همسری خوب اما نه چندان زیبا
حالا که زمان انتخاب شده، نمیتوانم به حرفهایی که میزدم عمل کنم، او زیبا نیست اما خوب است. پس چرا دوست ندارم به او بله بگویم؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : شنبه 1398/03/11 ساعت 10:27

معیارهایتان را نوشتهاید و سوالاتی هم برای هر کدام طرح کردهاید. در جلسات خواستگاری هم تمام تلاشتان را میکنید که بتوانید یک همراه مناسب برای زندگیتان بیابید اما یک معیار هست که نیازی به طرح سؤال و گفتگو و تحقیق ندارد. این معیار هر چند خیلیها می گویند که در اولویت نیست و مهم اخلاق و اصالت است اما یکی از چیزهایی است که باید به آن توجه کنید.
البته منظور این نیست که خواستگار شما باید شبیه فلان هنر پیشه معروف هالیوود باشد و یا جلسات خواستگاریتان مانند فستیوال انتخاب ملکهٔ زیبایی انجام شود اما اگر به حرف قدیمیها که میگفتند علف باید به دهن بزی شیرین بیاید، اعتقاد داشته باشید، باید شعار دادن را کنار بگذارید و همسری را انتخاب کنید که ظاهرش را دوست دارید.
درست است که قیافه تکراری و عادی میشود اما شما قرار است تا آخر عمر تنها با یک نفر زندگی کنید. قرار است با او لذتهای زیادی را تجربه کنید. لازم نیست قیافهٔ شریک احتمالی آیندهتان را در الگوی نظرات دیگران بگذارید. همین که ظاهرش را دوست داشته باشید، کافیست.
اما چرا ظاهر برای برخی اینقدر مهم است؟ چرا شما که فکر میکردید، قیافه برایتان مهم نیست حال که به انتخاب همسر رسیدهاید، اهمیت پیدا کرده است؟
دلایل زیادی وجود دارد که ناخودآگاه به دنبال زیبایی شریک زندگی باشید. من به دو دلیل مهمتر آن اشاره میکنم:
قهرمان زیبا
در قصههای کودکی ما شاهزادهٔ سیندرلا؛ پسر زیبا و مهربانی بود که با هم خوشبخت شدند. در فیلمها و سریالهای ما، قهرمان قصه دختر مهربان و زیبا رو یا پسر با مرام و خوش تیپی است که خیلی زود عکسش بر روی مجلات نقش میبندد. شاید چیزهایی که از کودکی میبینیم و میشنویم باعث میشود در ناخود آگاه ما زیبایی یک معیار مهم برای انتخاب همسرشمرده شود.ارزشهای نخ نما شده
متاسفانه این روزها از برند تلفن همراه تا وسیلهٔ نقلیه و ...همه و همه عاملی است برای فخر فروشی تا رفع نیاز. این عادت به مسائل مهم زندگیمان مثل انتخاب همسر هم تعمیم پیدا میکند. زندگیهایی که ارزشهای اصلی در آن نخ نما میشود و فخر فروشی و داشتنهای سیری ناپذیر جای ارزشهای عمیق انسانی را میگیرد، خیلی طبیعی است که عقلمان به چشممان شود.
مراقب باشید که شما در انتخاب همسر دنبال شاهزادهٔ زیبا رو نباشید اما این حرف اصلاً به معنی آن نیست که به ظاهر هیچ اهمیتی ندهید. زیبایی به عنوان یک ارزش انسانی نباید قلمداد شود اما نعمتی است که بودنش خوب است و ظاهر شریک زندگیتان باید برایتان قابل قبول باشد.
زیبایی چه هست و چه نیست:
_زیبایی نسبی است و نباید همسر آیندهٔ شما ازنظر همه زیبا باشد. شاید کسی که دیگران به آن نمرهٔ متوسط میدهند ازنظر شما خوب باشد. اگر آدم دهنبینی نیستید، در ظاهر کسی که قرار است با او ازدواج کنید، مشورت نگیرید._مطمئن باشید که بانوی اول جهان هم برای همسرش معمولی میشود. تأثیر مهربانی، گذشت و تعقل در دوستداشتنی شدن چهرهٔ طرف مقابل را جدی بگیرید.
_برخی ویژگیهای ظاهری قابلتغییرند. البته منظور این نیست که به خواستگاری که ظاهرش را دوست ندارید، بله بگویید و بعد از ازدواج از او بخواهید، مو بکارد، بینی عمل کند و غیره. بلکه گاهی رسیدگی بیشتر بهظاهر و برخی تغییرات کوچک، میتواند او را برای شما دلنشینتر کند.
همکفو بودن و معیارهای اخلاقی بسیار مهم است اما شما باید ظاهر همسرتان را دوست داشته باشید. دنبال زیباییهای رؤیایی نباشید که بهزودی برایتان عادی میشود اما باکسی که اصلاً ظاهرش را نمیپسندید، ازدواج نکنید، هرچند همه بگویند که مورد خوبی برای تشکیل زندگی است. شما قرار است یکعمر به چهرهٔ او نگاه کنید، پس بعد از ایمان و اخلاق و اصالت کسی را انتخاب کنید که ظاهرش به دلتان مینشیند.
اما فراموش نکنید:
حسن مهرویان مجلس گرچه دل میبرد و دین بحث ما در لطف طبع و خوبی کردار بود