معنای جواد و کریم به عنوان صفات الهی
«جواد» و «کریم» هردو از ویژگیهای خداوند اعلام شده است. چه تفاوتی میان این دو صفت وجود دارد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : سه شنبه 1398/01/06
با مروری در کتب لغوی میتوان به این برداشت رسید که دو صفت و ویژگی «جواد بودن» و «کریم بودن» تا حد زیادی با هم مترادف بوده و به عبارتی میتوان از هر کدامشان در جای دیگری استفاده کرد. با این وجود در برخی منابع، تفاوتهایی نیز میان آنها ذکر شده است. با ذکر این مقدمه به واژهشنایی مختصر این دو صفت میپردازیم:
1. «جواد»، از ریشه «جود»، در لغت به معنای سَخیّ[1] و بسیار بخشنده[2] است. «جواد» در اصطلاح کلام اسلامی به کسى گفته میشود که آنچه سزاوار حال دیگری است را در اختیار او قرار داده و از وى انتظار جبران نیز نداشته باشد.[3] به عبارت دیگر، «جواد» کسى است که چیز مناسب را بدون چشمداشت در جای مناسب خود، جود و بخشش کند.[4] خداوند، جواد است؛ یعنى هر آنچه سزاوار به حال ممکنات بوده و ممکنات قابلیت آنرا داشتند به آنها ارزانى داشته بدون اینکه سوداگر باشد و دادوستد داشته باشد (یعنی بدون اینکه بدین وسیله بر ذات خویش افزوده و خود را کاملتر نماید).[5]
حضرت موسى بن جعفر(ع) بر گرد کعبه طواف میکرد که مردى از آنحضرت پرسید: «جواد» کیست؟! امام پاسخ داد: «سخن تو دو روى دارد؛ اگر از انسان بخشنده میپرسى، «جواد» شخصى است که آنچه پروردگارش بر او واجب کرده را بپردازد، و اگر پرسشت درباره آفریننده(خدا) است؛ او چه ببخشد و چه از بخشش خودداری کند، در هر حال «جواد» است، زیرا (تو از خود چیزی نداشتی) و اگر هدیه کند، چیزی را هدیه کرده که از تو نبوده و اگر هدیهای هم ندهد، تو سزاوار آن نبودی».[6]
این روایت؛ جواد بودن خداوند را به صورت مطلق بیان میکند؛ یعنی او در هر دو حالت بخشیدن و خودداری از بخشش به مقتضای حکمتش جواد خواهد بود، زیرا در هر دو صورت «سزاوار بودن به حال غیر» نهفته است.[7]
2. «کریم»، بر وزن فعیل، به معناى فاعل و از ریشه «کَرَمَ» است و «اکرم»، صفت برترین از همین ریشه است. «کَرَم»، بر شرافت ذاتى یک چیز یا شرافت در خُلقى از اخلاق، دلالت میکند و کَرَم، در اخلاق به گذشت از گناه گناهکار گفته میشود. کریم، به معنای بسیار گذشت کننده است و خداى متعال، کریمى است که از گناهان بندگان مؤمنش میگذرد.[8]
در اسامى خداى متعال، کریم، به معناى بخشنده عطاکنندهاى است که عطاى او تمام نمیشود و او است کریمِ مطلق که داراى همه انواع خیر و شرف و ارزشها است.[9] به نظر میرسد که کَرَم، وقتى به ذات نسبت داده مىشود، به معناى شرف است و هنگامى که به فعل نسبت داده میشود، به معناى گذشت و بخشش است.[10]
3. البته در برخی منابع؛ درباره فرق میان «جواد» و «کریم» چنین آمده است که؛ «کریم» کسى است که در صورت درخواست میبخشد، ولى «جواد» کسى است که بدون درخواست، عطا مینماید. عکس این نیز گفته شده است.[11]
به هر حال نمیتوان به صورت قطع اعلام کرد که کدام یک از این دو ویژگی بر دیگری برتری دارد.
پی نوشت:
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 3، ص 135، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ فیروز آبادى، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج 1، ص 395، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[2]. عسکرى، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 167، بیروت، دار الافاق الجدیدة، چاپ اول، 1400ق؛ ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص 493، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
[3]. علامه حلى، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 299، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ چهارم، 1413ق؛ محمدى، علی، شرح کشف المراد، ص 191، قم، دار الفکر، چاپ چهارم، 1378ش.
[4]. شرح کشف المراد، ص 191 - 192.
[5]. همان، ص 192.
[6]. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص 256 – 257، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[7]. ابو جعفر خراسانى، هدایة الأمة إلى معارف الأئمة، ص 850، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1416ق.
[8]. ر. ک: «معنای صفت کریم در لغت، قرآن و حدیث»، 59544.
[9]. ابن اثیر جزرى، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 4، ص 166، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش.
[10]. محمدى ریشهرى، محمد؛ برنجکار، رضا، دانشنامه عقاید اسلامى، ج 7، ص 10، قم، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، چاپ دوم، 1386ش؛ ر. ک: ابو الحسن اشعرى، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ص 178 – 179، آلمان، فرانس شتاینر، چاپ سوم، 1400ق.
[11]. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 334، دار الکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق.
منبع: اسلام کوئست
1. «جواد»، از ریشه «جود»، در لغت به معنای سَخیّ[1] و بسیار بخشنده[2] است. «جواد» در اصطلاح کلام اسلامی به کسى گفته میشود که آنچه سزاوار حال دیگری است را در اختیار او قرار داده و از وى انتظار جبران نیز نداشته باشد.[3] به عبارت دیگر، «جواد» کسى است که چیز مناسب را بدون چشمداشت در جای مناسب خود، جود و بخشش کند.[4] خداوند، جواد است؛ یعنى هر آنچه سزاوار به حال ممکنات بوده و ممکنات قابلیت آنرا داشتند به آنها ارزانى داشته بدون اینکه سوداگر باشد و دادوستد داشته باشد (یعنی بدون اینکه بدین وسیله بر ذات خویش افزوده و خود را کاملتر نماید).[5]
حضرت موسى بن جعفر(ع) بر گرد کعبه طواف میکرد که مردى از آنحضرت پرسید: «جواد» کیست؟! امام پاسخ داد: «سخن تو دو روى دارد؛ اگر از انسان بخشنده میپرسى، «جواد» شخصى است که آنچه پروردگارش بر او واجب کرده را بپردازد، و اگر پرسشت درباره آفریننده(خدا) است؛ او چه ببخشد و چه از بخشش خودداری کند، در هر حال «جواد» است، زیرا (تو از خود چیزی نداشتی) و اگر هدیه کند، چیزی را هدیه کرده که از تو نبوده و اگر هدیهای هم ندهد، تو سزاوار آن نبودی».[6]
این روایت؛ جواد بودن خداوند را به صورت مطلق بیان میکند؛ یعنی او در هر دو حالت بخشیدن و خودداری از بخشش به مقتضای حکمتش جواد خواهد بود، زیرا در هر دو صورت «سزاوار بودن به حال غیر» نهفته است.[7]
2. «کریم»، بر وزن فعیل، به معناى فاعل و از ریشه «کَرَمَ» است و «اکرم»، صفت برترین از همین ریشه است. «کَرَم»، بر شرافت ذاتى یک چیز یا شرافت در خُلقى از اخلاق، دلالت میکند و کَرَم، در اخلاق به گذشت از گناه گناهکار گفته میشود. کریم، به معنای بسیار گذشت کننده است و خداى متعال، کریمى است که از گناهان بندگان مؤمنش میگذرد.[8]
در اسامى خداى متعال، کریم، به معناى بخشنده عطاکنندهاى است که عطاى او تمام نمیشود و او است کریمِ مطلق که داراى همه انواع خیر و شرف و ارزشها است.[9] به نظر میرسد که کَرَم، وقتى به ذات نسبت داده مىشود، به معناى شرف است و هنگامى که به فعل نسبت داده میشود، به معناى گذشت و بخشش است.[10]
3. البته در برخی منابع؛ درباره فرق میان «جواد» و «کریم» چنین آمده است که؛ «کریم» کسى است که در صورت درخواست میبخشد، ولى «جواد» کسى است که بدون درخواست، عطا مینماید. عکس این نیز گفته شده است.[11]
به هر حال نمیتوان به صورت قطع اعلام کرد که کدام یک از این دو ویژگی بر دیگری برتری دارد.
پی نوشت:
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 3، ص 135، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ فیروز آبادى، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج 1، ص 395، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[2]. عسکرى، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 167، بیروت، دار الافاق الجدیدة، چاپ اول، 1400ق؛ ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج 1، ص 493، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق.
[3]. علامه حلى، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص 299، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ چهارم، 1413ق؛ محمدى، علی، شرح کشف المراد، ص 191، قم، دار الفکر، چاپ چهارم، 1378ش.
[4]. شرح کشف المراد، ص 191 - 192.
[5]. همان، ص 192.
[6]. صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص 256 – 257، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق.
[7]. ابو جعفر خراسانى، هدایة الأمة إلى معارف الأئمة، ص 850، قم، مؤسسة البعثة، چاپ اول، 1416ق.
[8]. ر. ک: «معنای صفت کریم در لغت، قرآن و حدیث»، 59544.
[9]. ابن اثیر جزرى، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 4، ص 166، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1367ش.
[10]. محمدى ریشهرى، محمد؛ برنجکار، رضا، دانشنامه عقاید اسلامى، ج 7، ص 10، قم، مؤسسه علمى فرهنگى دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر، چاپ دوم، 1386ش؛ ر. ک: ابو الحسن اشعرى، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ص 178 – 179، آلمان، فرانس شتاینر، چاپ سوم، 1400ق.
[11]. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، ص 334، دار الکتب الإسلامی، چاپ اول، 1407ق.
منبع: اسلام کوئست
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .