تبیان، دستیار زندگی

درباره نمایشنامه «اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند»

شاهنامه فردوسی 10 قرن بعد

بیش از 10 قرن از روزی که ابوالقاسم فردوسی، نگارش شاهکار ادبیات حماسی ایران‌زمین یعنی «شاهنامه» را به پایان برد، می‌گذرد. به همین بهانه به معرفی کتاب نمایشنامه «اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند» نوشته نغمه ثمینی می‌پردازیم که یکی از داستان‌های مشهور شاهنامه یعنی داستان سیاوش را دستمایه خلق یک نمایشنامه هنری قرار داده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند

آسیه بحرانی: ادبیات کهن هر کشوری بی‌شک ثروتی ماندگار، غنی، و فناناپذیر است. قصه‌ها و افسانه‌ها و اسطوره‌ها که از عشق، نفرت، حسد، خشم، پاک‌دامنی، و ساده‌دلی می‌گویند. نمی‌توان نادیده‌شان گرفت، حذفشان کرد، و یا آن‌طور که نغمه ثمینی می‌گوید اسطوره را نمی‌توان در کمد گذاشت و درش را قفل کرد. او تأکید می‌کند که حضور سرکش اسطوره‌ها را موزه‌ها هم رام نمی‌کند. باید این راز آلودگی و شکوه و اقتدار، دوباره زاده شود و احاطه‌مان کند، و شاید اسطوره جدیدی ساخته شود.

اسطوره‌ها روایت‌هایی هستند که از باور قومی می‌آیند. بی‌آنکه در چارچوب کلی پنهان‌شده باشد؛ هویتی جغرافیایی و دارای روایتی داستانی با کم‌ترین تغییر از گذشته تا اکنون. بی‌شک این روایت‌های داستانی باید دوباره شنیده شوند تا زایشی رخ دهد. آنچه می‌تواند در این دوشادوشی و پیوند با اسطوره مؤثر واقع شود، ادبیات نمایشی است.

نمایشنامه‌نویسان بسیاری از اساطیر برای بازگویی اندیشه‌های پیچیده خود بهره برده‌اند. اسطوره‌های بین‌النهرین، حماسه گیلگمش، اسطوره‌های آفرینش، اساطیر زرتشتی، اوستا، متون کهنی چون یادگار زرین ایران، درخت آسوریک و بالاخص شاهنامه فردوسی، فرصتی برای روایت و روایتمندی نمایشنامه‌نویس ایرانی است.

یکی از داستان‌های جذاب شاهنامه فردوسی، داستان سیاوش است. این داستان در ادبیات دراماتیک ایران بسیار مورداستفاده قرارگرفته اما یکی از متفاوت‌ترین بهره‌ها از این داستان، نمایشنامه«اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند» نوشته نغمه ثمینی است. نغمه ثمینی می‌توانست داستان تکراری از مظلومیت و خیانت بگوید امّا او همچنان که خودش می‌گوید به خیال‌انگیزترین گوشه داستان سیاوش، یعنی گذر از آتش، می‌پردازد.

داستان سیاوش ثمینی حکایت سفر غریبی است از به آتش رفتن. او در دالان آتش، با آینده، با آدم‌هایی که هنوز ندیده و زمان‌هایی که هنوز نیامده‌اند و تجربه نشده‌اند، روبرو می‌شود. روایت بی‌آنکه قبل و بعدی بگذارد، از یک خواب می‌آید. بیدار شدنی غریب، بیداری که خود به خواب می‌ماند. و سیاوش باهمراهی مادیانش در دالان آتش، با آدم‌ها، با آینده‌اش روبرو می‌شود. قول‌هایی می‌دهد که اگرچه پیمان بستن و وفای به آن‌ها، راه خروج از آتش را برایش می‌گشاید امّا سوختنی دیگر در پی است.

در اینجا نمایشنامه‌نویس با استفاده از داستان سیاوش، روایت خود را و به‌نوعی اسطوره خود را می‌سازد. سیاوش ثمینی، در آتش روایت می‌شود. نویسنده دو بازه زمانی اکنون و آینده را باهم ادغام می‌کند و در علیتی معکوس روایتمندی اش را به ثبت می‌رساند.

نویسنده، نمایشنامه‌ای را می‌نویسد که حاصل از دنیاهای ساخته و برساخته داستان است، امّا فراتر ازآنچه داستان مرجع می‌گوید پای می‌نهد. در اینجا با یک meta fiction روبرو هستیم. پیشوند meta به معنای ورای، در پس، ماوراء، دگر، فرا، فراتر و fiction به معنای داستان. نویسنده فراتر از داستان سیاوش در شاهنامه می‌رود. او با بهره‌گیری از عناصر غیرطبیعی مثل شخصیت مادیان، اسبی که فقط یک اسب نیست، سربازی که سر ندارد، زن بارداری که نمی‌زاید، یک‌نیمه زن - نیمه مرد و هم‌جواری آن با سیاوشی که می‌شناسیم، سناریوی ترکیبی‌اش را برایمان قابل‌باور می‌کند.

داستانی که از زبان شخصیت‌های درون آتش شنیده می‌شود، پازلی می‌شود تا نه‌فقط آینده سیاوش که داستان سیاوش را بسازد؛ نمایشنامه‌ای برای بازگویی و ساخته‌شدن یک داستان و از همین رو نیز «اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند» یک متا داستان است.

واقعیت در این نمایشنامه به موضوعی بدل می‌شود که تمام روایت، چیزی نیست جز بررسی و تحلیل آن و عاملی که داستان از طریق جابه‌جایی و چندتکه کردنش بتواند به فرم جدیدی در ساختار روایی برسد. نویسنده برای طفره رفتن از رونویسی صرف واقعیت، دست به این عمل می‌زند. به این ترتیب که پوسته بیرونی واقعیت ترک برمی‌دارد و سطوح مختلف توهم واقعیت آشکار می‌شود.

علاوه بر این‌ها باید به فضاسازی اثر از طریق مونولوگ ها اشاره کرد. مونولوگ هایی پویا، که در عین کنش مندی روایت را به‌پیش می‌برند و شاعرانگی غیرقابل‌انکاری که اثر را ستودنی‌تر از پیش می‌کند. همه این‌ها جز از شناخت دقیق یک اسطوره، و تصمیم برای عبور از آن، ساختن یک اسطوره دیگر، برمی‌آید.
شرح تصویر: یاسمین عباسی سال پیش نمایشنمامه«اسب‌های آسمان خاکستر می‌بارند» را روی صحنه برد.