پروندهای درباره مسافرهای بیچمدان و مهمانهای چندساعته خانههای بیمستاجر
اجاره نشینی به سبک موقت!
خانهها، واحدها و ویلاهای مبله صاحبخانه هم که معتقد است زندگی خرج دارد، خانهاش می شود مسافرخانه اما مسافرهایی که با خودشان چمدانی حمل نمی کنند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1398/02/30 ساعت 11:11
دلایل و انگیزه های اقتصادی باعث شده این روزها استراحتگاهها و اقامتگاههایی را در اختیار داشته باشیم که می توانیم یک ساعت هم شده مالک آن باشیم! خانه ها، واحدها و ویلاهای مبله صاحبخانه هم که معتقد است زندگی خرج دارد، خانهاش می شود مسافرخانه اما مسافرهایی که با خودشان چمدانی حمل نمی کنند.
اجاره روزانه خانههای مبله و شیشه در تهران
راهی سفر که می شویم اول باید فکر جای خواب برای شب باشیم، هتلی، مهمانپذیری، اتاقی، جایی که بشود شب را در آنجا ماند. داستان مسافرهای راه نزدیک ما اما جریانش متفاوت است، دیگر مثل راههای دور نیست که یک عالمه وسیله با خودشان حمل کنند تا در سفر لنگ نمانند. کوچکتر که بودم فکر می کردم اگر کسی از راه دور تهران بیاید، کجا میخواهد بماند، افکار کودکانه ام به این جا قد نمی داد که دلیل نمی شود که چون من تا به حال در این شهر به هتل نرفته ام و لزومی هم نداشته بروم هتل یا مهمانپذیری در پایتخت وجود نداشته باشد، پیش خودم فکر می کردم اگر خانه اجارهای در این شهر وجود داشته باشد که باید مثل شمال روی یک کارتن بنویسند، ویلا، سوئیت و بنشینند کنار جاده! بعدها متوجه شدم همه شهرها اقامتگاه دارند. تهران هم همین طور اما اوضاع فرق دارد، مسافر یک تعریف خاص دارد، تا اسم مسافر را میشنوی چمدان و بار و بندیل در ذهنت نقش می بندد اما مسافرهای گزارش ما چمدانی ندارند.
اجاره روزانه آپارتمان یا شبانه؟
درست است که فناوری کارها را راحت کرده و هر تسهیلاتی که بخواهی تقریباً با فناوری می توانی به دست بیاوری، مثل همین آگهی هایی که حلال مشکلات مسکن هستند، آگهی دهنده نیازمند به مشتری و مشتری نیازمند به فروشنده، هر دو راضی، یک سرچ که می کنی و آگهی های اجاره مسکن سوا می شوند، متوجه قیمتهای توافقی میشوی و با دقت که میخوانی میبینی اگر سوادت یاری کند نوشته اجاره روزانه، حالا این که چرا وقتی به هتل می روی می گویند شبی فلان قدر است و این جا باب شده که اجاره روزانه آپارتمان هم جای تأمل دارد، بعد نصف قیمت یک ماه آن ملک را برای یک روز در آگهی درج کرده!اوکی همه جا همین است، هتل هم که بروی قیمت ها همین است، احتیاج هم داشته باشی که دیگر عذرت کاملا موجه است، نمی شود که در شهر غریب بی سرپناه بمانی! اما چه کسی در شهر خودش با خانه و زندگی که دارد بی پناه است؟
مشتری نیستی، «خوش اومدی»
می گویند خود تهران را بی خیال شو، برو شهرکها و محله های اطراف تهران ببین چه خبر است، سرکی بکشیم ببینیم قیمت بازار آن جا چطور است. وارد که می شوی بعضی جاها همه ویلایی است و بلا استثنا استخر و الى ماشاء الله تمام امکانانی به راه است که یک خانواده مرفه احتیاج دارند و خبری هم از رفت و آمدهای بی حساب و کتاب نیست اما اینهایی که گفته شده بود مربوط به فازهای بالاتر بود که هر طبقه فکر می کنم حداقل ۱۱ واحد داشت و طول ساختمان هم که دیگر هیچ! شاگرد مشاور املاکی هم که آنجا بود از بیخ اظهار بی اطلاعی کرد اما صاحب خود مغازه که سروکلهاش پیدا شد، گفت: «دانشجو هستید؟ اینجا به خاطر چند دانشگاهی که هست، بیشتر اوقات شب های امتحان دانشجوها برای این که راحت تر درس بخوانند سوئیت یا آپارتمان اجاره می کنند.»با این که سنگر خودش را مبنی بر کاربری خانه های اجارهای حفظ کرده بود اما کم کم که با بعضی ایرادهای بنیاسرائیلیاش مواجه شدیم، زیر بار رفت که دانشجویی که می تواند با ماشین شخصیاش تا تهران چند ده کیلومتری رانندگی کند و یک ساعته به خانه برسد لزومی ندارد برای کسب علم یک واحد ۱۵۰ متری را به قیمت یک ماه آن برای یکی دو شب اجاره کند. این آقای املاکی که ظاهر کاملا موجهی دارد، در مورد مسئولیت اجاره روزانه واحدهای مسکونی کاملا جا خالی می دهد و می گوید: «مالک می داند و مستاجر، ما فقط معرفی می کنیم، قرارداد خاصی هم بینشان بسته نمی شود.»
موضعی که دکتر جامعه شناسی حفظ کرد این بود که باید این ناهنجاری ریشه یابی و رفع شود و صرفا برخورد قهری و انتظامی هیچگاه چارهساز ماجرا نبوده و نخواهد بود.
سوالات مان که ریزتر می شود کلا بحث را جمع و جور می کند و با زبان بی زبانی یک خوش آمدید می گوید که یعنی زحمت را کم کنید اما این طور که بویش می آید، چندان خودش را درگیر مسائل قانونی بودن و نبودن این ماجرا نمی کند.
اجاره بی حرف و پیش
بعضی سوژه ها را از هر دری که میروی انگار راز مگو است، جوابت را نمی دهند، همه دست به دست هم داده اند که تو دست خالی برگردی، باید حکم قضایی داشته باشی که بتوانی با بولدزر از زیر زبان مردم حرف بکشی، ما هم استتار کردیم، با چند تا از آگهی هایی تماس گرفتیم که پشت سر هم ردیف شده بودند، برای اجاره یکی از همین خانهها، برای یک روز، خانهای مبله 80 متری، حوالی جنت آباد، بعد از چند بوق، خانمی گوشی را برداشت منتظر رگبار سوالات بودیم از قدیم رسم بر این بود که می پرسیدند، چند نفرید؟ بازدید می کنید؟ نمی کنید؟ فلان مدارک را به همراه داشته باشید و... والله زمان کودکیمان فیلم ویدویی هم که می خواستیم کرایه کنیم یک محکم کاری و سندی برای گرو نگه میداشتند، چهار جا امضا می گرفتند، نشانی و معرف را می پرسیدند؛ اما این خانم فقط گفت چه کمکی می توانم بهتان بکنم؟ با ترس و لرز گفتیم که برای یک شب خانه را می خواهیم، مجردیم، همین طور گفتیم، دیدیم نه فایده ای ندارد، عین جنس بنجول یا فرزند ایراد داری که خانواده می خواهند از شرش خلاص شوند ریسپشن گلایهای نکرد، دم هم نزد، دیگر به تنگ آمدیم و گفتیم جناب! می خواهیم پارتی بگیریم. همسایه ها گیر نیستند؟ گفت: «نه! واحد شخصی است و به کسی مربوط نیست». یک سوال پرسید که نور امیدی در دل مان نقش بست و به خودمان آمدیم که به این طورها هم بی دروپیکر نیست . پرسید «مهمانیتان چند نفره است؟» جواب ما هم ۲۰ تا ۳۰ نفر بود که لطف کردند و گفتند واحد برای این تعداد کوچک است و اگر تمایل داشته باشید فایل های متراژ بالاتر را با موقعیت های مکانی مناسبتر بهتان معرفی کنیم. جای پارک هم برای مهمان هایتان داشته باشد و شماره علی آقا» را به ما داد و گفت که برای هماهنگی با او تماس بگیرید، همان جا وا رفتیم! حالا بماند که همین علی آقا هم چندباری پیگیر ماجرای مهمانی ما بوده و تماس گرفت تا خیالی آسوده باشد. که بالاخره قایل مورد پسندمان را پیدا کردیم یا نه؟البته نیاز به جایی برای خلوت کردن از سالیان گذشته وجود داشته و نمی توانیم منکر این قضیه شویم که هیچ کداممان از این خوشحال نشده ایم که والدینمان بدون ما مسافرت رفته اند و خانه را برای ما خالی کرده اند، علیرضا شریفی یزدی، دکترای روان شناسی اجتماعی هم با این موضوع موافق است و پدیده اجاره روزانه خواند جای شخصی در تهران را یک آسیب می داند که ادامه بعضی ناهنجاری های رفتار اجتماعی است که از سالیان قبل شاهد آن بوده ایم اما در این خصوصی تاکید می کند: «باید این موضوع علت یابی شود که چرا این مسئله انفاق می افتد و بعد از آن باید به این نکته توجه داشت که این موضوع می تواند باعث افزایش ناهنجاری های اجتماعی شود.»
ما که هر چه صغری کبری بافتیم.، کسی نرفت سر اصل مطلب اما این متخصص حق مطلب را ادا کرد و گفت: «این منازل، موارد مصرف زیادی از جمله موارد موجه می تواند داشته باشد اما در بین بزرگسالان بیشترین کاربرد را بین افرادی دارای روابط خارج زناشویی ته با عنوان روابط موازی از آنها یاد می شود می تواند داشتند باشد که خودش یک آسیب است.»
شریفی یزدی به چندین مورد آسیب دیگر هم اشاره کرد که موجب جراحاتی در به قول خودش کالبد جامعه می شود، ما که مجروح هستیم، حالا چند نمونه جراحتی هم دریافت می کنیم که زیر پوستی داریم، رقم به رقم بیماریهایی است که از این روابط سلامتی افراد را به خطر می اندازد، همه بیماری ها هم که مقاربتی است و هر قدر کمتر با اسمشان آشنا شویم، خیال مان آسوده تر است. او در ادامه تاکید می کند:« قبح زدایی از داشتن روابطی به این شکل باعث شده این موضوع هم مثل بسیاری از ناهنجاری ها در بین افراد جامعه برای خودش جایگاهی پیدا کند و به قولی متاسفانه چشمهایشان به دیدن این پدیده ها به مرور عادت کند.»
مبارزه با تقاضا در جامعه
موضعی که دکتر جامعه شناسی حفظ کرد این بود که باید این ناهنجاری ریشه یابی و رفع شود و صرفا برخورد قهری و انتظامی هیچگاه چارهساز ماجرا نبوده و نخواهد بود. او در خصوص قانونی بودن و نبودن اجازه دادن خانه به صورت روزانه یا حتی ساعتی می گوید: اطلاعات حقوف دقیقی را می توانید از مطلع این حوزه دریافت کنید، اما این موضوع روشن است که در مرکز عمومی حتما باید مجوز اجاره را داشته باشد و املاک شخصی هم طی مراحلی و در یک بنگاه املاک می توانند با بستن قرار داد ملکشان را در اختیار غیر قرار دهند در غیر این صورت هر اتفاقی که بیفتد ممکن است مسئولیت آن با صاحبخانه باشد.»شریفی یزدی به بازه زمانی ۱۷تا۱۸سال و تا سی سالگی اشاره می کند که میانگین سن ازدواج در تهران است. تا زمانی که افراد بتوانند نیازهایشان را مرتفع سازند عملا در جامعه ما چارهاندیشی برای این مشکل صورت نگرفته تاکید کرد: «اگر بنا باشد هر عمل خلافی را با برخورد خشونت آمیز یا قانون خشک با آن برخورد کنیم، بالطبع افراد در آینده راه دیگری را جایگزین آن می کنند، به همین صورت هم هست که دولت باید راه حلی برای این یک دهه ارائه دهد که نیاز وجود دارد ولی امکان رفع آن وجود ندارد.»
از هر طرف که وارد می شوی باز هم خانواده نقش پر رنگ و اساسی را بازی می کند، اگر خانوادهها بستر امنی را برای فرزندانشان فراهم کنند می توانیم مانع تزریق این شیوه زندگی در بین نوجوانان مان شویم. اینها را جامعه شناس در صحبت هایش بولد می کند و ادامه بحث را به اینجا می کشاند. «خانواده ها می توانند با نظارت بیشتر روی فرزندان شان مانع آسیب هایی شوند که در جامعه ممکن است به آنها وارد شود، زیرا به محض ورود فرزندانشان به گروه های خاص ممکن است رفتارهایی از آنها مشاهده کنند که برای اصلاح آن دیر شده باشد.» دو دو تا چهار تا هم که بکنیم پر بیراه میگوید، وقتی یک اکیپ باشند و بخواهند مثلا جایی را برای یک شب اجاره کنند، مگر نفری چقدر برایشان هزینه برمیدارد؟ دوم این که همه ما به تجربه این را متوجه شده ایم خیلی از رفتارها را در جمع به راحتی می توانیم آموزش ببینیم با این که امکان انجام رفتارهای پر خطر به صورت دسته جمعی برایمان ساده تر است شریفی یزدی در آخر این دلایل را توضیح داد قیچ زدایی باعث افزایش این گونه رفتارها می شود و از طرفی افزایش این رفتارها باعث پایین آمدن انگیزه برای ازدواج می شود، به همین شکل پایین آمدن آمار ازدواج باعث افزایش این رفتارها خواهد شد. با این حساب این دور باطل را می چرخیم و این وسط هیچ دستی هم نیست که این سیکل معیوب را بشکند، فقط می گوییم چه چیز غلط و چه چیز درست است، رفتار جایگزین برای رفتار مخرب ارائه می دهیم.
منبع: همشهری جوان
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .