روایت شعلههای آتش در دل آسمان
ساعت ۱۱ صبح شنبه ۱۲ مردادماه بود که ناگهان دود غلیظی در قلب شیراز به هوا خاست و چشمان عابران و مسافران خیابان رودکی را به هتل نیمهکاره «آسمان» دوخت،
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1398/06/17 ساعت 15:00
جایی که دود غلیظ، بوی آتش و چوب سوخته از زیرزمین آن میآمد، دستها بدون لحظهای درنگ به سمت تلفن رفت و شماره ۱۲۵ بارها زنگ خورد. پس از چند دقیقه کوتاه، نخستین گروه از آتشنشانها به هتل در حال ساخت «آسمان» رسیدند. صدای آژیر ماشینهای آتشنشانی گوش خیابان را کر کرد و ۱۴ ساعت بحرانی در قلب شیراز شروع شد.
آتش به جان طبقات زیرین هتل افتاده بود جایی که هزاران دست مبل تخت. ملحفه و تشک کنار کپسولهای گاز، هوا و سطلهای بزرگ تینر انبار شده بود. هر لحظه شعله در طبقات زیرین افروختهتر میشدند و ستونهای هتل آسمان لرزانتر و سستتر، کارگران طبقات بالایی هتل راهی برای خروج از ساختمان نداشتند و ترس آتش گرفتن در رگهایشان همچون خون میدوید. مردان آتش در نخستین گام، جان ۳۰ کارگر را نجات دادند تا شنبه تبدیل به روزی سیاه برای خانوادههای آنها نشود.
نام هتل آسمان در سالهای اخیر به دلیل آنچه نقض حریم درجه یک مجموعه زندیه و ارگ کریمخانی نام گرفت و بارها بر سر زبانها افتاده بود.
حالا خورشید درست وسط آسمان است، خیابان مسدود شده و صدای آژیر ماشینهای آتشنشانی غوغا میکند. آتشنشانها در جنگ تنبهتن با آتش هستند اما شعلههای آتش در گرمای چله تابستان هر لحظه افروختهتر میشوند. دمای آتش در هسته مرکزی خود به ۷۰۰ تا ۱۰۰۰ درجه سانتی گراد میرسد. مردان فداکار آتشنشان اما از پای ننشستند، در گوشه خیابان نفسی تازه میکردند. هوا را به ریههای خود فرو میدادند تا ممد حیات باشد و باز به دل آتش میزدند.
زمزمهها از تکرار پلاسکویی دیگر در قلب شیراز خبر میداد. همه از فروریختن هتل آسمان ۱۸ طبقه میگفتند مردم کوچه و خیابان بهتزده چشمان خود را به دود غلیظ دوخته بودند و میخواستند پیش از فروریختن هتل استان بار دیگر تصویرش را بر ذهن حک کنند.
چندی پیش بود که طبقات اضافه هتل آسمان مانع از ثبت جهانی مجموعه زندیه شیراز شد و نام هتل آسمان در سالهای اخیر به دلیل آنچه نقض حریم درجه یک مجموعه زندیه و ارگ کریمخانی نام گرفت و بارها بر سر زبانها افتاده بود. حالا بار دیگر نام هتل آسمان بر سر زبانها افتاد، بعضی در گوشی میگفتند که آه کریمخان زند مرد دادوعدل است که این چنین دامن هتل آسمان را گرفته اما آتشنشانها بیوقفه و بدون توجه به حرفها و پیشینه این هتل در دود غلیظ غرق میشدند و برای خاموشی آتش تلاش میکردند. فروریختن و آوار شدن ساختمانی ۱۸ طبقه در خیابان باریکی به نام «رودکی» خسارتهای زیادی به بار میآورد و پلاسکویی دیگر این بار برای آسمان شیراز رقم میزند. چشمها خیره به نقش هتل «آسمان» در آسمان شیراز است. شهردار و رئیس سازمان آتشنشانی در گوشهای صحبت میکنند، یاد و خاطره شهدای آتشنشان پلاسکو بیش چشمهایشان میآید و شهردار شیراز بارها تأکید میکند که حفظ جان آتشنشانها در اولویت است».
ساعت بهسرعت میگذرد، نبرد با آتش هر لحظه سختتر میشود. بیش از ۶۰۰ نفر از ساکنان و مسافران هتلها و ساختمانهای اطراف هتل آسمان به جایی امن منتقل میشوند و حالا خیابان رودکی لحظات بحرانیتری را پشت سر میگذارد. ۲۰۰ آتشنشان و ۲۷ خودروی آتشنشانی همچنان در جنگ تنبهتن با آتش هستند و آتش همچنان در طبقات منفی خیره سرانه زبانه میکشد.
خورشید راهی غرب آسمان شده و همه از غروب «هتل آسمان» میگویند. دستور میرسد که آتشنشانها از ساختمان ۱۸ طبقه هتل آسمان که آتش پایههای آن را سست کرده، بیرون بیایند و از دور عملیات اطفا را ادامه دهند. حالا ثانیهها و دقیقهها هستند که پادشاهی میکنند. مهندسان، مقامات و صاحبنظران از دقیقههایی کوتاهسخن میگویند که هتل آسمان فرو میریزد. امید جای خود را به بیم میدهد، بیم فروریختن و آوار شدن. شهردار برای چندمین بار خطاب به آتشنشانها تأکید میکند که «خانوادهها چشم انتظارتان هستند، به دل آتش نزنید و عملیات اطفا را از دور ادامه دهید.» دقیقهها و ساعتها میگذرد هتل آسمان همچنان با آتش دستوپنجه نرم میکند اما فرو نمیریزد.
رئیس سازمان آتشنشانی جسور و جوان است اما باتجربه. در گوشهای از خیابان با فرماندهان آتشنشانی همفکری میکنند و راهی برای خاموشی آتش هتل آسمان مییابند. عهد میبندند، شجاعانه به دل آسمان میزنند و راهی برای خاموش کردن آتش در طبقات قعر آسمان مییابند، حالا چشمها نگرانتر از پیش به آسمان دوخته شده است اما آتشنشانها به پیروزی در نبرد تنبهتن با زبانههای آتش امیدوارند.
عقربههای ساعت به نیمههای شب نزدیک میشود، ستارهها سوسو میزنند و دود غلیظ همچنان یکهتاز میدان نبرد است. ساعت ۱۲ بار نواخت و شب از نیمه گذشت، مردمان شهر به خواب رفتهاند اما آتشنشانها امیدوارتر از پیش بر خلاف همه پیشبینیها به دل آتش میزنند. شعلهها کمکم به سردی میروند و در میان چشمان مدیران شهری و استانی و عدسی دوربین عکاسان بیجان میشود تا اینکه ساعت
1:50 دقیقه نیمهشب پس از ۱۴ ساعت نبرد تنبهتن، آتش پرچم سفیدی به اهتزاز در میآورد و تسلیم جنگجویان آتشنشان میشود. تا پنج صبح کار لکهگیری آتش ادامه دارد. آتشنشانها در خنکای اول صبح، نفسی تازه میکنند و به «آسمان» مینگرند که تسلیمش نشدند.
سپیده سر میزند، آسمان شیراز در قلب خیابان رودکی آرام گرفته است و رودکی در گوشم زمزمه میکند که «دشمن اگر اژدهاست، پیش سنانش/ گردد چون موم پیش آتش سوزان»
منبع: مجله سرزمین من
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .