تبیان، دستیار زندگی

رمانتیک‌های رهایی‌بخش

ابرهای تیره اندوه همواره بر سر سه دختر بینوای خانواده هشت نفره برونته می‌بارید. شارلوت، امیلی و ان در کودکی مادر خود را از دست دادند و با پدری فقیر و عصبانی زندگی سختی را در پیش گرفتند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
خواهر ان برونته

 در جدال با روزگار سخت به‌زودی آن‌ها معلم سرخانه‌هایی کارآزموده شدند ولی پس از مدتی برادرشان معتاد شد، مدرسه‌ای که به راه انداخته بودند ورشکست شد و اولین رمان خواهر بزرگ‌تر شارلوت هم ناشری نیافت اما برونته‌ها تسلیم نشدند و با رؤیاپردازی‌های خود دنیایی زیبا و سرشار از فضیلت‌های اخلاقی برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان آفریدند. آن‌ها با رمان‌هایی لطیف از عشق و دیگر خوبی‌ها نوشتند و گفتند و دست‌کم در جهان رؤیایی خود بر روزگار سخت پیروز شدند. قصه‌پردازی‌های ماهرانه و نگاه بزرگ منشانه و انسانی شارلوت، امیلی و ان شخصیت‌های این سه خواهر را به یادماندنی کرده است. در زمانه‌ای که هیولای پول همه را هیپنوتیسم کرده است و در رابطه‌ها هیچ خبری از احساسات انسانی نیست، مرور رمان‌ها و زندگانی این رمانتیک‌های رهایی‌بخش دست‌کم احساسات و رؤیاها و آرزوهای زیبای فراموش‌شده انسانی را بیدار خواهد کرد و بر افلاس روزگار خواهد شورید.

شارلوت، قصه گوی یك عشق لطیف

شارلوت برونته در ۲۱ آوریل ۱۸۱۶ در تورنتن (برادفرد)، یورکشر، شمال انگلستان، به دنیا آمد. در سال ۱۸۲۰ خانواده‌اش به هاورت، در همان یورکشر، کوچ کرد و پدر خانواده کشیش مقیم آن ناحیه شد. شارلوت در کاون بریج به مدرسه‌ی مخصوص دختران کشیش‌ها رفت. از ۱۸۳۵ تا ۱۸۳۸ معلم مدرسه بود و بعد هم مدتی در خانه‌ها درس می‌داد. در سال ۱۸۴۲ برای یادگیری زبان فرانسه و آلمانی به بروکسل رفت و در سال ۱۸۴۳ همان‌جا بار دیگر به تدریس پرداخت. شارلوت در سال ۱۸۴۴ به هاورت برگشت و با دو خواهرش مدرسه‌ای به راه انداخت اما شاگردی در مدرسه آن‌ها ثبت‌نام نکرد. اولین رمان شارلوت به نام پروفسور در سال ۱۸۵۷ پس از مرگش منتشر شد. شارلوت از اوت ۱۸۴۶ تا اوت ۱۸۴۷ روی رمان جین ایر کار کرد که در اکتبر ۱۸۴۷ با امضای مستعار کرر بل چاپ شد. رمان شرلی در اکتبر ۱۸۴۹ و رمان ویلت در ژانویه ۱۸۵۳ منتشر شد. شارلوت که به خواستگارهایش جواب منفی می‌داد، سرانجام در ژوئن ۱۸۵۴ ازدواج کرد اما یک سال بعد، در ۳۱ مارس ۱۸۵۵ از دنیا رفت.

جین ایر

«ای خواننده عزیز، خدا نکند هیچ‌وقت به آن احساسی دچار شوید که من آن لحظه دچارش شده بودم! خدا نکند چشم‌هایتان هیچ‌وقت آن اشک‌های توفانی، سوزان و دل‌خراشی را ببارد که آن لحظه از چشم‌های من می‌بارید. خدا نکند هیچ‌وقت آن‌طور درمانده و دردمند به درگاه خدا استغاثه کنید که من در آن لحظه می‌کردم. خدا نکند که شما هم مانند من بترسید که مبادا باعث بدبختی کسی شده باشید که از جان و دل دوستش دارید.»

جهان داستانی شارلوت در جین ایر بسیار ساده، دلنواز و لطیف است خواننده از همان ابتدای داستان با روایت آرام شارلوت گام در پرورشگاه لوود می‌گذارد و با جین ایر همراه می‌شود. جین ایر که در اوان کودکی پدر و مادرش را از دست داده است پس از روزهای غم‌انگیز پرورشگاه معلم سرخانه بچه‌های راچستر می‌شود. راچستر پس از اندک زمانی شیفته جین می‌شود اما جین درمی‌یابد که او پیش‌تر ازدواج کرده است و همسری دیوانه دارد و راچستر او را در عمارت خود مخفی کرده است. جین دل‌شکسته از خانه راچستر می‌گریزد. کشیش ریورز و دو خواهرش جین را بیهوش بر زمینی بایر می‌یابند، به خانه خود می‌برند و از او مراقبت می‌کنند. جین قصد دارد با کشیش ازدواج کند تا اینکه شبی به نظرش می‌آید که صدای راچستر را می‌شنود، جین خبر پیدا می‌کند که راچستر، چون می‌خواست همسرش را از میان آتشی نجات دهد که آن زن خود افروخته بود، بینایی‌اش را از دست داده است. جین در صفحات پایانی رمان نزد راچستر بازمی‌گردد و با او ازدواج می‌کند.

امیلی برونته در 21 آوریل 1818 دیده به جهان گشود و مانند خواهرش شارلوت، در کاون بریج به مدرسه‌ی مخصوص دختران کشیش‌ها رفت. در سال 1846 کتاب شعرهای شارلوت، امیلی و ان برونته با اسامی مستعار کرر، الیس و اکتن بِل منتشر شد.


شرلی

قرن نوزدهم در نوجوانی غول‌آسای خود بازیگوشی می‌کند... این پسر غول در بازی‌های خود کوه‌ها را از جا می‌کند و برای تفریح صخره‌ها را به این‌سو و آن‌سو می‌اندازد.»

ناپلئون در اروپا می‌تازد، انگلستان شاهد ظهور دستگاه‌های تازه صنعتی است و انبوه بیکاران و کارگران فقیر در جست‌وجوی نان می‌دوند. شرلی از این زمانه آمده، زمانه‌ای به تعبیر شارلوت برونته غبارآلود، آفتاب‌خورده، داغ و کم آب، شارلوت برونته در شرلی به خوبی از پس توصیف شرایط نفس‌گیر زندگی در قرن نوزدهم برآمده و به نظر می‌رسد از جهان رؤیایی جین ایر هم بسیار فاصله گرفته است، چراکه در شرلی تلخی واقعیت و تضادهای عاطفی بیشتر حس می‌شود تا شیرینی رؤیایی عشق.
در این رمان خواندنی رابرت که درصدد آوردن دستگاه‌هایی تازه به کارخانه‌ی خود است به ازدواج با دختری ثروتمند به نام شرلی فکر می‌کند در حالی ‌که در قلبش شراره‌های عشق به کارولین هم هست... .

در یک ره‌آورد اجتماعی چاپ این اثر «شرلی» نامی دلپذیر برای دختران انگلیسی شد. پیش از چاپ رمان شرلی نام شرلی بیشتر برای پسران استفاده می‌شد اما از آنجا که در داستان این رمان، شخصیت اصلی به این دلیل شرلی نام داشت که پدر و مادرش پسر می‌خواستند پس از ۱۸۴۹ نام شرلی بیشتر روی دختران گذاشته شد.

خواهران برونته

ویلت

«هنگام دعای صبح، در ردیف اول یک جای خالی دیده شد. موقع صبحانه هم یک فنجان قهوه دست نخورده ماند. دوشیزه‌ی خدمتکار وقتی داشت تخت‌ها را مرتب می‌کرد، در یکی از تخت‌ها کیسه پر شده‌ای دید که به طول قرار گرفته بود و شب‌کلاه و لباس‌خواب داشت. وقتی که مثل همیشه معلم موسیقی جینورا فنشا اول صبح آمد تا درسش را بدهد، شاگرد یا فضل و کمال و آینده‌دارش سر درس نیامد که نیامد. همه‌جا از بالا تا پایین دنبال دوشیزه فنشا کشتند، همه جای خانه را زیرورو کردند اما بی‌فایده بود. هیچ نشانه‌ای و هیچ رد پایی پیدا نمی‌شد؛ چه برسد به یک تکه یادداشت. پری‌زاد ما غیب شده بود، زده بود به دل شب، مانند شهاب ثاقبی که در تاریکی شب گم شده باشد...»

لوسی اسنو در جست‌وجوی کار از انگلستان به فرانسه و به شهر ویلت می‌رود و دل به مردی می‌بازد اما گویا این مرد ناآشنا نیست...

كمال زیبای نثر شارلوت و همت ستودنی وی در توصیف یک زن معتقد به اخلاق در جدال با جامعه را در این اثر می‌توان دریافت.


امیلی برونته، روایتگر یك شکست عاشقانه

امیلی برونته در ۲۱ آوریل ۱۸۹۸ دیده به جهان گشود و مانند خواهرش شارلوت، در کاون بریج به مدرسه مخصوص دختران کشیش‌ها رفت. در سال ۱۸۴۶ کتاب شعرهای شارلوت، امیلی وان برونته با اسامی مستعار کرر، الیس و اکتن بِل منتشر شد. این کتاب نه فروش رفت و نه سروصدایی به پا کرد، رمان بلندی‌های بادگیر نیز که در سال ۱۸۴۷ منتشر شد با استقبال فوری خوانندگان روبه‌رو نشد. یک سال بعد، در سال ۱۸۴۸، امیلی برونته بر اثر بیماری سل از دنیا رفت. بعد از انتشار موفقیت‌آمیز جین ایر اثر شارلوت برونته در تابستان ۱۸۴۷، بلندی‌های بادگیر در زمستان همان سال منتشر شد، که بعدها کارشناسان و نقادان آن را یکی از بهترین رمان‌ها در تاریخ ادبیات انگلیسی به شمار آوردند.

بلندی‌های بادگیر

«اما چیزی که من دلم می‌خواست تاب خوردن از یک درخت سبز بود که برگه‌هایش خش‌خش کنند، باد غرب بوزد و ابرهای سفید سفید به‌سرعت از بالای سر ما رد بشوند. تازه، نه فقط چکاوک‌ها، بلکه باسترک‌ها و توکاهای سیاه و سهره‌های سینه‌سرخ و فاخته‌ها هم از چهار طرف نغمه‌سرایی کنند. بوته‌زار از دور دست پیدا باشد، با فرورفتگی‌های سایه‌دار و خنک اما نزدیک با موج‌های بلند علفزار که در نسیم تاب بخورند، و همین‌طور جنگل و صدای آب و کل دنیا بیدار و سرشار از شادی.»

هیتکلیف که کودکی سر راهی است با عنایت ارباب سر از ملک اربابی درمی‌آورد. اما پسر ارباب به نام هیندلی با او مهربان نیست. آن‌گونه که در دست‌نوشته‌ای از دختر ارباب یعنی کاترین می‌خوانیم: طفلكی هیتکلیف! هیندلی به او می‌گوید ولگرد، اجازه نمی‌دهد پیش ما بنشیند و با ما غذا بخورد، می‌گوید من و هیتکلیف نباید با هم‌بازی کنیم تهدید کرده که اگر از دستوران سرپیچی کنیم ما را از خانه بیرون می‌کند...» هیتکلیف عاشق‌پیشه دلباخته کاترین دختر ارباب می‌شود اما ادگار لنیتون ثروتمند با کاترین ازدواج می‌کند، هیتکلیف در پیچ‌وخم روزها با حس ناامیدانه انتقام آشنا می‌شود و روزهایی خشن و بی آفتاب برای خود و دیگران رقم می‌زند.

ان برونته، داستان‌سرای ترك رابطه

ان برونته در ۱۷ ژانویه سال ۱۸۲۰ متولد شد، او ششمین فرزند خانواده برونته بود، این برخلاف شارلوت و امیلی به مدرسه نرفت و در خانه درس خواند اما از ۱۸۳۵ تا ۱۸۳۷ در آموزشگاهی نیز تحصیل کرد، از ۱۸۳۹ تا ۱8۴۵ معلم سرخانه بود و در نقاط مختلفی تدریس کرد. در سال ۱۸۴۷ رمان اگنس گری منتشر شد و رمان دوم ان برونته به نام مستأجر وایلدفل هال در سال ۱8۴۸ چاپ شد. ان برونته در پاسخ به منتقدان خود می‌گوید که نویسنده هنگامی که با جنبه‌های زشت زندگی و شخصیت‌های منفی سروکار پیدا می‌کند بهتر است همه‌چیز را همان‌طور ترسیم کند . که هست، نه آن‌طور که دوست می‌دارد. نمایش دادن جنبه‌های بد به صورتی که زیاد هم بد به نظر نرسند، شاید برای خود نویسنده هم خوشایندتر باشد اما در این میان تکلیف صداقت و امانت چه می‌شود؟

اگنس گری

«کاش این مرد فردا زانو بزند و با التماس از من خواستگاری کند، تا آن وقت به مامان نشان بدهم که چقدر در اشتباه بوده که خیال می‌کرده من... چه قدر لجم می‌گیرد... چرا بیخودی خیال می‌کنند من احمقم و عاشق می‌شوم! آیا در شأن خانم درست حسابی هست که عاشق بشود؟ اصلاً از کلمه عشق بدم می‌آید. در بین همجنس‌های ما این کلمه فقط باعث سرافکندگی است اگر بگوییم ترجیح دادن، شاید بهتر باشد ولی نه در مورد آقای هتفیلد بدبخت که در هفت آسمان یک ستاره ندارد. فقط خوشم می‌آید با او حرف بزنم...»

جهان داستانی شارلوت در جین ایر بسیار ساده، دلنواز و لطیف است خواننده از همان ابتدای داستان با روایت آرام شارلوت گام در پرورشگاه لوود می‌گذارد و با جین ایر همراه می‌شود



اگنس گری با امیدواری بسیار به تدریس در خانه اعیان و اغنیا می‌پردازد، و تصور می‌کند که اگر خودش را در زمانی به یاد بیاورد که همسن و سال شاگردهایش بود می‌تواند محبت و اعتماد این شاگردها را جلب کند. اما اوضاع به این سادگی نیست باید درس بدهم و سعی کنم سرشان را گرم کنم، با آن‌ها مهربان باشم، چیزهایی یادشان بدهم، اخلاق و رفتارشان را درست کنم و خلاصه رنگ و لعابی به زندگی‌شان بدهم بدون آنکه زور بگویم.» در «اگنس گری» هم نور عشق میان دو دلداده فقیر قابل‌رؤیت است هم سختی شغل آموزگاری.

مستأجر وایلدفل هال

 "این گل بوی گل‌های تابستانی را ندارد اما دشواری‌هایی را پشت سر گذاشته که گل‌های تابستانی طاقتشان را ندارند. باران سرد زمستان تنها خوراکش بود و آفتاب بی‌رمق زمستان تنها گرمای آن. بادهای سرد آن را نخشکاندند و ساقه‌اش را نشکستند، و یخبندان بی‌امان هم آن را نسوزاند. نگاه کن، گیلبرت هنوز تر و تازه است و شکوفا، آن‌طور که هر گلی باید باشد، با آنکه هنوز هم برف سرد روی گلبرگ‌هایش نشسته... اگر جوان بی‌تجربه‌ای به راهی نرود که شخصیت‌های منفی کتابم رفته‌اند، و اگر دوشیزه‌ای احساساتی مرتکب خطایی نشود که قهرمان کتابم شده است، در این صورت کتابم فایده‌ای داشته است اما اگر خواننده‌ای بیشتر غم نصیبش شود تا شادی و با ذهنی ناراحت کتابم را ببندد. من فروتنانه از او عذر می‌خواهم، زیرا به‌هیچ‌وجه قصد نداشته‌ام که خواننده‌ام را غمگین یا ناراحت کنم.»

هلن دل به آرتور می‌بازد و به قصر او می‌رود اما دنیای پر از عیش و نوش آرتور جای او نیست پس هلن راه وایلدفل هال زادگاهش را در پیش می‌گیرد و... در این اثر خبری از سوختن و ساختن نیست و آن برونته از ترک یک رابطه در انگلستان سنت‌گرای زمان ویکتوریا می‌گوید.

طلوع دل‌انگیز جنبش رمانتیسم در آثار خواهران برونته

در حالی ‌که بیشتر خواهران برونته را واقع‌گرایانی سرآمد می‌خوانند با بررسی دقیق اثر آن‌ها می‌توان برونته‌ها را رمانتیک‌هایی پیشرو دانست که بار احساسی توصیف واقعیت‌ها در آثارشان کاملاً آن‌ها را از خیل رئالیست‌ها متمایز می‌کند. اگر مهم‌ترین هدف جنبش رمانتیسم را والایش زندگی عادی بدانیم آنگاه قاطعانه باید تصعید روحی و روانی شخصیت‌ها در آثار خواهران برونته را در این راستا دانست. توصیف شورانگیز طبیعت، اهمیت دادن به عشق، و میل به رهایی از مناسبات تلخ اجتماعی البته در سایه عشقی رمانتیک نیز از دیگر شاخصه‌هایی است که برونته‌ها را در صف رمانتیک‌ها قرار می‌دهد. رمانتیک‌هایی که هم‌زمان با توصیف واقعیت تلخ اجتماعی از احساسات و رؤیاها و آرزوهای زیبای انسانی می‌گویند که ذاتاً رهایی‌ بخش‌اند.

ترجمه رضا رضایی
تمام آثار خواهران برونته با ترجمه هنرمندانه استاد رضا رضایی را نشر نی رهسپار بازار کتاب کرده است که نقل‌قول‌های ما از رمان‌ها نیز از همین ترجمه‌هاست.

منبع: همشهری جوان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .