همه زیر و بم ماجرا و حتی بلند و شمرده گفتن دیالوگ‌ها برای اینکه مخاطب خانه‌دار از آشپزخانه هم صدای بازیگران را بشنود، حساس است. آقای سلطانی سریال‌هایش را برای بخش گسترده‌تر مخاطب می‌سازد که متعلق به کل ایران است. همین الان که ما داریم صحبت می‌کنیم در خیلی‌ جاهای ایران ارتباط‌های بین خانم و آقا و یکسری چیزها به همین شکلی است که در ستایش می‌بینید و شاید ما از آنها منزجر باشیم اما هست. فکر می‌کنم که این مشکل باید در تلویزیون ما حل شود و حرفتان کاملا درست است. فکر نکنید که این مدل ارتباطی برای بیست سال قبل است و هنوز این اتفاق برای خودش مخاطب تازه دارد نه در شهر و استان بلکه در روستاهای دور. اما این را هم قبول دارم که تلویزیون ما از مردم جامعه عقب‌تر است. آقای سلطانی این را متوجه می‌شود اما خب دست و بالش هم بسته است.

شما در سریال نهنگ آبی هم بازی کرده بودید. نقدی که درباره این سریال مطرح می‌شد این بود که تا نیمی از سریال روی روال پیش رفت و بعد انگار که درگیر حاشیه شد.
- فیلم‌نامه اولیه این سریال خیلی منسجم بود اما با توجه به شرایطی که برای لیلا حاتمی بوجود آمد و جدایی‌اش از پروژه، فیلم‌نامه دچار بازنویسی‌های الزامی شد و چندین قسمت را دوباره نوشتند. هرچند از یک جایی به بعد دو گروه شدیم و گروهی با نظارت آقای جیرانی به ما کمک کردند. از طرفی افرادی که تا قسمت پایانی نهنگ آبی را دیدند می‌گویند که خیلی این سریال را دوست داشتیم.

شخصیتی که در نهنگ آبی بازی کردید تا حدودی شبیه به حمید در «ستایش» است.
- برای این سریال قرار بود یکی از نقش‌های اصلی را بازی کنم و درباره آن هم صحبت کرده بودیم. اما دقیقا همان روزهایی که قرار بود تست گریم و شروع بازی من در این سریال باشد، من درگیر نگارش فیلم‌نامه بودم و در این سه روزی که در اتاق بودم تلفنم آنتن نداشت و این را هم نمی‌دانستم و بعدا متوجه شدم هر کسی به من زنگ می‌زده تلفنم خاموش بوده اما من آنتن داشتم و این برایم عجیب بود. در همین روزها گروه نهنگ آبی دنبال من بودند و نتوانسته بودند پیدایم کنند.
شفیعی
قرار بود کدام نقش را بازی کنید؟
- نقش جهان (مصطفی زمانی) و پرویز (محمدرضا مالکی) دو نقشی بود که یکی از آنها را برای من در نظر گرفته بودند.
منبع: خبرگزاری فارس
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .