تبیان، دستیار زندگی

یادداشت محمدرضا اصلانی از یک «سوء تفاهم»

محمدرضا اصلانی درباره‌ی فیلم «سوء تفاهم» که این روزها بر پرده سینماهاست،یادداشتی نوشت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 
فیلم سوء تفاهم

این کارگردان سینما در یادداشت‌اش آورده است: «بیش از سه دهه است من جناب آقای معتمدی را می‌شناسم ایشان جزو معدود فیلمسازانی هستند که فلسفه خوانده‌اند و از دل فلسفه به سینما آمده و این برای من یک ارزش است که در واقع این افراد سینما را به سمت دیگری می‌برند و رشد می‌دهند. ایشان از آن دست افرادی است که هر فیلمش حرف و پیشنهادی برای سینمای ایران دارد و نمی‌خواهد تنها فیلمی ساخته شود. و مسأله، تنها سرگرم کردن باشد و این نقطه بنیانی یک رویکرد فرهنگی است به جهان سینما. به دلیل همین مسأله در فیلم‌های این افراد نباید گفت کارشان خیلی خوب و یا بد بوده بلکه باید بگوییم که او چه رویکردی داشته و چگونه این رویکرد را پرورانده است. در واقع کارهای معتمدی مسأله محور است و او با مسائل پیش می‌رود نه با داستان. داستان برای او سکویی است که مسأله را مطرح کند.

متأسفانه سینمای ما دچار موقعیت‌های ساده لوحانه است، ولی فیلم‌های دکتر معتمدی دارای پلات‌های [طرح‌های داستانی] پیچیده است و در مقابل جهان پیچیده، ساده لوحانه نیست و ساختارمند فکر می‌کند و این نقدی است بر جهان موجود که این نقد در سینمای ایران در حد یک غر زدن و گلایه‌های در حد رادیویی است نه بیشتر از این.

این پلت‌های پیچیده نقدی است از موقعیت‌های پیچیده جهان که انسان امروز در کجا و چه موقعیتی است. همواره این مسأله در کارهای آقای معتمدی یک تفکر بنیادین است این‌که با مجاز سروکار داریم یا واقعیت و ایشان به حقیقت بنیادین انسان توجه می‌کند. همین مسأله از «افلاطون» طرح می‌شود تا «بردیوی» امروز.

همه این‌ها با هم در ارتباط هست و او در این فیلم این خانه را به عنوان یک غار افلاطونی طرح می‌کند و این مسأله کمی نیست که معتمدی مطرح می‌کند، اما خب مسأله اینجا است که مباحث فراگیر تجاری در فضای عمومی سینمای ایران معمولاً باعث می‌شود این نوع از افراد نتوانند نهایت حرف خودشان را بزنند اما همین قدم هم که برداشته شده قدم بسیار مهمی است در عین حال کارگردان لطماتش را هم می‌خورد و این از سوی جو مطبوعاتی سینمای ایران و رویکرد عامیانه نقادی در سینمای ایران هست و حتی رویکردهای سیاست گذاری‌های دولتی همه این‌ها جو سینمای ایران را تبدیل به یک جو بازاری کرده است. در چنین جوی کار کردن خود خطر بزرگی است.

این فیلم به لحاظ «بازیگری»، «نورپردازی» و چه به لحاظ «دکوپاژ»، «میزانسن» کاری بسیار پخته و کار یک کارگردان با یک پشتوانه فرهنگی است و در واقع این «مجاز» و «واقعیت» در خود «فضا» عمل می‌کند و نه فقط در «بازی‌ها» و می‌گوید.

ما در یک غار افلاطونی گم شدیم و این ما را به ناآگاهی می‌کشاند و ما تبدیل به ملتی شدیم که سرمایه ملی خود را از دست می‌دهد و این برای مردم خطرناک است. در غار افلاطون انسان‌ها به یکدیگر زنجیر شده‌اند و به سبب آتشی که در پس‌شان افروخته، تنها تصاویری را بر دیوارغار مشاهده می‌کنند. آن‌ها، سایه‌ها را می‌بیند و واقعیت می‌پندارند. جهان، دوباره به یک غار افلاطونی بزرگ بدل شده است، آدم‌ها فقط تصاویر را می‌بینند. اما این غل و زنجیرها را که بر سر و گردن‌شان بسته درک نمی‌کنند و این شاید خطرناک‌تراز آن غار افلاطون است. اثبات کردن حقیقت و گذراندن تفاوت واقعیت و مجاز در جهان امروز کار بسیار دشوارتر است و این شرایط یا استعماری جهان معاصر است. فیلم معتمدی به لحاظ تذکری که به انسان معاصر می‌دهد، فیلم با اهمیتی است. اینکه چه‌طور در این خانه این مرز گم می‌شود و آدم‌ها حقیقت را گم می‌کنند.»

فیلم «سوتفاهم» ماجرای یک گروگان گیری است که در بستر طنز و طرح یک رابطه عاشقانه، ابهاماتی را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند و در نهایت با گره گشایی به یک موضوع مبتلا به در جامعه مدرن امروز اشاره می‌کند.

این فیلم که در جشنواره فجر سال گذشته در پنج رشته کاندیدای سیمرغ بلورین شده بود، هفتمین اثر احمد رضا معتمدی است که با بازی مریلا زارعی، پژمان جمشیدی، هانیه توسلی، کامبیز دیرباز، مهدی فخیم زاده و اکبر عبدی پاییز ۹۶ در یک منزل متروکه در خیابان طالقانیِ تهران فیلمبرداری شد.

پیش از این فیلم «دیوانه‌ای از قفس پرید» به کارگردانی احمدرضا معتمدی، سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر را دریافت کرده بود.

منبع: ایسنا
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .