در ایران، سابقه اکتشاف و استخراج نفت به سال 1280 هجری میرسد که پس از کشف این ماده مهم، قرارداد «دارسی» میان مظفرالدین شاه و یک بریتانیایی بسته شد و اعتبار انحصاری نفت جنوب ایران، به مدت 60 سال در اختیار انگلیس قرار گرفت.
در سال 1323 هجری، درخواست امتياز نفت شمال ايران از سوی آمريکا و شوروي سبب شد تا زمينه براي طرح «سياست موازنه منفي» دکتر مصدق باهدف عدم واگذاري امتياز جديد به بيگانگان، در مجلس طرح شود تا دولت نتواند با شرکتهای خارجي بدون تصويب نهايي مجلس، مذاکره کند و امتياز دهد. به دنبال آن، در سال 1329 دکتر مصدق، طرح «ملی شدن صنعت نفت» را به مجلس شانزدهم برد و در 29 اسفند همان سال به تصویب رسید. ازآنپس نفت ایران از تملک قطعی بیگانگان خارج شد و راه طولانی برای استقلال کامل آغاز شد.
گام اول؛ مدیریت منابع نفتی
اگر بخواهیم روند حقیقی ملی شدن صنعت نفت را در طول تاریخ معاصر ارزیابی کنیم، این صنعت گامهای زیادی را طی کرده تا واقعاً ملی شود و ماجرای 29 اسفند تنها گام نخست این مسیر طولانی بود. گام اول مدیریت ملی بر منابع نفتی بود که مصدق توانست آن را در دست بگیرد و البته این مسیر همواری نبود و ایران هزینههای زیادی در آن زمان متقبل شد. انگلیس که هزاران کیلومتر از زمینهای نفتخیز جنوب، بیش از 300 دکل نفتی نصبکرده بود، ملی شدن نفت ایران، منافع دیرینهاش را تهدید کرد، از راه مقابله برآمد و خرید نفت از ایران را تحریم کرد. دولت دکتر مصدق که با ریزش خریداران مواجه شد تا برای تأمین بودجه کشور، مجبور شد نفت را با تخفیف عرضه کند.عباس سلیمی نمین، رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران، درباره ملی شدن صنعت نفت به «تبیان» میگوید: «در آن دوران بخش مهمی که کاملاً در تسلط بیگانه بود و باید ملی میشد تا ملت ایران بتوانند از آن بهره بگیرند، نفت بود. ما بخشهای دیگری نداشتیم که موردتوجه و در اختیار بیگانه باشد و منافع ملت را تأمین کند. دکتر مصدق تعهد داده بود که صنعت نفت را ملی کند و بر این تعهد هم عمل کرد.»
مهندس پور چرمی کارشناس حوزه نفت، در خصوص ملی شدن صنعت نفت به «تبیان» میگوید: «در 29 اسفند سال 1329، مدیریت تصمیمگیری در قسمت بالادست (حفاری، بهرهبرداری از چاههای نفت در حال تولید) صنعت نفت از خارجیها گرفته شد.»
اما این انتهای مسیر نبود و انگلیسیها سنگاندازی زیادی در این مسیر داشتند و سلیمی نمین در تشریح این اقدامات میگوید: «بهطورقطع در 29 اسفند 1329 ما در مسیر ملی شدن صنعت نفت قرار گرفتیم و از انگلیسیها خلع ید کردیم. پس از ملی شدن نفت، کلیه کارشناسان انگلیسی و حتی دیپلماتهای آنها از ایران خارج شدند و سفارت انگلیس در ایران بسته شد. انگلیسیها که تمام ابزار کنترلی خود را در ایران ازدستداده بودند، تصور میکردند که ملت ایران قادر نخواهد بود، نفت را اداره کند. چون آنها از قبل بشدت مراقبت میکردند تا انتقال دانش فنی نفت به ایرانیان صورت نگیرد، لذا ایرانیها را در سطوح پایین در صنعت نفت به کار میگرفتند تا مبادا رشد کنند؛ اما تصورشان باطل بود؛ زیرا ما کنترل نفت را بهطور کامل در اختیار گرفتیم و سپس با مدیریت صنعت نفت، از بدو استخراج تا صادرات، توانمندی خود را ثابت کردیم. انگلیسیها پس از ملی شدن نفت، در صادرات ما اخلال به وجود آوردند و با کشتیهای خود آبهای جنوب را محاصره کردند تا هر کشتی که از ما نفت میخرید را مانند دزدان دریایی مصادره کرده و در تملک خود درآوردند. این مسئله بهخوبی میرساند که ما تا چه حد در اداره این مهم توانا بودیم.»
همین گام روبهجلو پس از برکناری مصدق نادیده گرفته شد و با عقبنشینی پهلوی استقلال نفتی ایران دوباره از بین رفت. در سال 1332 پس از پیروزی «آیزنهاور»، تلاش واشنگتن و لندن برای سرنگونی دولت مصدق شروع شد. آنها توانستند با ایجاد چنددستگی میان گروههای سیاسی و ایجاد فاصله میان نیروهای ملی و مذهبی، به اختلافات داخلی دامن بزنند و کودتای 28 مرداد را در به وجود آورند.
پسازآن کودتا علیه دکتر مصدق، مذاکرات نفتی با شرکت نفت ایران و انگلیس و چند شرکت صاحبنام نفتی آمریکائی و اروپائی، آغاز شد. این مذاکرات در سال 1333 ثمر داد و کنسرسیوم نفتی را به وجود آورد تا بهموجب آن دوباره این کشورها نفت ایران را مالک شوند. هریک از شرکتهای عضو کنسرسیوم نفت ایران، یک شرکت بازرگانی را در ایران به ثبت کردند تا هر یک بهتنهایی، نفت خام و گاز طبیعی را از شرکت ملی نفت ایران خریده و به خارج صادر کنند.
فعالیت کنسرسیوم، نهتنها اختیار نفت ایران را در داخل کشور بسیار محدود کرد بلکه تا سال 1353 بدون دخالت دولت ایران برای تعیین میزان تولید و قیمت نفت کشورمان نیز تصمیم میگرفت و شرکت ملی نفت ایران، فقط میتوانست توزیع و فروش فراوردههای نفتی و گاز طبیعی جهت مصارف داخلی و همچنین مسئولیت تأمین، نگهداری و اداره خدمات پشتیبانی تولید، با عنوان «خدمات غیر صنعتی» را به عهده داشت و «عملیات صنعتی» انحصاراً در اختیار خارجیها بود.
گرچه ملی شدن صنعت نفت در سال 1329، آغازی برای بومی شدن این صنعت پیچیده و تماماً وارداتی بود اما هنوز راه زیادی برای ملی شدن اکتشاف و تولید و صادرات، در پیش داشتیم. سرانجام در آبان ماه سال 57 که اعتصابات کارگری در مناطق نفتخیز جنوب، همسو با اعتراضات ملت در سراسر کشور شروع شد و با فرار شاه از ایران، خاتمه حکومت پهلوی رقم خورد، در دیماه همان سال، شیر نفت کشورمان نیز به روی جهان بسته شد و تکامل صنعت نفت راه خود را در پیش گرفت. مستشاران خارجی هم با پیروزی انقلاب ایران را ترک کردند تا عرصه برای صنعت نفت ایران تنگتر شود.
گام دوم؛ استخراج و صادرات
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مهندسان ایرانی صنعت نفت، در اسفند همان سال، اولین محموله نفتی از جزیره خارک را صادر کردند؛ اما وقوع جنگ تحمیلی ادامه صادرات و بازاریابی برای نفت را با مشکل مواجه کرد. تلاش شرکت ملی نفت با حل بیمه قراردادهای نفتی نتیجه داد و صادرات ادامه یافت. پس از پایان جنگ، بازسازی تأسیسات نفتی و اسکلههای صادراتی آغاز شد و تولید نفت افزایش یافت.تعمیر و نگهداری تجهیزات نفتی و بهرهبرداری از آن را میتوان دومین گام در مسیر ملی شدن صنعت نفت معرفی کرد و حالا علاوه بر مدیریت کلان نفتی امکان استخراج و نگهداری تجهیزات این صنعت هم ملی شده بود و در اختیار ایرانیها قرار گرفت.
گام سوم؛ تولید و طراحی ملی
در گام دوم صرفاً میتوانستیم بدون نیاز به خارجیها به حیات نفتی خود ادامه دهیم و امکان بیشتری نداشتیم؛ اما گام سوم ملی شدن صنعت نفت زمانی رقم خورد که توانستیم طراحی و توسعه نفتی را خودمان و بر اساس نیازهایمان انجام دهیم. این مرحله در دهه هشتاد به ثمر نشست تا این چرخه بیش از گذشته ملی شود.مهندس پور چرمی درباره این برگ از تاریخ صنعت نفت میگوید: «در دهه 70 که ایران سرمایهگذاری بر روی پارس جنوبی انجام داد، کار بزرگ ایران در میادین نفتی شروع شد ولی هنوز خارجیها در کارهای نفتی حضور داشتند. ولی بهتدریج تا دهه 80 رفتند. آنگاه در سالهای 85 و 86 پالایشگاه گازی پارس جنوبی را با مدیریت پتروپارس ایرانی ساختیم. پسازاین بود که رسماً مدیریت ساخت پالایشگاهها را مهندسین ما به عهده گرفتند. بااینکه مدیریت ساخت یک پالایشگاه بسیار مشکل است، اما پروژه ستاره خلیجفارس را متخصصین ایرانی بهطور کامل مدیریت کردند. ما هماکنون در عملیات حفاری، (دکل و قدرت عملیاتی حفاری عمودی وجهت دار) بهطور کامل خودکفا شدیم. تا جایی که قبل از تحریمهای اخیر که شرکت توتال برای همکاری به ایران آمده بود، چند شرکت حفاری ما را بررسی کرد و از آنها خواست تا با این شرکت کار کنند. در تولید زیرساختهای پالایشگاه، پیمانکاران آن و بخش تجهیزات، پاورها، برجهای اصلی که فنّاوری و متریال خاص دارد، ایرانی بودند و فقط درصدی از اقلام بکار رفته را وارد کردیم.»
هنوز گامهای بعدی باقیمانده ...
امروزه در حوزه ساخت کالا و تجهیزات و عملیات بهرهبرداری بهتدریج به استقلال رسیدهایم. ساخت کالا و تجهیزات نفتی را بین 10 تا 30 درصد را بومی کردیم. ازلحاظ فنّاوری خودکفا هستیم اما برای تولید و رفع نیاز بازار هنوز راه زیادی داریم.پور چرمی با اشاره به این پیشرفتها از مسیری میگوید که هنوز در پیش داریم تا بتوانیم صنعت نفت را یک صنعت کاملاً ایرانی بدانیم: «در بومیسازی عملیات و سرویسها، خیلی خوب پیش رفتیم. عملیات بومیسازی فنّاوری حفاری هماکنون 70 درصد انجام میشود، بهجز حفاریهای خیلی خاص که ایران تجهیزات آن را ندارد. در ابتدای کار پیمانکاران خارجی بودند اما اکنون 100 در صد مدیریت داخلی است. در بومیسازی بالادست صنعت نفت بسیار عالی پیشرفت داشتیم. پالایشگاههای گاز در حجم عددی و تحویلی 90 درصد بومیشده و تعمیر و نگهداری توربین، اتاق کنترل پالایشگاهها، عملیات حفاری دکلها، مهندسی مخزن، تماماً در داخل انجام میشود. گرچه که در دنیا مرسوم نیست اینها حتماً بومی باشد اما ما به خاطر شرایط خاص کشورمان همه را بومی کردهایم. در حقیقت دهه 90 زمان ایستادگی و بلوغ ملی شدن صنعت نفت ایران است؛ زیرا از آن زمان به بعد دیگر پیمانکار خارجی نمیآید و جنس نمیدهد. اکنون مشکلات خود را نشان میدهند و ایرانی را مجبور به ریسک کردن در این حوزه میکنند و اتفاقات خوب و رشد کلیدی در حال رقم خوردن است.»