تبیان، دستیار زندگی

چند روایت از معرفی مستند «در جستجوی فریده» به اسکار امسال

چهل‌ساله‌ای در مشهد

با معرفی هرساله نماینده سینمای ایران در اسکار، سیل عظیمی از گلایه‌ها، نامه‌های اعتراض‌آمیز و جملات کنایه‌دار به روزنامه‌ها، سایت‌های خبری و فضای مجازی روانه می‌شود که همه ناشی از ناراضی بودن و ناراحت شدن انتخاب نکردن اثری دیگر برای اسکار است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
جایزه اسکار
این نوع واکنش‌ها بیشتر از جانب عوامل سینمای ایران، منتقدان و سازندگان آثاری است که خود جزو نامزدهای نماینده ایران بودند و هستند.


وقتی مردم نظر می‌دهند

ما با مردم عادی‌ای روبه‌رو هستیم که در این روزها دلایل تحسین یا نگاه انتقادانه خود را در صفحات شخصی منتشر می‌کنند که گاه با بعضی دلایل کاملاً منطقی از طرف مردم و مخاطبان آثار سینمایی روبه‌رو می‌شویم، که زمین تا آسمان با دلایل عوامل سینما متفاوت است. شاید این تفاوت ناشی از این است که مردم و مخاطبان به دور از هرگونه حب، بغض، غرض‌ورزی و دوست داشتن بیش‌ازحد، صرفاً به‌عنوان یک مخاطب که وقت و هزینه‌ای را صرف دیدن یک فیلم ایرانی کرده است، درباره این انتخاب نظر می‌دهد. چرا که جدای از انتخاب یک اثر که باید زیبا باشد، از ساختار و چهارچوب منطقی و در عین حال سینمایی برخوردار باشد و از نظر مخاطب و فروش نتیجه قابل‌توجهی را به دست آورده باشد. باید معرف کشور، مردم و زندگی اجتماعی نیز باشد و هنگام روایت داستان و در پس چهره سینمایی خود، به زندگی مردم و شرایطی که مردم در آن به سر می‌برند بپردازد و اگر قرار باشد این اثر سینمایی معرف مردم در تلخی، سیاهی و سختی باشد، پس می‌توان گفت تا حدی این اعتراض‌ها و نقدها از جانب مردم و گاه منتقدان سینمایی  به‌حق است.

بار سنگین هنر

معمولاً پس از انتخاب فیلم‌های سینمایی برای اسکار و دیده شدن این آثار از هر زاویه هنری و غیر هنری در آن بازه زمانی، این سخنان به گوشمان می‌رسد که دیده شدن این آثار در نظر اهالی مراسم اسکار فقط به دلایل هنری و سینمایی خاتمه پیدا نمی‌کند، بلکه به دلیل شرایطی که ایران در آن به سر می‌برد و روایت کردن تمام مشکلات مثل اعتیاد، مشکل اقتصادی، تجاوز و... در این فیلم‌ها، نظر اهالی اسکار به آن جذب می‌شود که سازندگان فیلم درنهایت تلاش موفق شده‌اند تمام جوانب تاریک زندگی مردم را به تصویر بکشانند. درست است که هنر و سینما برگرفته از واقعیت است اما صرفاً واقعیت با تمام ویژگی‌هایش، با تمام نواقص و سیاهی‌هایش قرار نیست روایت شود. وظیفه هنر این است که این واقعیت را با زیبایی ترکیب کند که منجر به خلق اثری تلطیف شده باشد که در کنار اشاره به نواقص، کمبودها و زوایای خاکستری با تاریک، به زیبایی‌ها، مزایا و زوایای روشن هم پرداخته شود و این اثر می‌تواند معرف تمام و کمال کشورش، تاریخش، فرهنگش و مردمش باشد.

قبلاً هم سینمای ایران مستند معرفی کرده

فیلم «در جستجوی فریده» درباره هویت، تاریخ و ریشه هر فرد در زندگی است


این شرایط را مستند «در جستجوی فریده» نماینده ایران برای اسکار سال ۱۳9۸، داراست. شاید دلیل اعتراضات اهالی فیلم‌های دیگر به انتخاب این اثر به خاطر ماهیت و ساختار مستندگونه این فیلم است که امسال یک فیلم مستند از یک زوج جوان که در کارنامه خود مستند «از ایران یک جدایی» را دارند، انتخاب شده است اما بد نیست بدانیم که در سال ۱۳۵۸ نیز یک فیلم مستند به کارگردانی آلبرت لاموریس به‌عنوان نماینده ایران در اسکار انتخاب شد. پس اگر این انتخاب را بر اساس مستند بودن فیلم یک ساختارشکنی در تمام این سال‌ها بدانیم، به گمانم ره به خطا برده‌ایم.

اثری با درون‌مایه هویت

«در جستجوی فریده» درباره هویت، تاریخ و ریشه هر فرد در زندگی است. زنی در آستانه چهل‌سالگی با یک حس سرگشتگی، انزوا و تنهایی از یک کشور آزاد اروپایی، هلند به ایران و مذهبی‌ترین شهر ایران مشهد برای جستجوی خانواده‌اش می‌آید. چیزی که شاید این فیلم را از دیگر انتخاب‌های اسکار متمایز کرده است، نگاه سازندگان اثر به دو هویت، در گذشته، در شرایط و دو نگاه کاملاً متفاوت است که بدون شعارزدگی و اغراق در به تصویر کشیدن خوبی‌ها و بدی‌ها، مزایا و معایب این دو گونه متفاوت موفق عمل کرده‌اند.

فرار از نگاه ماه عسلی

نوزادی، ۴۰سال پیش در حرم امام رضا(ع) رها می‌شود همین جمله یک خطی آبستن تبدیل شدن به یک اثر کاملاً تراژیک و اشک‌آور است که ما را یاد برنامه «ماه عسل» می‌اندازد اما سازندگان با دانایی و اشراف کامل به داستان به‌گونه‌ای با این زندگی روبه‌رو شده‌اند که در لایه‌های زیرین اثر به ما مخاطبان می‌گویند که قرار نیست با دیدن این فیلم احساسات غم‌انگیز ما تحریک شود. بلکه قرار است همراه فریده به دنبال گذشته‌اش باشیم.
در جستجوی فریده
از سرزمین گل تا سرزمین زادگاهدو نگاه در فیلم این‌ گونه روایت می‌شود که فریده در یک خانواده کاملاً مرفه هلندی و در شرایط کاملاً خوب و موردقبول اما با یک حالت روحی نه‌چندان قابل‌تعریف و به‌عنوان یک فرد منزوی و گوشه‌گیر راهی ایران می‌شود و به سمت خانواده‌هایی می‌رود که شاید نشانی از گذشته‌اش داشته باشند. این خانواده‌ها نمایندگان مشکلات امروز ایران ازجمله اعتیاد، فقر و طلاق والدین هستند اما در عین حال مهربانی، دوست داشتن و عشق را به تصویر می‌کشانند، فریده طی این روزها و روبه‌رو شدن با این خانواده‌ها و پیدا کردن حس مشترک عاطفی با آن‌ها، کم‌کم از آن حالت تنهایی دور می‌شود و انگار به اصل خود بازمی‌گردد و در جستجوی گذشته، فرهنگ و هویت خود موفق بوده است.

هر آدمی که وابسته و متصل به کشور خود است، هر آدمی که هویت و ملیت و گذشته‌اش مربوط به کشور خود است با وجود دور بودن از آن محیط، با وجود بودن سختی‌ها، تلخی و مشکلات زیاد برای آن جامعه اما نمی‌تواند حضور و وجود جامعه و شرایطی را کتمان کند


یک نقطه قوت دیگر

از دیگر نقاط قوت این مستند یا بهتر است بگوییم سازندگان آن، این است که فریده به کشور غریبه خود بازمی‌گردد اما با یک شناخت کاملاً متفاوت از خود و این تغییر و راه یافتن به شناخت هویت و گذشته خود از طریق مردم ایران با جارو زدن برگ‌های خشک حیاط توسط فریده به تصویر کشیده می‌شود.

نگاهی کامل به آنچه ما را ساخته

این فیلم می‌خواهد بگوید هر آدمی که وابسته و متصل به کشور خود است، هر آدمی که هویت و ملیت و گذشته‌اش مربوط به کشور خود است با وجود دور بودن از آن محیط، با وجود بودن سختی‌ها، تلخی و مشکلات زیاد برای آن جامعه اما نمی‌تواند حضور و وجود جامعه و شرایطی را کتمان کند که تو را ساخته‌اند که هویت تو را به وجود آورده‌اند که تو اگر در دورترین نقطه کره زمین باشی باز به‌واسطه ریشه‌ات معرف ملیت خود هستی، این‌ گونه این فیلم ویژگی‌های خوب و بد، سختی‌ها و تلخی‌ها، زیبایی‌ها و زشتی‌ها را توأمان در کنار یکدیگر روایت کرده است و فقط به زوایای تاریک و سیاهی‌ها اکتفا نکرده است.

آنچه نباید فراموش کرد 

این قانون طبیعت است که همیشه بر سر انتخاب‌های جدی، جهانی و مشهور عده‌ای نگاه منفی، عده‌ای نگاه مثبت، عده‌ای هوادار و یک عده معترض نسبت به ماجرا وجود دارد و هیچ‌وقت هم این جریان تغییر نمی‌کند. قطعاً اگر برای امسال فیلم دیگری به‌جز این مستند انتخاب می‌شد، ما دوباره با بعضی تشویق‌ها، تمجیدها و انتقادها از جانب قشرهای مختلف روبه‌رو می‌شدیم. ای کاش به یک قرارداد نانوشته، به یک عهد و پیمان نامرئی اما تأثیرگذار می‌رسیدیم که برای آن نماینده با هر شرایط، ویژگی، گرایش فکری و ساختار سینمایی متفاوت، آرزوی موفقیت کنیم، چرا که آن اثر در آن برهه زمانی زبان گویای ما مردم در هر شرایطی می‌شود. پس چه بهتر خواهد شد اگر آن اثر به بهترین نحو و زیباترین تصویر معرف ما باشد.
منبع: همشهری جوان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .