تبیان، دستیار زندگی

ادبیات چه تأثیری در وقایع تاریخی و اجتماعی جهان دارد؟

مشیت علایی می‌گوید: ادبیات نقش خیلی اساسی در انقلاب‌ها مثل انقلاب فرانسه، چین، کوبا و انقلاب سال ۵۷ نداشته است که بگوییم انقلاب‌ها معلول جریان‌های هنری از جمله ادبیات بوده‌اند؛ اما می‌تواند یکی از عناصر آن باشد. عل
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مشیت علایی
این منتقد ادبی و مترجم ، درباره توان و تأثیر ادبیات در نقد وضعیت جامعه، اظهار کرد: همیشه دو جریان وجود داشته است؛ الان هم مطمئناً همین‌طور است. یک جریان ادبی وضع موجود را تأیید می‌کند و وضع جامعه را تحکیم می‌بخشد، منظور ادبیات و هنری است که به نهادهای قدرت و حکومت وصل است و در برابر آن هم همیشه جریان انتقادی وجود داشته است که از فقر و بی‌عدالتی و… می‌گوید.

او افزود: بسیار هستند کسانی که معتقدند جریان اول خیلی بیشتر است چون امکانات دولتی دارد، اما جریان دوم هم همیشه وجود داشته. در شرایط حال هم همین دو جریان در هنر حضور دارند و خصوصاً در عرصه سینما بیشتر دیده می‌شوند. یک بخش سینمایی است که به آن سینمای ارزشی می‌گویند و در جهت تأیید و تثبیت وضع موجود است، در برابر آن هم ادبیات و هنری وجود دارد که انتقادی است و به وضع موجود اعتراض می‌کند.

علایی با اشاره به تأثیر کم جریان دوم، بیان کرد: به نظر من حسابی که دولت‌ها برای این هنر و ادبیات باز کرده‌اند، بیشتر از آن چیزی است که نویسندگان واقعاً می‌توانند انجام بدهند؛ مگر این‌که با یک جریان سیاسی پیوند داشته باشند. اما به هر حال این جریان در تنویر افکار بی‌اثر نیست.

سرویراستار «دانش‌نامه زیبایی‌شناسی» و نویسنده مجموعه مقاله «شکل‌های زندگی» در پاسخ به این‌که اکنون نویسندگان چقدر به این‌که جامعه را در آثارشان نقد کنند می‌پردازند، گفت: به‌نظر من نویسندگان از منظر انتقادی و اعتراضی و به تعبیر دهه ۴۰ و ۵۰، رادیکال فاصله گرفته‌اند. به‌خاطر اتفاقات مختلفی که در سطح جهان افتاده است؛ از جمله شکست جنبش‌های چپ و سوسیالیست، یک مقدار ناامیدی و یأس در آن‌ها دیده می‌شود و وجه غالب خیلی اعتراضی نیست. بیشتر به تکنیک‌های داستان‌نویسی و موضوعات احساسی و درونی پرداخته می‌شود.

او درباره تأثیر ادبیات در وقایع تاریخی و اجتماعی جهان نیز بیان کرد: ادبیات نقش خیلی اساسی در انقلاب‌ها مثل انقلاب فرانسه، چین، کوبا و انقلاب سال ۵۷ نداشته است که بگوییم انقلاب‌ها معلول جریان‌های هنری از جمله ادبیات بوده‌اند؛ اما می‌تواند یکی از عناصر آن باشد. علت اصلی شکل‌گیری انقلاب‌ها همان اختلاف طبقاتی، محرومیت‌ها و… است. هرچند که ادبیات هم سهمی داشته است و هیچ عنصری نیست که تأثیری نداشته باشد. اما این‌که بخواهیم بگوییم داستان‌ها و نمایشنامه‌های انقلابی برای جنبش‌های اجتماعی موثرند یا خیر، باید گفت که در جنبش‌های کوچک‌تر مثل جنبش‌های فمینیستی و... بی‌اثر نبوده است. من منکر این نیستم که ادبیات و هنر نقش مثبتی داشته اما اندازه آن کم است.

این مترجم در انتها به محدودیت‌های بیرونی و درونی برای نویسنده در نقد جامعه اشاره کرد و گفت: موانع زیادی وجود دارد. غیر از محدودیت‌های دولتی، سانسور و غیره، نویسنده وقتی می‌بیند آرمان‌هایش نتیجه نمی‌دهد یا امکان مالی ندارد و کتابش فروش نمی‌رود، بی‌انگیزه می‌شود و عقب‌نشینی می‌کند. خیلی از هنرمندان، نویسندگان و شاعران ما از وطن رفته‌اند، خصوصاً که هنرمندان حساسیت بیشتری دارند و زودتر پس می‌زنند، وقتی می‌بینند از آن‌ها استقبالی نمی‌شود.
منبع:ایسنا
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .