تبیان، دستیار زندگی

همسری دقیقا مثل خودم!

نمی‌دانم کسی را پیدا کنم که کپی برابر اصل من باشد، یکی عین خودم که دیگر با هم دچار مشکل نشویم یا به دنبال شریک متفاوتی بگردم که مرا کامل کند؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
همسر
قدیمی‌ترها افسانه‌ای دارند در مورد نیمه‌های گمشده. آن‌ها معتقدند که هر کس نیمه‌ای دارد، نیمه‌ای که مثل اوست و در گوشه‌ای از این دنیا زندگی می‌کند و برای خوشبخت بودن کافی است تا نیمهٔ گمشدهٔ تان را پیدا کنید واگر به این حرف آنها اعتقاد داشته باشیم، باید برای ازدواج به دنبال فردی باشیم مانند خودمان.

جامعه شناسان امروزی به چنین روش درانتخاب شریک زندگی، همسان گزینی می گویند. آن‌ها اعتقاد دارند اگر برای ازدواج کسی را انتخاب کنید که بیشترین شباهت را با شما دارد، موفق‌تر خواهید بود.

البته ناگفته نماند که زن و مرد بخاطر تفاوت‌های روانشناختی طبیعی که دارند، نمی‌توانند در همهٔ جنبه‌های زندگی مانند هم، فکر کنند و رفتارهای متفاوت نشان خواهند داد اما اگر بخواهید طبق نظریه همسان همسری شریک زندگی خود را انتخاب کنید باید در مراحل شناخت و انتخاب به دنبال کسی شبیه به خودتان باشید.

برای انتخاب شریک زندگی از شباهت مطلق تا شباهت صفر درجه، باید چیزی در میانهٔ راه را انتخاب کنید. یکی مثل من شاید فاقد جذابیت برای شور و هیجان زندگی باشد و یکی ضد من نیز فاقد محبوبیت برای شعور و درک متقابل. پس برای انتخاب همسر، بهترین راه همان کفویت است که در دین ما به آن اشاره می‌شود.


البته چنین چیزی دور از ذهن نیست که ما انسان‌ها به سمت کسی گرایش داشته باشیم که بیشترین شباهت را به ما دارد بسیاری از دانشمندان علوم جامعه شناسی معتقدند که هر چه دو نفر به هم شبیه‌تر باشند موارد مشترکشان بیشتر و به همان نسبت عمق و شدت اختلافاتشان کمتر و ضعیفتر است و در جریان زندگی بیشتر و سریع‌تر به توافق و همدلی و هم زبانی و دیدگاه مشترک می‌رسند.

کسانی که به این نظریه اعتقاد دارند، می گویند باید در مواردی مثل میزان تحصیلات، امور ذهنی و معنوی، دیدگاه اجتماعی، ویژگیهای جسمانی و حتی منظقهٔ جغرافیایی دو نفر بیشترین شباهت را به هم داشته باشند. برخی از افراد که اهل قومیت خاصی هستند، به سراغ افرادی با همان قومیت می‌روند یا به دنبال همسری از شهر و دیار خود می‌باشند.

 تفاوت‌ها زیباست

در مقابل این نظریه، برخی معتقدند که ما جذب افرادی می‌شویم که از آنها متفاوتیم. مثل قطب‌های ناهمنام آهن ربا که یکدیگر را جذب می‌کنند، افرادی که بیشترین تفاوت را با ما دارند، برایمان جالب‌ترند. مثلاً فردی که درون گرا و کم حرف است، شیفتهٔ کسی می‌شود که برون گرا و شلوغ است.

کسانی که از نظریهٔ ناهمسان همسری پیروی می‌کنند معتقدند که وقتی یک فرد با شریک زندگی‌اش متفاوت باشد، می‌توانند نقاط ضعف و کمبودهای یکدیگر را پوشش دهند.

اما واقعاً کدام روش مناسب‌تر است؟

همسان همسری و ناهمسان همسری دو نظریه جامعه‌شناسی است و نمی‌توان هیچ‌کدام را به‌طور مطلق رد یا قبول کرد. به‌طورکلی ما انسان‌ها با افرادی که همسوتر و شبیه‌تر هستیم، توانایی سازش بیشتری داریم اما گاهی مانند یکدیگر بودن خود باعث دردسر می‌شود برای مثال در تیپ‌های مختلف شخصیتی، اگر هر دو سلطه‌جو باشند، زندگی کردن زیر یک سقف برایشان نه سخت که محال می‌شود. یا دو نفر که هر دو میل شدید به مدیریت امور دارند نیز نمی‌توانند در کنار هم خیلی با آرامش زندگی کنند؛ اما در برخی موارد مانند اعتقادات و آداب‌ورسوم، شباهت لازم و ضروری است. حتی گاهی تأکید بر قومیت‌های یکسان می‌تواند به زندگی بی‌تنش کمک کند. برای مثال یک فرد ترک و یک فرد گیلک ممکن است برای هماهنگی در امور فرهنگی و نزدیک شدن خانواده‌هایشان باهم دچار مشکل شوند البته جز در موارد مذهبی و اعتقادی مابقی تفاوت‌ها را می‌توان مدیریت کرد اما شباهت بیشتر کمک‌کننده خواهد بود.

برای انتخاب شریک زندگی از شباهت مطلق تا شباهت صفر درجه، باید چیزی در میانهٔ راه را انتخاب کنید. یکی مثل من شاید فاقد جذابیت برای شور و هیجان زندگی باشد و یکی ضد من نیز فاقد محبوبیت برای شعور و درک متقابل. پس برای انتخاب همسر، بهترین راه همان کفویت است که در دین ما به آن اشاره می‌شود.

همراهان عزیز، با توجه به گسترش سامانه همسان گزینی تبیان، لازم است جهت استفاده از خدمات همسان‌گزینی یا مشاوره اپلیکیشن همدم را از طریق لینک زیر دریافت و نصب نمایید، این سامانه در سراسر کشور فعال است. 

 بخش همسان گزینی تبیان