تبیان، دستیار زندگی

ریشه‌های یک فرار بزرگ!

متاسفانه در ایران، کلا به موضوع پرداخت مالیات، به عنوان یک "پول زور" نگریسته می‌شود. این در حالی است که در کشور‌های دیگر مانند کانادا و کشور‌های شمال اروپا هر زمان که شما مالیات پرداخت کنید، مطمئن هستید مالیات مورد نظر، صرف بهبود وضعیت عمومی جامعه و تامین امنیت شما در دوره‌های مختلف زندگیتان و در حوزه‌های مختلف می‌شود. حال آنکه در ایران شما علاوه بر پرداخت مالیات باید برای آموزش، بهداشت و درمان، تغذیه و مسکن که نیاز‌های پایه است، هزینه‌های بسیاری بپردازد و در کنار آن شاهد فقر و خیابان خوابی و زباله گردی باشید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مالیات
برای شفاف شدن هرچه بیشتر دموگرافی پزشکان در ایران آمار‌هایی را که به صورت رسمی از سوی وزارت بهداشت منتشر شده، ملاک قرار می‌دهد و نمای کلی از تعداد و تخصص پزشکان ذکر می‌کند: در حال حاضر نزدیک به ۱۸۰ هزار پزشک در کشور شماره نظام پزشکی دریافت کرده اند، ولی برآورد‌ها نشان می‌دهد که با احتساب آنان که بازنشسته هستند و بعضی دیگر که ترجیح داده اند که شغل پزشکی اختیار نکنند حدود ۱۲۰ هزارنفر پزشک و دندانپزشک فعال در کشور داریم که از آن میان بیش از ۴۰ هزار نفر پزشک عمومی، بیش از ۲۰ هزارنفر دندانپزشک و ۴۰ هزار نفر متخصص و فوق تخصص و ۱۵ هزار نفر رزیدنت یا دانشجوی تخصص و فوق تخصص هستند.

با توجه با ساختار آموزش پزشکی، که در آن رزیدنت‌ها و دانشجویان فوق تخصص (فلو)، فقط حقوق دوران آموزش دریافت می‌کنند و این حقوق حداکثر ۲ میلیون تومان است، می‌توان حدس زد که بیش از ۱۵ هزار نفر از این پزشکان (که برخی از آن‌ها متأهل نیز هستند) در فقر مطلق زندگی می‌کنند. در عین حال پزشکان عمومی که با ویزیت بیماران گذران عمر می‌کنند، نیز از درآمد چندانی برخوردار نیستند.

پزشکان، دندانپزشکان و متخصصان جوان که در حال گذراندن دوران طرح یا سربازی هستند و یا در مطب‌ها و کلینک‌های دیگران کار می‌کنند، نیز درآمد بالایی ندارند. متخصصانی که در گروه‌های تشخیصی و بیهوشی هستند، دریافتی چندانی ندارند. حتی متخصصان و جراحانی که جزو گروه‌های خاصی نیستند و برایشان بیماران "پاس" نمی‌شود هم چندان بهره‌مند نیستند. به زبان دیگر جراحانی که در شبکه‌های ارتباطی و انتقال بیمار به سر نمی‌برند، چندان از تخصصشان بهره‌مند نمی‌شوند. فقط می‌ماند معدودی از پزشکان متخصص که قرارداد‌های خوب دارند یا پزشکان و دندانپزشکانی که در کار‌های زیبایی و لاکچری مشغول شده‌اند و نبض بازار را دریافته‌اند.

از نظر سطح درآمدی، سه گروه در جامعه پزشکان ایران قابل شناسایی هستند. ۸۰ درصد پزشکان از زیر خط فقر تا درآمد معمولی، ۱۵ درصد پزشکان درآمد بسیار خوب و بالا و ۵ درصد دیگر درآمد‌های افسانه‌ای دارند.
در ارتباط با گروه سوم، باید گفت که متاسفانه جایگاهی که این افراد اشغال کرده‌اند و درآمدی که دارند به واسطه رانت بوده است و در واقع اکثر آن‌ها در ارتقای جایگاه خود از روابط قدرت و ثروت استفاده می‌کنند و بقیه گروه‌ها نمی‌توانند از طریق درمان و دستمزد جراحی و درمان به جایگاه آن‌ها دست پیدا کنند.

