تبیان، دستیار زندگی

 مخاطب سینما به فیلم «ما همه با هم هستیم» چه نیازی دارد؟

مخاطب عمومی سینما برای «ما همه با هم هستیم» خرج می‌کند تا به بلوغ برسد. وقتی خانواده‌ای به اسم فیلم کمدی، وارد سینما شود و پول خرج کند و بدون خنده و با دست خالی برگردد، یاد می‌گیرد به راحتی خود را خرج هر فیلمی نکند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
فیلم

با «ما همه با هم هستیم» که عنوان پربازیگرترین فیلم دهه اخیر تاریخ سینمای ایران را یدک می‌کشد، احتمالا یکی از ضعیف‌ترین آثار سینمای ایران در سال ۹۸  از حیث کارگردانی، متن و حتی بازیگری است که حضورش در تاریخ سینمای ایران، لازم بود.

فیلم، فاقد فیلمنامه و داستان است. فیلم از بازجویی مهران مدیری از مسافران آغاز می‌شود، اما تا انتهای فیلم متوجه نمی‌شویم، این بازجویی برای چیست و این ناکجاآباد که مسافران هواپیما در انتهای فیلم در آن آزاد می‌شوند، کجاست. برزخ یا جای دیگر؟ معلوم نیست. هیچ فراز و فرودی در داستان نیست؛ هیچ کنش و واکنش دراماتیکی نمی‌بینیم. بدتر از آن اینکه هیچ و تقریباً هیچ لبخندی روی لبمان نمی‌نشیند و نمی‌خندیم! محمدرضا گلزار چه کاره است؟ و چرا مدیری از او هم بازجویی می‌کند؟ معلوم نیست! خودش به صراحت در فیلم می‌گوید نمی‌دانم! گلزار به فیلم اضافه شده تا نامش در تیتراژ باشد؛ خودش هم در بازجویی اعتراف می‌گوید که گفتند برای یک فیلم بیایم اینجا و من کاره‌ای نیستم! اینقدر تباه؟

«ما همه با هم هستیم» فاقد کارگردانی است؛ نه خلاقیتی در روایت، نه خلاقیتی در پرداخت. بازیگرانی دور هم جمع شده‌اند و دقیقا همان بازی‌ تیپیکالی را ارائه می‌دهند که در فیلم‌های دیگر از آن‌ها سراغ داریم. مدیری بازجو، همان بازجوی «ساعت ۵ عصر» و همان شخص متمول «هیولا» است که این بار بیشتر مشغول لمباندن است؛ جواد عزتی، همان عزتی سابق. معجونی، گرجستانی، حاتمی و بقیه هم. بدتر از همه گلزار.

سیدرضا میرکریمی، کارگردان نام‌آشنا و صاحب سبک که در اینجا تهیه‌کننده فیلم است، گفته بود «کمدی شریف»ی ساخته که فاقد شوخی‌های غیراخلاقی است. درست است؛ اما فیلم نه فقط فاقد شوخی‌های غیراخلاقی است، بلکه فاقد هرگونه طنز و کمدی است. نه شخصیت و نه دیالوگ خنده‌داری وجود ندارد که ما را به خنده وا دارد؛ اما چرا، شاید فقط به پرخوری‌های مدیریِ بازجو قدری لبخند بزنیم. نهایتاً شاید یک جا یا دو جا بر اساس تداعی معانی شخصی، بخندیم. همین! 

وقتی خانواده‌ای به اسم فیلم کمدی، وارد سینما شود و پول خرج کند و بدون خنده و با دست خالی برگردد، یاد می‌گیرد به راحتی خود را خرج هر فیلمی نکند.



فیلم اساسا فاقد همه چیز است! بیننده فیلم، نه می‌خندد، نه از دیالوگ‌ها لذت می‌برد؛ نه کنش دراماتیکی او را جذب می‌کند و نه چیزی می‌آموزد. او صرفا تماشا می‌کند، چون بلیت خریده است.

فیلم، انبوهی از بازیگران مشهور سینما را جمع کرده، اما همین پاشنه‌آشیل کارگردان شده. نتوانسته آن‌ها را پرداخت کند و از آن‌ها بازی بگیرد. احتمال می‌‌رود حتی بیشتر حجم فیلم‌نامه به معرفی اصل شخصیت‌ها گذشته باشد تا پرداخت شخصیتی آن‌ها. بنابراین طبیعی است که پیش‌بینی کنیم مجموعه بازیگران برای برداشت دور هم جمع می‌شدند و بعد از اینکه داستان را مرور می‌کردند، هرکسی هر چه در چنته داشته، ارائه می‌کرده و بدون فرصت بروز خلاقیت و مدیریت دقیق روی شخصیت‌ها، تصویربرداری می‌شده است. نتیجه نیز، همینی شده است که می‌بینیم.

«ما همه با هم هستیم»، به برکت نام بازیگرانش، رکورد فروش افتتاحیه سینمای ایران را با ۶۰۰ میلیون تومان شکست. خبری که برای آینده سینمای ایران بسیار خوب است. اما چرا؟ به عقیده اقتصاددانان فرهنگی، تقاضا در عرصه هنر، در سلیقه افراد ریشه دارد. از این منظر، هنر کالایی «تجربی» است، بدین معنی که افراد از طریق تجربه این کالا را درک کرده و لذت بیشتری کسب می‌کنند و سلیقه افراد بدین ترتیب شکل می‌گیرد. بنابراین، پرورش سلیقه، مستلزم سرمایه‌گذاری در زمان و تجربه بوده و هزینه‌بر است. فروش بالای «ما همه با هم هستیم»، هزینه‌ای است که جامعه ایرانی، برای رشد سلیقه و ذائقه خود برای دیدن یک فیلم پوچ و گنگ و بسیار ناقص، پرداخت می‌کند. این هزینه باید پرداخت شود تا او رشد کند.

مخاطب عمومی سینما برای «ما همه با هم هستیم» خرج می‌کند تا به بلوغ برسد. وقتی خانواده‌ای به اسم فیلم کمدی، وارد سینما شود و پول خرج کند و بدون خنده و با دست خالی برگردد، یاد می‌گیرد به راحتی خود را خرج هر فیلمی نکند. باعث می‌شود، صرفا به اسم انبوهی از بازیگران پرآوازه که هر کدامشان به تنهایی می‌توانند عامل فروش یک فیلم باشند، اعتماد نکند. حتی اسم سیدرضا میرکریمی و کمال تبریزی نیز گولش نزند.

با این تجربه‌ها، یاد می‌گیریم، قبل از دیدن فیلم، اندکی تامل کنیم؛ درباره‌ فیلم جست‌وجو کنیم و با دقت انتخاب کنیم تا پول خود را دور نریزیم؛ حتی اگر مخاطب جدی سینما نیستیم و برای تفریحِ عیدانه و آخر هفته به سینما می‌رویم. به همین دلیل، دیدن چنین فیلم بدی برای شکل‌گیری سلیقه هنری جامعه مهم است.

منبع: خبرگزاری فارس
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .