یادی از دکتر ناصر هوشمند وزیری
سفر به سرزمین عجایب در باغموزه وزیری
برای دیدن باغموزه وزیری به سمت لواسان حرکت کنید و جاده کند علیا و سفلی را به سمت بوجان پیش گیرید در فاصلهای نیمساعته از تهران به آنجا میرسید، باغموزهای خصوصی در دل کوه که خالق آن چند ماهی است. این دیار را ترک نموده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1398/06/16 ساعت 15:40

چندین سال پیش که برای اولین بار، پا به غار موزه گذاشتم با صورت مهربان و لبان متبسم مردی روبهرو شدم به نام آقای ناصر هوشمند وزیری، ایشان برای هر تازهواردی با عشق و مهربانی قصه مجموعه ساخته شده را تعریف میکردند و من هر بار که به موزه میرفتم دنیایی جدید را کشف میکردم و دور میشدم از روزمرگیهای زندگی و اینگونه بود که باغموزه. مأوا و پناهگاه من گردید و آقای وزیری سنگ صبور روزهای بیحوصلگی.
تمام کسانی که به موزه رفته باشند چهره مهربان وی را به خاطر میآورند. هنرمندی متولد ۱۳۲۵، زاده دامنه الوند در پایتخت هخامنشیان شهر همدان در سال ۱۳۴۹ از دانشگاه تهران در رشته مجسمهسازی فارغالتحصیل شدند، هنوز در حیاط خلوت دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران میتوان پایاننامه ایشان را دید که مجسمهای تراشیده شده از سنگ میباشد. در سال ۱۳۷۳ به نشان دکترای افتخاری و استاد درجه یک از وزارت فرهنگ نائل شدند. همینطور از ایشان بهعنوان نخستین مجسمهساز ایرانی که با فایبرگلاس آشنا شدهاند نامبرده میشود.
یادآور میشوم که ساخت تمامی مجسمههای سنگی پارک جمشیدیه را ایشان به همراه یک تیم معمار بر عهده گرفتند و همینطور خلق مجسمههای سنگی حیوانات و آبنمای پارک ساعی تهران و آثار دیگر در مانَکها و فضاهای عمومی شهر تهران و ۲۰ اثر در رختشویخانه زنجان، ۲2 اثر در قلعه فلک افلاک و آثار متعددی در سراسر کشور را که برای ما به یادگار گذاشتند ولی همه آنچه استاد را از دیگران متمایز مینمود عشق و علاقهشان به طبیعت و محیطزیست بود و برگزیدن زندگی و کار در دل طبیعت، گویی ناصر هوشمند وزیری معتکف در غار خود شده بود و با خلق دستسازهایش به راز و نیاز با معبود خویش مشغول بود. با این تفاوت که خلوتنشینیاش باعث شد داخل مجموعه در بعضی از روزهای هفته حتی جای سوزن انداختن هم نباشد!!!

وقتی پا به موزه میگذاری حجمها و مجسمههایی را خواهی دید. ساخته شده از مواد مازاد و ضایعات، در واقع هر آنچه که از نظر ما مستعمل و دور ریختنی بود برای هوشمند وزیری دستمایه خلق آثارش بود. مجسمههایی که ایشان با آب کردن ضایعات پلاستیکی خلق نمودهاند و در واقع به کار گیرنده آن در ایران بودند و همچنین حجمها و دیوارهای شیشهای که از بطریهای نوشیدنی جهت تفکیک بخشهای مختلف ساختهاند بهقدر کافی شگفتانگیز میباشد که وقتی پا به غار موزه میگذاری از آمدنت خشنود باشی، علاوه بر مجسمههای بازیافتی از هر آنچه که نتوان تصور کرد، موزه پر است از تندیسهایی از جنس چوب و سنگ و هر نوع فلز و هر آنچه که میبینید از نیمکت و صندلی و میز ساخته دست استاد است.