از جمله دلایلی که این گروه را بیشتر از سایر گروه‌ها، ثروتمندتر ساخته این است که به عنوان مثال، مجوز واردات مواد و تجهیزات خاص، قرارداد‌های انحصاری و رانتی، یا مجوز جراحی‌های خاص و یا مجوز بیمارستان‌سازی و تاسیس کلینیک را به برخی از آن‌ها داده‌اند. در اصل درآمد آن‌ها به واسطه رانتی است که به آن دست یافته‌اند وگرنه محال است از طریق کار‌های معمولی که یک پزشک و یا دندانپزشک انجام می‌دهد به آن ثروت‌های افسانه‌ای دست پیدا کرد. علاوه بر این می‌توان به آن دو پزشک متخصصی که به واسطه فساد در واردات تجهیزات پزشکی محکوم شدند نیز اشاره کرد و نشان داد که افراد فاسد در هر گروه اجتماعی نیز به سرعت پلکان قدرت و ثروت را طی می‌کنند.
مالیات‌گیری یکی از مشروع‌ترین کار‌هایی است که دولت‌ها انجام می‌دهند و همه اقشاری که سطح درآمدشان از یک میزانی بالاتر است، موظف به پرداخت مالیات هستند. نرخ دقیق مالیات این افراد می‌بایست، بر اساس هزینه‌های آنها، وام‌هایی که دریافت می‌کنند و دارایی‌هایی که دارند، باشد و به صورت پلکانی افزایش پیدا کند.

این که جامعه امروز تا این اندازه، به مسئله مالیات دادن جامعه پزشکی حساس شده است، به این خاطر است که پزشکان تنها گروه قدرتمندی هستند که دست جامعه به آن‌ها می‌رسد. زیرا جامعه توان پاسخگو کردن نهاد‌های قدرت و ثروت دیگری را که خیلی بیشتر از جامعه پزشکی قدرتمند و ثروت‌مند هستند را ندارد و گروه پزشکان تنها نهاد قدرت و ثروتی هستند که جامعه توان دریافت مطالباتی از آن‌ها را دارد.

این که جامعه توانسته یکی از نهاد‌های قدرت را در زمینه گرفتن مالیات، ملزم به پاسخگویی کند، اتفاق خیلی خوب و مبارکی است. اما نباید فراموش کرد که بجز پزشکان، گروه‌های قدرت و ثروت دیگری هم هستند که می‌توانند در درآمد‌های مالیاتی دولت سهم بسیار موثر و قابل توجهی داشته باشند. با این وجود قدرت جامعه برای مالیات‌گیری از سایر بخش‌های پرقدرت بسیار محدود است.

متاسفانه در ایران، کلا به موضوع پرداخت مالیات، به عنوان یک "پول زور" نگریسته می‌شود. این در حالی است که در کشور‌های دیگر مانند کانادا و کشور‌های شمال اروپا هر زمان که شما مالیات پرداخت کنید، مطمئن هستید مالیات مورد نظر، صرف بهبود وضعیت عمومی جامعه و تامین امنیت شما در دوره‌های مختلف زندگیتان و در حوزه‌های مختلف می‌شود. در عین حال شما مطمئن هستید که فقرا و دردمندان جامعه از حداقل‌هایی برخوردار می‌شوند. حال آنکه در ایران شما علاوه بر پرداخت مالیات باید برای آموزش، بهداشت و درمان، تغذیه و مسکن که نیاز‌های پایه است، هزینه‌های بسیاری بپردازد و در کنار آن شاهد فقر و خیابان خوابی و زباله گردی باشید.

اخذ مالیات، در دولت‌های پیشرفته‌ای مانند هلند کانادا و سوئد، شفافیت بیشتری دارد. به این ترتیب که دولت به طور کامل مشخص می‌کند، مالیات به دست آمده را در چه راه‌هایی صرف کرده و برای آینده چه برنامه‌ای برای استفاده از آن دارد و شهروندان همه این موارد را می‌دانند. اما در مقابل، دولت ما در بخش مربوط به هزینه‌کرد هزینه‌های مربوط به مالیات، شفافیت چندانی ندارد و ما نمی‌دانیم در بسیاری از موارد چه اتفاقی برایشان می‌افتد.

وی معتقد است، شفاف‌سازی دولت به میزان زیادی تعهد جامعه پزشکی را برای پرداخت مالیات بیشتر می‌کند. اگر شهروندان مطمئن باشند که مالیات‌های پرداختی از طرف آنها، صرف بهبود وضعیت جامعه و خودشان می‌شود، حتما از این امر استقبال می‌کنند.

در کشور‌های دیگری که در این حوزه قوانین عادلانه‌تری دارند و به همه افراد فارغ از نسبت‌های آشنایی و خانوادگیشان و فقط بر حسب درآمد‌هایی که دارند، مالیات تعلق می‌گیرد و نقش موضوعات دیگری مانند نسبت‌های خانوادگی و دوستی و رانت و مسائل این‌چنینی بسیار کمتر است. با این وجود در ایران شما، مالیات می‌دهید هیچ خدماتی هم نمی‌گیرید، در عین حال شفافیتی هم در این زمینه وجود ندارد و از همه مهتر آنکه فرض می‌کنید که عدالت در مالیات گیری رعایت نشده است. اگر سه شرط موردنظر، به صورت کامل اجرایی شود، همه اقشار جامعه با علاقه به پرداخت مالیات روی می‌آورند.

یکی از بهترین اقدامات برای از بین بردن مشکلات موجود در بخش فرار مالیاتی این است که مانند بانک مرکزی تمام حساب‌های بانکی افراد تحت نظارت اداره دارایی قرار گیرند و همه حساب‌های بانکی و پزشکان و اطرافیان آن‌ها و دیگر نهاد‌های قدرت و ثروت از این راه کنترل شوند.

نصب کارتخوان‌ها اگرچه نقش مهمی در اصلاح این زمینه دارد، اما بسیاری از درآمد‌های بالای پزشکی که گفتیم فقط از راه ویزیت بیماران به دست نمی‌آید و دلایل دیگری برای درآمد آن ۵ درصد فراثروتمند وجود دارد. برخی از روابطی که بین شرکت‌های پزشکی و داروسازی و همچنین بین برخی از پزشکان بسیار ثروتمند وجود دارد در این درآمد‌های نجومی ۵ درصد از پزشکان بسیار موثر است و در اصل این رانت‌های وارداتی و مربوط به حوزه توزیع هستند که منبع پول‌های کلان محسوب می‌شوندکه اصلا با نصب کارتخوان قابل رصد کردن نیست بلکه باید تمامی حساب‌های بانکی تمامی افراد جامعه تحت اختیار نظام مالیاتی قرار بگیرد.

در صورتی که شفافیت در حوزه سلامت و پزشکی بیشتر شود، امکان مقابله با فرار‌های مالیاتی نیز بیشتر خواهد شد. به این ترتیب که بیمارستان‌ها موظف شوند منبع و هزینه مواد و تجهیزات، شرکت‌های طرف قرارداد و میزان هزینه کرد را به صورت شفاف اعلام کنند و همچنین تعداد بیمار‌ها و حقوقی که به پزشکانشان می‌دهند را کاملا معلوم کنند و نهاد‌های نظارتی را در جریان تمام این موارد بگذارند. از این طریق فراتر از شفاف سازی رفته و بلور سازی کنند و نهاد‌های جامعه مدنی و مطبوعات را هم در جریان بگذارند.

دولت برنامه‌های خود را به سمتی پیش برد که نه فقط از پزشکان بلکه از تمام نهاد‌های قدرت و ثروت مالیات تصاعدی و پلکانی بگیرد و ملاکش در این زمینه ریشه‌های ثروت آنها، شکل سرمایه‌های افراد و میزان دارایی آن‌ها باشد. دولت باید تلاش کند از ایجاد تمایز بین نهاد‌ها و افراد مختلف پرهیز کنند و همه در نهایت موظف شویم به میزان سهمی که از جامعه می‌گیریم، سهم بیشتری را هم به جامعه بدهیم.
منبع: فرارو