المپیادهای علمی دانشآموزی در انحصار تهرانیها
تهرانی باش و مدال بگیر!
روی دیگرِ سکهی تسخیر کنکور به دست پایتختنشینان را باید در المپیادهای علمی دانشآموزی دید. میدانی که در ابتدای شکلگیری، قرار بود به «شکوفایی استعداد دانش آموزان ایرانی» کمک کند اما به نظر میرسد این روزها فرصتِ دور زدن کنکور را برای دانشآموزان مدارس خاص و پرهزینهی تهرانی فراهم کرده.
عشق یا نفرت؛ ورود به رقابت فشردهی المپیادهای علمی برای دانشآموزان با یکی از این دو احساس آغاز میشود. بعضیها از عشق به یک رشتهی خاص مردِ این میدان میشوند و بعضی دیگر، از نفرتِ کنکور و برای فرار از آن آزمون دشوار چهار ساعته، ردای المپیادیشدن را میپوشند. علت هرچه که باشد، این روزها المپیادهای علمیِ دانش آموزی، در کنار کنکور سراسری و گاهی بیش از آن، برای بخش قابل توجهی از دانشآموزان مقطع متوسطه دوم مهم است. آنها از اواخر پایهی دهم، تابستانهایشان را به کلاسهای فشردهی حل مساله میگذرانند تا در سال یازدهم، المپیادی باشند و با یک مدال خوشرنگ، هم مایهی افتخار خانواده و مدرسه شوند، هم بدون شرکت در کنکور، از دروازههای تنگ دانشگاههای بزرگ، عبور کنند.
رقابت المپیادیها در دو مرحله برگزار میشود و در انتهای مرحله دوم، جمع حدوداً 40 نفرهای از برگزیدگان سراسر کشور، وارد باشگاه تابستانی میشوند و پس از دو ماه آموزش و آزمون، در یکی از سه دستهی مدالآوران طلا، نقره و برنز جای میگیرند یا اگر فاصله معناداری با بقیه داشته باشند، نهایتا با یک «گواهی حضور» دوره را ترک میکنند.
مدالآوران هر المپیاد، خوشبختترین دانشآموزان در میان همنسلانشان هستند. طلاییها علاوه بر شانس حضور در تیم ملی ایران برای شرکت در المپیاد جهانی، از کنکور سراسری معاف میشوند، تسهیلات بنیاد ملی نخبگان برای خدمت سربازی را دریافت میکنند و میتوانند رشته و دانشگاه مورد نظرشان را به دلخواه انتخاب کنند. نقره و برنزیها هم علاوه بر مدال و افتخار، برای کنکور سراسری یک «درصد تراز» جایزه میگیرند. درصدی که بین 15 تا 20 متغیر است و کار آنها را در میان داوطلبین آزمون سراسری، حسابی راه میاندازد. جوایز و امکاناتی که کسب موفقیت در المپیادهای علمی به همراه دارد، بسیاری از دانشآموزان و مدارس را به صرافتِ کسب موفقیت در این مسابقات علمی انداخته. اتفاقی که یک بازار پرسود و پرمشتری را در میان مدارس غیرانتفاعی، ایجاد کرده است.
حجم بالای منابع علمی المپیاد، نیاز به دورههای تخصصی برای آموزش خاص به المیپادیها را ایجاد کرده و نتیجه، جداسازی گروهی از دانشآموزان برای یادگیری دروس المپیاد تحت عناوینی چون «مدرسه Advance» در برخی مدارس غیردولتی تهران است.
هزینه بالای این آموزشها، فرصت را به تعداد بسیار کمی از خانوادهها میدهد تا فرزندانشان را برای المپیادیشدن، به این مدارس لاکچری ببرند. این گروه محدود اما همهچیز تمام، طی مدت زمان یک تا دو سال، زیر نظر بهترین اساتید و در بهترین شرایط محیطی، کتابها و منابع المپیادهای علمی را یکی یکی میبلعند و فاتح مدالهای رنگارنگ المپیادی میشوند. اتفاقی که در سال 98، بیش از گذشته به چشم آمد و سلطهی چند مدرسهی خاص تهران را بر المپیادهای علمی، نمایان کرد.
المپیاد کشوری فیزیک، در سال 1398 چهل برگزیده داشت. ده نفر با مدال طلا، 15 نفر نقره و 15 نفر هم برنز. از میان برندگان مدال طلا در این المپیاد، تنها یک نفر غیرتهرانی بود و 9 نفر از برترینهای المپیاد کشوری فیزیک، از اهالی پایتخت بودند. از مجموع 40 مدالآور المپیاد فیزیک هم، تنها هفت نفرشان متعلق به جایی جز تهران و کرج بودند. یعنی کمتر از 18 درصد کل مدالآوران المپیاد فیزیک.
المپیاد کشوری کامپیوتر هم شبیه فیزیک بود. تنها یک نفر از هشت مدالآور المپیاد کشوری فیزیک، متعلق به جایی جز پایتخت بود و از 41 نفر مدالآور این المپیاد علمی هم، تنها هفت نفر تهرانی یا کرجی نبودند. آماری بسیار نزدیک به المپیاد فیزیک.
