بخاطر بچهها بمانم یا بروم؟
آیا باید بخاطر وجود بچهها در یک رابطه زناشویی ناکارآمد بمانید یا آن را رها کنید؟ پاسخ به این پرسش در یک جواب قطعی بله یا خیر نهفته نیست. نگرانیهای زیادی درباره تاثیر جدایی بر سلامت روانی کودکان وجود دارد. جدایی در کودکان احساس عدم امنیت، نگرانی و آسیب روحی ایجاد میکند. یک کودک طلاق ممکن است در ازدواج خودش نیز دچار مشکل شود. آیا شما چنین نگرانیهایی دارید و آنها را باور میکنید؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/11/29
ترس از تاثیر جدایی میتواند شما را در یک رابطه اشتباه برای همیشه نگه دارد اما شما آنگونه که تصور میکنید با ادامه یک زندگی ناسالم زناشویی تنها قربانی آن نیستید.
شما گمان میکنید این رابطه را بخاطر فرزندانتان ادامه میدهید در حالی که ماندن در این زندگی مشترک و حفظ یک خانواده لزوما هیچ تاثیر مثبتی در خوشبختی بچهها ندارد. گاهی جستن از یک شرایط سخت به فرزندتان کمک میکند تا با بازسازی دوباره و کنار آمدن با مقوله طلاق، زندگی بهتری داشته باشد.
یک رابطه سرد و بدون دوستی واقعی
اگر واقعا همسرتان را دوست ندارید و در کنارش خوشحال نیستید این رابطه برای فرزندتان هیچ نوع امنیتی ایجاد نمیکند. اگر واقعا به بن بست رسیدهاید و تلاشهایتان برای تغییر شرایط زندگی خانوادگی و زناشوییتان بیثمر بوده است حفظ این رابطه برای هیچ کدام از اعضای خانواده خوب نیست. زندگی در این شرایط هیچ مدل سالمی برای عشقورزی به فرزندتان ارائه نمیکند. رفتار مخرب شما در وابستگی و عشق ورزی الگوی مناسبی برای فرزندتان نیست. اصلا بعید نیست که او هم در بزرگسالی به همین شیوه پیش برود. آیا شما میخواهید فرزندتان شرایطی مشابه شما داشته باشد؟یک زندگی مشترک ناسالم فاقد جنبههای مثبتی برای یک زندگی شاد و عاشقانه است. در این رابطه استرس و تنش مانع رشد عاطفی کودکان میشود. شاید فرزندتان کوچکتر از این باشد که بفهمد مشکل این زندگی کجاست اما او خیلی خوب مشکل را احساس میکند. وقتی به کودکتان میگویید همه چیز خوب است در حالی که اینطور نیست بیاعتمادی ایجاد میکنید. فراموش نکنید که بچهها هوشیارتر از آن چیزی هستند که شما تصور میکنید. وقتی در دو اتاق جدا از هم میخوابید فرزندتان متوجه وجود مشکل میشود. اکنون به این پرسش پاسخ دهید که آیا حفظ زندگی مشترک بخاطر بچهها خوب است یا نه.
نمای خارجی شکست و تحریب شما
شاید فکر کنید که بهتر است تا زمانی که بچهها بزرگ شوند این زندگی را تحمل کنید و بعد از آن تصمیم بگیرید که چه چیزی برای خودتان بهتر است. در این راه همه تلاشتان را میکنید تا فرزندانتان کمترین آسیب را از این رابطه ببینند. اما نکتهای که به آن توجه نکردهاید این است که فشارهای این زندگی در تمام این سالها شما را فرسوده خواهد کرد. رنج فکری، روحی، جنسی و جسمی را نمیتوانید پنهان کنید. از سوی دیگر هیچ تضمینی وجود ندارد که وقتی فرزندانتان به سن قانونی برسند از جدایی شما هیچ آسیبی نبینند.صلح درونی غیر ممکن است
زمانی که در یک رابطه ناسالم،ناشاد و با انواع آزارهای روحی و جسمی زندگی میکنید نمیتوانید رابطه با کیفیتی با فرزندتان داشته باشید. وقتی حال روحی و جسمی خودتان خوب نیست نمیتوانید رابطه سالمی با فرزندتان داشته باشید. شما همان اندازه که خودتان زجر میکشید به فرزندتان نیز آسیب وارد میکنید. ادامه یک رابطه فقط به این دلیل که بچههایی وجود دارند فرصت تفکر عقلانی و عاطفی درست را از شما میگیرد. وقتی در درون خود شما صلح و آرامش برقرار نیست از این رابطه و دلایل ماندن در آن بیشتر رنج میکشید و آسیبهایی که خواسته یا ناخواسته به رابطه والد-ـ فرزندی وارد میکنید بسیار بیشتر از آسیبهای جدایی خواهد بود. احتمال زیادی وجود دارد که خشم خودتان را بر فرزندتان وارد کنید، به او بیاعتنایی کنید، او را کتک بزنید، تحقیر کنید و به نیازهایش پاسخ درست ندهید.تصور شما از یک زندگی ایدهال
بدون شک بچهها یک زندگی ایدهال میخواهند. اما تصور شما و فرزندتان از یک خانواده ایدهآل شبیه هم نیست. شما فکر میکنید حضور پدرومادر، زندگی فرزندتان را امن میکند. اما وقتی شما دائما در تنش هستید، بحث میکنید، داد میزنید، قهر میکنید و خشونت میورزید کودکتان احساس خوشبختی نمیکند. او خوشحال نیست که پدرومادرش با هم زندگی میکنند ، او تصوری از یک خانواده خوشبخت ندارد.جدایی برای کودک همیشه سخت نیست
تنشهای شدید و دائمی، خوشایند هیچ انسان بزرگسال یا خردسالی نیست. هر انسان سالمی ترجیح میدهد از این شرایط خارج شود. بسیاری از آسیبهایی که فرزندان طلاق از جدایی پدرومادرشان میبینند نه بخاطر این است که چرا پدرومادر از هم جدا شدهاند آنها نمیگویند ای کاش پدرومادر هرطور شده باهم زندگی میکردند. حسرت بزرگ کودکان این است که چرا این تنشها وجود دارند و چرا پدرومادر خوشحالی ندارند.به نظر میرسد که اگر زنوشوهری میخواهند یک رابطه را بخاطر فرزندشان ادامه بدهند ابتدا باید رابطه را از بحران خارج کنند، تغییر کنند و اختلاف و درگیریها را رفع کنند. اگر میتوانید تغییری در خودتان ایجاد کنید، رابطه را بهبود بدهید و آینهای برای یک رابطه متمدانه برای فرزندتان باشید باید با هم زندگی کنید و زندگی خودتان و فرزندانتان را بسازید.زمانی که تصمیم به جدایی میگیرید فرزندانتان مهمترین چیزی هستند که باید به آن توجه کنید. هرچقدر هم که در زندگی مشترکتان مشکل داشته باشید باز هم باید درباره این موضوع با همسرتان حرف بزنید و تاثیرات جدایی را بر فرزندانتان بررسی کنید. همچنین این پرسشها را از خودتان بپرسید و با توجه به نیازهای فرزندتان تصمیم درست بگیرید:
۱ـ آیا فرزند من متوجه مشکلات زناشویی ما هست؟
۲ـ آیا او در این خانه و در کنار ما احساس امنیت و رفاه میکند؟
۳ـ اگر این تصمیم او را شوکه میکند؟ آیا او از این تصمیم ناراحت میشود؟
۴ـ کدام مهمتر است؟ خوشحالی من؟ خوشحالی فرزندم یا حال خوب هردوی ما؟
مهمترین وظیفه شما به عنوان والد این است که امنیت و آسایش فرزندتان را فراهم کنید. اگر شرایط زندگی زناشوییتان این امنیت و رفاه را تامین نمیکند باید به این فکر کنید که به وظیفهتان عمل نکردهاید.
چطور تصمیم بگیرید؟
هیچ کارشناس حوزه خانواده به شما توصیه نمیکند با وجود خشونتهای رایج در خانواده رابطه زناشوییتان را بخاطر بچهها حفظ کنید. در شرایطی که شما تحت خشونت خانگی قرار دارید تصمیم برای جدایی تلاشی جدی بخاطر بچههاست. یکی از دلایلی که بسیاری از زنها و مردها رابطه زناشویی را به بهانه بچهها ادامه میدهند این است که امید به اصلاح و تغییر شریک زندگیشان دارند. رفتارهای خشونت آمیز میتوانند اصلاح شوند. اما معمولا به ندرت افراد خودشان را تغییر میدهند. بنابراین اگر خشونت بسیار گسترده است، تلاش برای اصلاح نتیجهای نداده است بهترین تصمیمی که میتوانید برای زندگی خودتان و فرزندانتان بگیرید تصمیم و اقدام فوری برای جدایی است.آیا این رابطه اصلاح شدنی است؟
زمانی که متوجه میشوید رابطه شما رو به وخامت گذاشته است برای درک بهتر شرایطی که در آن قرار دارید و تصمیم درست باید از مشاور خانواده کمک بخواهید. اگر توصیههای مشاور تاثیری در رابطه شما نداشته باشد و تلاش محسوسی برای تغییر این وضعیت نشود تصمیم برای جدایی به احتمال زیاد همان توصیهای است که مشاوران خانواده در نهایت به شما پیشنهاد خواهند داد.منبع : اطلاعات