تبیان، دستیار زندگی
باز به سمت دل ما آمدی موجی و از بحر بلا آمدی سوی نفس های دل تشنه ام ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرغ سبكبال عشق

شهید

باز به سمت دل ما آمدی

موجی و از بحر بلا آمدی

سوی نفس های دل تشنه ام

با عطش كرب و بلا آمدی

دست زجان شستی و سر داده ای

هیچ نبودت كه بپا آمدی

بال و پرت سوخت كجا بوده ای

آتش خاموش كجا آمدی

آمدی و سوخته تر شد دلم

شعله ی خورشید چرا آمدی

بغض خزان دیده بریز از گلو

حال كه در شور و نوا آمدی

مثل تو ای مرغ سبكبال عشق

زد پر و بال آینه تا آمدی

هر ورق برگ گلت یك طرف

از چه چنین جدا جدا آمدی

گام نهادی به حریم « خلیل»

یا ز گذرگاه « منا » آمدی

عطر خدا داشت پلاكت هنوز

یاسی و از عرش خدا آمدی

محمود تاری