اوضاع در المپیاد کشوری ریاضی حتی از کامپیوتر و فیزیک هم «تهرانیزه»تر است. تمامی 14 دانشآموز طلایی این المپیاد از تهران هستند و همگی از چند مدرسهی خاص آمدهاند. آنها یا دانشآموز مدارس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان(علامهحلی 1 و 10 و یا فرزانگان 1 و 2) هستند، یا دبیرستان «انرژی اتمی» و یا مجموعه مدارس «سلام». مدارسی که بیش از هر چیز، با امکانات شگفتانگیز آموزشی و البته شهریههای سرسامآورشان شناخته میشوند. از مجموع 65 مدالآور المپیاد کشوری ریاضی هم، پنجاه نفرشان از تهران یا کرج بودند، چیزی بیش از 75درصد مدالآوران.
اوضاع شیمیستها هم دست کمی از المپیاد ریاضی نداشت. جز یک نفر از میان 8 مدالآور المپیاد شیمی که اهل ساری است، بقیهی 7 نفر، همگی متعلق به تهراناند و در یکی از دو مدرسهی علامهحلی1 یا انرژی اتمی درس میخوانند.
در میان هشت برندهی مدال طلای المپیاد زیستشناسی هم جز یک نفر از مشهد و یک نفر از ورامین، بقیه از شهر تهران هستند.
بررسی محل سکونت برندگان مدال طلا در پنج المپیاد پرطرفدار ریاضی، فیزیک، کامپیوتر، شیمی و زیستشناسی هم نشان میدهد امپراتوری تهرانیها در المپیادهای علمی، حتی از کنکور سراسری هم قدرتمندتر است.
روی دیگرِ سکهی تسخیر کنکور به دست پایتختنشینان را باید در المپیادهای علمی دانشآموزی دید. میدانی که در ابتدای شکلگیری، قرار بود به «شکوفایی استعداد دانش آموزان ایرانی» کمک کند اما به نظر میرسد این روزها فرصتِ دور زدن کنکور را برای دانشآموزان مدارس خاص و پرهزینهی تهرانی فراهم کرده. فرصتی که در سایهی امکانات آموزشی پرشمار و حضور اساتید مشهور، در قبضهی تهرانیهاست و امکان درخشش در میان مدالآوران المپیادی را از دانشآموزان غیر تهرانی سلب کرده.
ماجرای یک مسابقه
«شکوفایی استعداد دانش آموزان ایرانی و در نهایت انتخاب تیمی چند نفره برای شرکت در المپیادهای علمی بینالمللی». این، توصیف کوتاهی است که برای هدف برگزاری المپیادهای علمی دانشآموزی مطرح میشود. المپیادهای علمی، اما گذشته از این تعریف پرطمطراق، در واقع مسابقههایی هستند که به صورت تخصصی در هفت رشتهی فیزیک، ریاضی، نجوم، شیمی، کامپیوتر، ادبیات و زیستشناسی برگزار میشوند. مسابقههایی که پرسشهای مطرحشده در آنها از سطح کتابهای درسی و دانشِ معلمانِ دبیرستان، بسیار بالاتر است.رقابت المپیادیها در دو مرحله برگزار میشود و در انتهای مرحله دوم، جمع حدوداً 40 نفرهای از برگزیدگان سراسر کشور، وارد باشگاه تابستانی میشوند و پس از دو ماه آموزش و آزمون، در یکی از سه دستهی مدالآوران طلا، نقره و برنز جای میگیرند یا اگر فاصله معناداری با بقیه داشته باشند، نهایتا با یک «گواهی حضور» دوره را ترک میکنند.
مدالآوران هر المپیاد، خوشبختترین دانشآموزان در میان همنسلانشان هستند. طلاییها علاوه بر شانس حضور در تیم ملی ایران برای شرکت در المپیاد جهانی، از کنکور سراسری معاف میشوند، تسهیلات بنیاد ملی نخبگان برای خدمت سربازی را دریافت میکنند و میتوانند رشته و دانشگاه مورد نظرشان را به دلخواه انتخاب کنند. نقره و برنزیها هم علاوه بر مدال و افتخار، برای کنکور سراسری یک «درصد تراز» جایزه میگیرند. درصدی که بین 15 تا 20 متغیر است و کار آنها را در میان داوطلبین آزمون سراسری، حسابی راه میاندازد. جوایز و امکاناتی که کسب موفقیت در المپیادهای علمی به همراه دارد، بسیاری از دانشآموزان و مدارس را به صرافتِ کسب موفقیت در این مسابقات علمی انداخته. اتفاقی که یک بازار پرسود و پرمشتری را در میان مدارس غیرانتفاعی، ایجاد کرده است.
پول بده، مدال ببر
کسب موفقیت در رقابت فشردهی المپیادیها، بیش از هرچیز به آموزشهای ویژه و تخصصی نیاز دارد. کلاسهای اختصاصی، آزمونهای شبیهسازِ المپیاد و اساتیدی که سابقهی کسب مدال طلا در المپیادها را داشته باشند؛ سه ضلعِ فرآیند آموزشِ دانشآموزان المپیادی هستند.حجم بالای منابع علمی المپیاد، نیاز به دورههای تخصصی برای آموزش خاص به المیپادیها را ایجاد کرده و نتیجه، جداسازی گروهی از دانشآموزان برای یادگیری دروس المپیاد تحت عناوینی چون «مدرسه Advance» در برخی مدارس غیردولتی تهران است.
هزینه بالای این آموزشها، فرصت را به تعداد بسیار کمی از خانوادهها میدهد تا فرزندانشان را برای المپیادیشدن، به این مدارس لاکچری ببرند. این گروه محدود اما همهچیز تمام، طی مدت زمان یک تا دو سال، زیر نظر بهترین اساتید و در بهترین شرایط محیطی، کتابها و منابع المپیادهای علمی را یکی یکی میبلعند و فاتح مدالهای رنگارنگ المپیادی میشوند. اتفاقی که در سال 98، بیش از گذشته به چشم آمد و سلطهی چند مدرسهی خاص تهران را بر المپیادهای علمی، نمایان کرد.
المپیادهای کشوری در قبضه تهرانیها
المپیاد کشوری فیزیک، در سال 1398 چهل برگزیده داشت. ده نفر با مدال طلا، 15 نفر نقره و 15 نفر هم برنز. از میان برندگان مدال طلا در این المپیاد، تنها یک نفر غیرتهرانی بود و 9 نفر از برترینهای المپیاد کشوری فیزیک، از اهالی پایتخت بودند. از مجموع 40 مدالآور المپیاد فیزیک هم، تنها هفت نفرشان متعلق به جایی جز تهران و کرج بودند. یعنی کمتر از 18 درصد کل مدالآوران المپیاد فیزیک. المپیاد کشوری کامپیوتر هم شبیه فیزیک بود. تنها یک نفر از هشت مدالآور المپیاد کشوری فیزیک، متعلق به جایی جز پایتخت بود و از 41 نفر مدالآور این المپیاد علمی هم، تنها هفت نفر تهرانی یا کرجی نبودند. آماری بسیار نزدیک به المپیاد فیزیک.
اوضاع در المپیاد کشوری ریاضی حتی از کامپیوتر و فیزیک هم «تهرانیزه»تر است. تمامی 14 دانشآموز طلایی این المپیاد از تهران هستند و همگی از چند مدرسهی خاص آمدهاند. آنها یا دانشآموز مدارس سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان(علامهحلی 1 و 10 و یا فرزانگان 1 و 2) هستند، یا دبیرستان «انرژی اتمی» و یا مجموعه مدارس «سلام». مدارسی که بیش از هر چیز، با امکانات شگفتانگیز آموزشی و البته شهریههای سرسامآورشان شناخته میشوند. از مجموع 65 مدالآور المپیاد کشوری ریاضی هم، پنجاه نفرشان از تهران یا کرج بودند، چیزی بیش از 75درصد مدالآوران.
اوضاع شیمیستها هم دست کمی از المپیاد ریاضی نداشت. جز یک نفر از میان 8 مدالآور المپیاد شیمی که اهل ساری است، بقیهی 7 نفر، همگی متعلق به تهراناند و در یکی از دو مدرسهی علامهحلی1 یا انرژی اتمی درس میخوانند.
در میان هشت برندهی مدال طلای المپیاد زیستشناسی هم جز یک نفر از مشهد و یک نفر از ورامین، بقیه از شهر تهران هستند.
بررسی محل سکونت برندگان مدال طلا در پنج المپیاد پرطرفدار ریاضی، فیزیک، کامپیوتر، شیمی و زیستشناسی هم نشان میدهد امپراتوری تهرانیها در المپیادهای علمی، حتی از کنکور سراسری هم قدرتمندتر است.
درخشش به افق پایتخت
ماجرای تسخیر رتبههای برتر کنکور سراسری به دست دانشآموزان مدارس مشهور تهران، این روزها نقل محافل آموزشی است و کمتر کارشناس مسائل آموزشی را میتوان سراغ گرفت که درباره این اتفاق، اظهار نظر نکرده باشد.روی دیگرِ سکهی تسخیر کنکور به دست پایتختنشینان را باید در المپیادهای علمی دانشآموزی دید. میدانی که در ابتدای شکلگیری، قرار بود به «شکوفایی استعداد دانش آموزان ایرانی» کمک کند اما به نظر میرسد این روزها فرصتِ دور زدن کنکور را برای دانشآموزان مدارس خاص و پرهزینهی تهرانی فراهم کرده. فرصتی که در سایهی امکانات آموزشی پرشمار و حضور اساتید مشهور، در قبضهی تهرانیهاست و امکان درخشش در میان مدالآوران المپیادی را از دانشآموزان غیر تهرانی سلب کرده.