همچنین علاقهاش به داستانهای فولکلور و اساطیر کهن ایرانی را میتوان در گوشه گوشه غار از جمله بر بام غار در خلق مجسمه تنومند رستم دید و نیز احترام وی به بزرگان تاریخ و علم و هنر و ورزش باعث گردیده است سراسر این فضا پر باشد از تندیسهایی از نامآوران ولی اینها تمامی موزه نیست کمی جلوتر که روید با دهان باز شیری سنگی روبهرو میشوید که دهانه غار میباشد غاری که با همت آقای وزیری و با کندن و حفر سنگ در دل طبیعت بوجان و با ایجاد دالآنها و راهروهای تو در تو به وجود آوردند و شگفت آنکه حتی استالاگمیت و استالاکتیکها را نیز شبیه سازی کردند و در ورودی غار نیز بنا بر مهری که داشتند گفتاری از ابولحسن خرقانی را خواهید دید که:
«هر کس بدین سرای در آمد، نانش دهید و از ایمانش مپرسید».
و داخل غار انباشته شده است از مجسمه و تندیسهای گوناگونی که خلق کردهاند.

و اگر همچنین علاقهمند به گذراندن دورههای مجسمهسازی و بازیافت بودید میتوانید در کارگاه آموزشی که توسط دختر استاد اداره میگردد شرکت نمایید و لذت برید از اینکه بتوانید با هر آنچه که دورریختنی مینامیم، اثری ماندگار خلق نمایید.
وقتی پا به موزه میگذاری حجمها و مجسمههایی را خواهی دید. ساخته شده از مواد مازاد و ضایعات، در واقع هر آنچه که از نظر ما مستعمل و دور ریختنی بود برای هوشمند وزیری دستمایه خلق آثارش بود
برای کسانی به مانند من که هوشمند وزیری نه تنها یک هنرمند بلکه رفیق روزهای سخت بودند رفتن به غار موزه و ندیدن صورت پرمهرشان بسیار مشکل بود و من فکر نمیکردم بتوانم در غار موزه دوام بیاورم ولی وقتی پا به درون آن گذاشتم فهمیدم وزیری نه تنها خالق مجموعهای کمنظیر از حجم و تندیس بود بلکه در وجود یکایک آنچه خلق نموده بود روح زندگی را نیز دمیده بود و این آنچه بود که باعث گردید من در گوشه گوشه موزه وجود پرمهرشان را حس کنم و در واقع این بار علاوه بر خودشان، مجسمههایشان هم به من لبخند میزدند.

و در پایان از نگاه من آقای دکتر ناصر هوشمند وزیری با خلق باغموزه که حاصل عشق یک مرد به سرزمین مادریش و ادای احترام به نامآوران کشورش میباشد و باعلاقه و عشقش به طبیعت و محیطزیست و ایجاد تعامل بین هنر و طبیعت مجموعهای کمنظیر را خلق نمودند. ناصر هوشمند وزیری به مانند فرهاد، مجنونوار و در پی عشقی که در وجودش نهفته بود دل به کوه زد و زیبایی و مهربانی را خلق نمود و برای ما به امانت گذاشت و خود بهواسطه روح پرتلاشش که در جستجوی آنی ماورایی بود، برای رسیدن به آن، بهسوی جهانی دیگر شتافت.
و در آخر با نقلی متفاوت از بابک گرمچی هنرمند خلاق و صاحب سبک در وصف دکتر ناصر هوشمند وزیری همراه شویم که:
شفاف بود و ساده، ولی پیدا کردن واژههای ساده برای توصیف آقای وزیری را مدتهاست در میان واژههای لوکس و مدرن، گم کردهام.»
۲۸ سال پیش او را با این جمله شناختم:
«بعدی وجود ندارد وقتی ایدهای به ذهنت رسید، تردید نکن، انجامش بده وگرنه همه چی از بین خواهد رفت.»
تمام زندگی او، تمامی کارهای او، این شتاب در ساختن، این معنی را به وضوح با خود دارد.
او وقتی زندگی را واگذار کرد
با همین نگرش بود
بعدی وجود ندارد ».
منبع: مجله سرزمین من
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .