تبیان، دستیار زندگی

چرا ما دست از سریال‌های قدیمی برنمی‌داریم؟

همین حالا کنترل تلویزیون را بردارید و یکی از دو شبکه آی فیلم یا تماشا را انتخاب کنید. قطعاً یکی از سریال‌های دهه، ۷۰ یا ۸۰ برای بار دهم یا شاید بیستم در حال پخش است حتماً بارها با این صحنه مواجه شده‌اید و دریکی از شبکه‌های اجتماعی لطیفه‌ای در این مورد خوانده‌اید. اما...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سجاد افشاریان

 اما عجیب اینجاست که خودتان یا حداقل پدر و مادرتان این سریال‌ها را دنبال کرده‌اند. سریال‌هایی با روایت‌هایی تک‌خطی و فرمی ساده که ماجرای یک شخص یا یک خانواده را فارغ از پیچیدگی‌های فیلم‌نامه‌ای پیش می‌برد و در پایان، قهرمان فیلم پر مشکلات پیروز می‌شدند و همه با خوشی و خوشحالی زندگی می‌کردند.

اما چرا ما دست از سر سریال‌های قدیمی برنمی‌داریم؟

مگر این سریال‌های قدیمی دهه ۶۰ و ۷۰ چه چیزی دارند که پدر و مادرهای ما بارها و بارها به تماشای آن‌ها می‌نشینند و از دیدن چندباره‌شان لذت می‌برند؟ در حقیقت این سریال‌ها نیستند که جاذبه خاصی دارا باشند. تمام ماجرا از تفکرات و نحوه نگرش ما به دنیا آب می‌خورد.

بگذارید کمی ماجرا را فلسفی ببینیم! ما همه روزه به کمک تکنولوژی‌های جدید با انبوهی از اخبار اتفاق‌ها و وقایع در سراسر دنیا مواجه می‌شویم. روزانه ده‌ها و شاید صدها خبر مختلف را روی تلفن‌های همراه خود می‌خوانیم و می‌بینیم. هیجان‌زده می‌شویم و در مورد این اخبار نظر می‌دهیم و آن‌ها را بازنشر می‌کنیم. اما این ماجرا فقط چند روز دوام دارد و پس از یک هفته پیگیری خبر موردنظر، آن را فراموش می‌کنیم و سراغ خبرهای دیگر می‌رویم و این چرخه بی‌هدف همه روزه در حال تکرار است. پس از یک ماه اصلاً به یاد نمی‌آوریم که ابتدای ماه چه اتفاق‌هایی رخ دادند. اکنون که این متن را می‌خوانید، سعی کنید ۱۰ اتفاقی را که امسال اتفاق افتادند و در شبکه‌های اجتماعی مهم شدند به یاد آورید. تقریباً می‌توان گفت به‌زحمت پنج اتفاق مهم را به یاد می‌آورید.

ما ناخواسته در دنیای سریع و بی توقف مدرن غرق شده‌ایم. تکنولوژی در 10 سال گذشته به‌اندازه تمام قرن بیستم میلادی و حتی چند برابر قرون گذشته پیشرفت داشته است. دنیای امروز به‌سرعت در حال پیشرفت و توسعه است و اگر شما در یک سال گذشته از تکنولوژی‌های روز دنیا با خبر نباشید و راه استفاده از ابزارهای جدید را نیاموزید از این قطار سریع‌السیر جا می‌مانید. همه نمی‌توانند پابه‌پای این قطار پیش بروند و برخی از ما هر چقدر برای عقب نماندن از پیشرفت دنیای تکنولوژیک تلاش کنیم باز هم کاملاً موفق نمی‌شویم؛ بخصوص پدر و مادرهایمان و حتی برخی از متولدین دهه ۶۰ که به‌یک‌باره به میان این مسیر شلوغ پا گذاشته‌اند. جامعه ما بدون طی کردن مسیر سیصدساله رشد و توسعه مدرنیته و نداشتن آمادگی قبلی تنها در دو دهه از یک فرهنگ کاملاً سنتی و آرام پا به دنیایی گذاشته که هر روزه باید با سرعت به پیش رفت و در این مسیر حتی وقت خوردن ناهار هم نیست و همه‌چیز فست‌فودی شده است، انسان امروزی هر روز با پدیده‌هایی مواجه می‌شود که به ناچار روز بعد دیگر خبری از آن‌ها نیست. حتماً در اینستاگرام با این پدیده مواجه شده‌اید؟

متولدین دهه ۵۰ و ۶۰ شمسی به خاطر سبک زندگی خود نمی‌توانند با این سرعت کنار آیند و گذشته را به راحتی فراموش کنند. این نسل و نسل‌های پیشین آن‌ها در طول زندگی خود درنهایت با دو دوره تحول مواجه شده‌اند و از رادیو به تلویزیون رسیده‌اند. اما کم‌کم با پیشرفت عمر دیجیتال و گسترش ارتباطات و اطلاعات و به‌طورکلی تشکیل دهکده جهانی، دوران جوانی متولدین دهه ۷۰ با گسترش رایانه‌های خانگی همراه شد که قابلیت اتصال به اینترنت را داشت، پس از آن‌ها نوجوانی متولدین دهه 80 با گسترش تلفن‌های همراه شوند و شبکه اینترنت همراه بود و سپس متولدین دهه ۹۰ که دوران کودکی خود را با تبلت ها سپری می‌کنند. اکنون متولدین دهه ۸۰ و ۹۰، هر سال با پدیده جدیدی در عرصه تکنولوژی مواجه می‌شوند. در حالی که پدرها و پدربزرگ‌های آن‌ها در طول زندگی خود درنهایت از تلویزیون، سیاه‌وسفید به تلویزیون رنگی دست پیدا می‌کردند.

انسان غربی بنا بر تاریخچه سیصدساله گذشته خود، اکنون عادت کرده صبر و حوصله را کنار گذاشته و درآن‌واحد چندین مسئله را حل کند و به چند کار دیگر فکر کند.

نسل جوان غرق در دنیای تکنولوژی و جهان مملو از اخبار و بمباران‌های خبری، سعی دارد تا با پیشرفت روزافزون فناوری‌های دیجیتالی خود را به روز کند، اما پدر و مادرهای آن‌ها از ترس فروپاشی اخلاقی ناشی از پیشرفت تکنولوژی یا عدم توانای در همراهی با آن، درگذشته خود مانده‌اند و هر چه خود را در دستیابی به آینده ناتوان می‌بینید، گذشته خود را تقویت می‌کند و از آن با افتخار یاد می‌کند، ما بارها از بزرگ‌ترهای خود در مواجهه با ابزار تکنولوژیک جدید شنیده‌ایم که «شما یادتون نمی‌آد! این چیزها من نبود! یک تلویزیون داشتیم چنین و چنان! خیلی روزگار خوبی بود و...» در حالی که همه ما می‌دانیم گذشته‌ای که آن‌ها از آن یاد می‌کنند، یک تلویزیون ۱۴ اینچ سیاه‌وسفید بود که باید ساعت‌ها با آن کلنجار می‌رفتی تا چندساعتی را پای سریال‌های شبکه یک و دو سیما سپری می‌کردی. سریال‌هایی با شخصیت،  داستان، فرم و ساختاری ساده که ماجرای زندگی افراد را نشان می‌داد که شبیه به خود مخاطبان بودند و شاید هر فصل آن (اگر فصلی داست) یک سال طول می‌کشید (که به سریال‌های ۹۰ قسمتی مشهور بودند) و هفته‌ای یک یا دو قسمت پخش می‌شدند. این در حالی است که ما امروزه با حجم انبوهی از فیلم‌ها و سریال‌های داخلی و خارجی مواجه هستیم که حتی به پایان قسمت اول نرسیده، ده‌ها پیشنهاد دیگر برای دانلود و تماشا در اختیار ما قرار می‌گیرد. سریال‌هایی با داستان‌های پیچیده غیرخطی و تعدد ماجراها و خرده‌پیرنگ‌ها از شخصیت‌های مختلف که ذهن ساده پدران و مادران ما را به چالش می‌کشند و از حوصله خارج می‌سازد. در این وضعیت، پدر و مادرهای ما به جای دیدن «فرار از زندان» و «بازی تاج‌وتخت»، ترجیح می‌دهند «آینه عبرت» را بارها و بارها ببینند و با شخصیت‌های آن همذات پنداری کنند.

 این ساده‌پسندی، ریشه در سبک زندگی ما ایرانی‌ها دارد. یا بهتر بگویم، داشت! ایرانی‌ها و عموماً ساکنان خاورمیانه تا چند صدسال از غوغای جهان مدرن به دور بود داند و مجبور به تن دادن به زندگی ماشینی و صنعتی نبوده‌اند و به‌جز معدود ابر شهرهایی چون تهران، عموم مردم در زمینه سبک زندگی تفکری سنتی دارند و تنها در برخی مظاهر سعی می‌کنند از زندگی مدرن پیروی کنند. تفاوت تفکر انسان مدرن غربی و ذهن سنتی انسان شرقی در سبک زندگی‌شان است. انسان شرقی در تمام طول عمر خود در همه ابعاد زندگی با صبر و شکیبایی پیش رفته است. از مسافرت و کسب درآمد گرفته تا درمان بیماری‌ها و خورد و خوراک! البته منظور ما از شرق سنتی و غرب مدرن لزوماً طرز تفکر است و به جغرافیای خاصی اشاره نداریم.

انسان شرقی تا همین 50 سال قبل، مسافرت‌های چند ماه طول می‌کشید، برای درمان بیماری‌های ساده‌اش ماه‌ها وقت می‌گذاشت و ساعت‌ها پای دیگ غذا منتظر می‌ماند تا وعده‌ای غذا تهیه کند و پیشرفت مادی‌اش در گرو صبر و توکل بود. ممکن بود شاگرد حجره‌ای در بازار 10 یا 15 سال تلاش کند تا خودش صاحب کسب‌وکاری شود و از این صبر شاکی و ناراضی نبود.

نصیریان

اما انسان مدرن غربی، همه‌چیز را سریع و آماده می‌خواهد! او یاد گرفته برای کسی پول و سرمایه همه‌چیز و حتی زمان را قربانی کند. نیاز دارد تا با قطارهای سریع به سر کار برود، برای مسافرتش هواپیما سوار شود، بیماری‌هایش را با قرص و کپسول‌ها در چند روز درمان کند. غذاهایش را آماده و کنسروی بخورد و به هر روشی که می‌تواند برای سرمایه‌دار شدن تلاش کند! ذهن انسان غربی زمان کم دارد و عادت کرده درآن‌واحد چندین و چند کار را دنبال کند، ایمیل بزند، جواب همکارش را بدهد، قهوه‌اش را بخورد و هم‌زمان پیامک‌هایش را پاسخ دهد!

به همین دلیل، سریال‌های جدید غربی، داستان و فیلم‌نامه‌ای چندوجهی دارند، پر از شخصیت هستند و هر شخصیت در سریال داستان خودش را دارد. ذهن مدرن قابلیت پیگیری همه این اتفاق‌ها را دارد. چون به آن عادت کرده است.


در حقیقت این سریال‌ها نیستند که جاذبه خاصی دارا باشند. تمام ماجرا از تفکرات و نحوه نگرش ما به دنیا آب می‌خورد.


اگر به یکی از شهرهای توریست پذیر ایران، مثلاً اصفهان سر بزنید و با توریست‌ها گپ و گفتی در مورد فرهنگ ایرانی‌ها داشته باشید، همگی خود را مجذوب این «فرهنگ سنتی و سبک زندگی آرام و برخورد توأم با صبر و توکل» می‌دانند! بخصوص اگر اهل کشوری صنعتی مانند آلمان باشند! دل انسان غربی نیز برای دورانی که این‌گونه زندگی می‌کرده تنگ می‌شود و دوست دارد مجدد آن را تجربه کند. مانند سریال‌های تکراری آی فیلم. انسان غربی بنا بر تاریخچه سیصدساله گذشته خود، اکنون عادت کرده صبر و حوصله را کنار گذاشته و درآن‌واحد چندین مسئله را حل کند و به چند کار دیگر فکر کند. او دیگر حوصله تأمل کردن ندارد و نمی‌تواند حتی برای چند لحظه هم که شده در سکوت روی مسئله‌ای خاص و واحد متمرکز شود. به ابتدای نوشته بازگردیم انسان امروزی روزانه با هزاران خیر و اتفاق و واقعه مختلف روبه‌رو می‌شود، درنهایت دو یا سه روز درگیر آن است فراموش می‌کند و سراغ خبر بعدی می‌رود! آنقدر درگیر اخبار و اتفاق‌هاست و در طول زندگی خود دوره‌های مختلف را طی می‌کند که ممکن است در واکنش به خبری که دو سال پیش شنیده افسوس بخورد و بگوید: ای‌وای! یادش بخیر!»

این تعدد دوره‌ها، باعث ایجاد امر نوستالژی می‌شود. انسان مدرن به‌قدری درگیر ادوار مختلف در زندگی شخصی خود و جامعه می‌شود که برای یک سال گذشته هم افسوس می‌خورد ولی انسان سنتی این‌گونه نیست و در طول زندگی هفتادساله خود ممکن است درنهایت دو یا سه بار برای گذشته خود افسوس بخورد. آنچه گذشت، وضعیت پدر و مادرهای ما بود که متولدین دهه‌های ۴۰، ۵۰ و اوایل ۶۰ هستند. اما در مورد متولدین ۷۰ و ۸۰ جوامع شرقی وضعیت فرق چندانی ندارد! همان‌طور که گفتیم، انسان سنتی شرقی به‌یک‌باره نمی‌تواند بدون در نظر گرفتن سه قرن تغییر و تحول تدریجی غرب، راه صدساله را یک‌شبه طی کند و یک‌باره پا در دوره پست‌مدرن و ترنس مدرن بگذارد نسل جوان جامعه ما که با ابزارهای تکنولوژیک بزرگ شده نیز از قاعده‌ای که گفتیم مستثنا نیست. او در ظاهر سعی می‌کند با مدرنیته پیش برود، اما نمی‌تواند از ماهیت فرهنگی خود دست بردارد. نسل جوان در این برزخ مدرنیته و سنت و گذر سریع ایام و اتفاق‌ها دلش برای سریال‌های دهه ۸۰ تنگ می‌شود. تفاوت او با پدر و مادرش تنها عمق نوستالژی و در تعداد سال‌های گذشته است. پدر و مادرهای ما دلشان برای ۲۰ یا ۳۰ سال پیش تنگ می‌شود و از سریال‌های دهه ۶۰ و ۷۰ باشکوه یاد می‌کند، ولی ما برای سریال‌های دهه اخیر دلمان تنگ می‌شود، کنترل را بر می‌داریم و شبکه آی فیلم و تماشا را انتخاب می‌کنیم و ساعت‌ها پای سریال‌های تکراری وقت می‌گذرانیم و از این حس غریب نوستالژی لذت می‌بریم.

منبع: همشهری جوان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .