تبیان، دستیار زندگی

«هنر انقلابی» بیان صرف مشکلات نیست

غلامعلی طاهری معتقد است همزمان با ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی تعریف از «هنر انقلاب» و گروه‌بندی‌ها نسبت به هنرمندان انقلابی باید مورد بازنگری قرار گیرند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
غلامعلی طاهری نقاش

 غلامعلی طاهری نقاش پیشکسوت و استاد هنر دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، دانشکده هنر دانشگاه الزهرا و دانشکده هنر دانشگاه شاهد و دارای مدرک فوق‌لیسانس نقاشی و دکترای هنر است.

وی جزو بنیان‌گذاران و از اعضای شورای سیاست‌گذاری جشنواره هنرهای تجسمی فجر بوده و چندین دوره دبیری این جشنواره را نیز برعهده داشته است. طاهری عضو گروه هنرمندان بخش خاورمیانه انستیتو عرب پاریس و عضو شورای راهبردی هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.

طاهری تاکنون شاگردان زیادی در عرصه‌ هنرهای تجسمی تربیت کرده و سال‌های سال است که عمر خود را در نقاشی و طراحی و آموزش هنر صرف کرده است.

همزمان با چهل‌سالگی انقلاب اسلامی درباره هنر انقلاب و هنرمند انقلابی با این هنرمند گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

* آقای طاهری با توجه به اینکه واژه هنر انقلاب و هنرمند انقلابی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به گروهی از هنرها و هنرمندان اطلاق شد، در ابتدا بفرمایید تعریف شما از هنر و هنرمند انقلابی چیست؟

- به زعم من تعریف هنر انقلاب در ایران آن چیزی نیست که فی‌الواقع تعریف حقیقی و واقعی از هنر انقلاب محسوب شود، چون به نظر می‌آید تعریف هنر انقلاب در ایران اختصاص به مقطع زمانی خاص و آن هم سال‌هایی منتهی به ۵۷ تا نهایتاً ۶۰ دارد. نکته دوم اینکه هنر انقلاب در ایران به تعدادی از آثاری که موضوع‌شان مربوط به روزهای انقلاب، تظاهرات یا مسائل مربوط به ظلم و ستم از سوی رژیم پهلوی نسبت به مردم است محدود دانسته می‌شود و حال آن که انقلاب و هنر انقلابی به اعتقاد من خیلی گسترده‌تر از این مقطع زمانی است. البته آثاری که با تاثیر از آن سال‌ها توسط هنرمندان خلق شد، قطعاً در هنر انقلاب نیز جای می‌گیرند.

برای اینکه وضعیت کمی روشن‌تر شود و تعریف خودم را از هنر انقلابی مطرح کنم، می‌توانم مثال‌هایی از هنرمندانی برایتان بیاورم که به نظر من هنرشان، انقلابی است. برای مثال تابلوهایی از کمال‌الملک و نقاشان رئالیست ایرانی دیگر موجود است که فقر مردم، فشار اقتصادی و مالی و تنگدستی را نشان می‌دهد. این‌ها به زعم من نمونه‌هایی از هنرهای انقلابی شمرده می‌شوند.

ارنست بارلاخ هنرمند بزرگ آلمانی نیز به‌عنوان هنرمند انقلابی مطرح نبوده اما هنرمندی دین‌باور است که نقاشی، طراحی و مجسمه‌هایش روایت مردم فقیر و رنج کشیده کوچه و بازار است که اعیان و اشراف ثروت آن‌ها را غارت کردند و به بیچارگی کشاندند. این همان نگاه هنر انقلابی مدنظر من و البته با پشتوانه دینی و اتکا به باورهای اعتقادی است.

هنر انقلابی یعنی هنری که بیانگر اعتراضات اجتماعی است چرا که هنرمند به تعبیر من آیینه زمان خود است. پس هنر انقلاب یعنی فریاد هنرمند حق طلب؛ در هر شیوه، سیستم، حکومت و در هر جایگاهی که هنرمند قرار دارد. بنابراین، هنر انقلاب در تمامی انقلاب‌های جهان از جمله در کشور ایران بیان آلام و دردمندی بینوایان است و صرفا طراحی و نقاشی از تظاهرات در خیابان هنر انقلابی محسوب نمی‌شود. در این دسته‌بندی می‌توانیم کتاب بینوایان ویکتور هوگو را نیز یک اثر انقلابی محسوب کنیم.

* پس شما تعریف متفاوتی از آن چیزی که از سال ۵۷ به بعد در ایران به عنوان، هنر انقلابی معرفی شده است، دارید؟


- چیزی که من از انقلاب اسلامی سال ۵۷ درک کردم، قیام و نهضت یک ملت علیه بیدادگری و ظلم دوران محمدرضا پهلوی، به نفع دردمندان و مستضعفان بود که با تکیه بر ارزش‌های اسلامی رقم خورد و قطعاً هنرمندانی که این جریانات را به تصویر کشیدند نیز هنرمند انقلابی هستند. به بیان دیگر نوع دیگری از هنر رئالیسم اجتماعی که به مشکلات و مصائب مردم می‌پردازد، در هنر انقلاب نمود پیدا کرد که از ایدئولوژی مارکسیستی نشأت می‌گرفت، اگر چه در جربان نهضت سال ۵۷ این نوع از هنر نیز بروز کرد لیکن به جهت عدم پیوستگی به جریان عمومی انقلاب دوام نیاود.

در حوزه هنر اسلامی و جایگاه هنر در اندیشه دینی نیز اولویت با عدالت‌خواهی و برقراری قسط بر روی زمین است که مردم را به مبارزه علیه ستمکاری ترغیب می‌کند و یقیناً قیام ‌حضرت اباعبدالله الحسین(ع) مبارزه با ظلم و برقراری عدالت بود که برای بسیاری از هنرمندان دستمایه آفرینش آثار هنری قرار گرفته است و حتی نوعی از هنر دینی پس از انقلاب سبب بروز هنر سورئالیسم ایرانی شد که تلاشی در ایجاد فضای فیزیک با متافیزیک داشت و یا برای شکستن زمان، ارتباطی میان نهضت عاشورا و دفاع مقدس ایجاد کرد.

در این میان مطلبی که در ادامه عرض می‌کنم تعبیری است که حضرت امام خمینی(ره) از هنر انقلاب بیان کردند: «تنها هنری مورد قبول قرآن است که صیقل‌دهنده اسلام ناب محمدی، اسلام پابرهنه‌ها و تازیانه خوردگان تاریخ باشد. ترسیم اسلام ناب، زشتی‌ها و نارسایی‌ها و معضلات اجتماعی انسان در جامعه و تبیین راه مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی و به‌طور کلی معرفی همه جانبه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از وظایف هنر و هنرمندان است.»

وقتی هنرمندان رئالیست ما نیز به مسائل، مشکلات و مصائب مردم و دردمندی آن‌ها می‌پردازند و آن‌ها را به تصویر می‌کشند، این نوع هنر، هنری سالم و بی‌آلایش است و در آن فریب و دروغ راهی ندارد و به مثابه حقیقتی است که از متن و بطن جامعه درآمده است، بنابراین هنری منبعث از انقلاب است.

* از نظر شما انقلاب انواع مختلفی دارد و آیا انقلابی که مدنظر شما است، همان تحول روحی و جسمی هنرمند نیست؟


- به نظر من انقلاب دو نوع است که نمود بیرونی و درونی دارد؛ نمود بیرونی همان‌گونه است که در سال ۵۷ شاهد آن بودیم. گاهی نیز انقلاب در درون اتفاق می‌افتد و جنبه معنوی دارد، یعنی انسان متحول می‌شود و در او انقلابی به وجود می‌آید، مگر ما در دعای سال تحویل نمی‌گوییم «یا مقلب القلوب و الابصار» این بدان معنی است که انقلابی در ما به وجود بیاید و ما تحول پیدا کنیم.

پس این نوع بیان حقایق جامعه هم به‌زعم من هنر انقلاب محسوب می‌شود. هنر انقلاب یعنی ایستادگی در برابر ظلم، بیداد و جور، استکبار و زیاده‌خواهی و تلاش در جهت بیان مشکلات مردم است، به بیان دیگر هنری واقع گرایانه و معترض است و بزک دوزک ندارد. در هنر انقلابی و معترض، تزیین جایی ندارد، برای مردم و به خاطر مردم آفریده می‌شود بنابراین هنر انقلاب برای مزین کردن دیوار منازل، کاخ‌ها و عمارت‌ها خلق نمی‌شود بلکه هنری بیانگر و صریح است که نمی‌تواند خانه اعیان را تزیین کند.

به‌زعم من این تعریف درست هنر انقلابی است و تمام کسانی که انقلاب کردند و منتظران مهدی(عج) که اعتقاد به آمدن ایشان برای ایجاد عدالت و برکندن ریشه بی‌عدالتی دارند، انقلابی هستند. اما از آنجایی که هنرمند همواره پیشگام در بیان مسائل و مشکلات و بیان و تبیین حقیقت هستی است، می‌تواند پیشگام باشد و انگشت اشاره‌اش همیشه به سمت این مسائل باشد تا عمیق‌تر و جدی‌تر ببیند چه در هنر رئالیستی، چه در سورئالیستی و چه هنر نمادین و سمبولیک، همه این‌ها می‌تواند برای بیان حقیقت بشر در کره زمین مورد استفاده واقع شود.

* قصد دارم صحبت شما را با مصداق و مثال عینی در هنر بیشتر باز کنم؛ طبق تعریف شما از هنر انقلابی، ژانر سینمای اجتماعی در ایران که به بیان مشکلات مردم می‌پردازد، نیز شامل هنر انقلابی می‌شود؟

- بله صد درصد، اگر اعتراض اجتماعی باشد مصداق هنر انقلابی محسوب می‌شود. زمانی برخی از فیلم‌ها صرفاً اجتماعی است اما اعتراضی در آنها وجود ندارد و صرفا بیان مسائل اجتماعی است. با این تعریف، بیان مشکلات، مصداق هنر انقلابی نیست بلکه بیان باید همراه با واکنشی اعتراض‌آمیز مطرح شود که ما بگوییم در آن انقلابی اتفاق افتاده است و می‌خواهد در درون انسان‌ها نفوذ و انگیزه ایجاد کند که در این صورت هنری انقلابی محسوب می‌شود.

* پس طبق تعریف شما، هنرمندانی چون خودتان که برآمده از دوران انقلاب هستید در زمره هنرمندان انقلابی قرار می‌گیرید اما ممکن است برخی از هنرمندان انقلابی اکنون راهی دیگر را برای پیمودن انتخاب کرده باشند؟

- در این رابطه می‌خواهم به مساله‌ای اشاره کنم؛ در ۱۰ سال ابتدایی بعد از انقلاب اسلامی، حوزه هنری کتابی متشکل از تعدادی هنرمند که در آن مرکز مشغول کار بودند، تحت عنوان کتاب «۱۰ سال با نقاشی و گرافیک انقلاب» چاپ کرد. این کتاب بعدها منبع، مرجع و اساس تقسیم‌بندی هنرمندان انقلابی از هنرمندان غیرانقلابی شد، در حالی که اگر هنرمندی صرفاً در آن مرکز فعالیت می‌کرد که الزاماً انقلابی نبود! برخی از آثاری که در آن کتاب چاپ شد هم رنگ و بویی از هنر انقلابی نداشتند، بنابراین هنرمند آن آثار نیز الزاماً انقلابی نبودند.

نکته بعدی اینکه بسیاری از آثاری که در آن کتاب چاپ شد، ضعف اجرایی و هنری داشتند و این، نوعی لطمه زدن به هنر انقلاب محسوب می‌شود که در واقع با انتخاب‌های اشتباه همراه بوده است. سومین نکته اینکه بسیاری از هنرمندان انقلابی در کشور فعالیت داشتند اما چون در حوزه هنری حضور نداشتند، آثارشان در آن کتاب چاپ نشد به همین دلیل یا فراموش شدند و یا اساساً کارشان در جایی دیده نشد یا اینکه چون از کارهایشان استقبال نشد دیگر این مسیر را ادامه ندادند.

بنابراین این یک اشتباه تاریخی بود که در یک مقطع صورت گرفت و یک تقسیم‌بندی غلط را به وجود آورد که هنرمند انقلابی حتما هنرمندی است که آثارش در کتاب «۱۰ سال نقاشی و گرافیک انقلاب اسلامی» چاپ شده است.

نکته بعدی اینکه تعدادی از هنرمندانی که در حوزه هنری حضور داشتند و آثارشان در آن کتاب چاپ شد اساساً در همان سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب فعالیت داشتند و بعد از آن، راه‌شان را جدا کردند و به سمت کارهای تزیینی، آبستره، کاغذ دیواری و... رفتند و طی سال‌های بعد در آثار این هنرمندان هیچ‌گونه بیان اجتماعی و ارزش‌های هنر انقلاب وجود نداشت. البته اینکه آدم‌ها در دوران مختلف تغییر می‌کنند امری طبیعی است و الزامی وجود ندارد که یک فرد از ابتدا تا انتها بر یک تفکر، اندیشه و اعتقاد باقی بماند.

لذا اگر قرار باشد پژوهش یا تحقیقی در مورد هنر انقلاب اسلامی ایران در قالب کتاب تدوین و نمونه‌ها و مصادیقی از هنر انقلاب را ارایه کنیم در همین چهل سال پس از انقلاب نیز آثار بسیار درخشانی وجود دارد که می‌تواند مصداق هنر انقلابی تلقی شود که متاسفانه استادهای دانشگاه، پژوهشگران و افرادی که در این زمینه فعال هستند، در غفلت تاریخی به سر می‌برند که جبران‌ناپذیر است.

برای مثال اخیراً کتابی توسط مرتضی گودرزی دیباج نگارش شده که اشتباهات گذشته را تکرار کرده و هنرمندان انقلابی را محدود به هنرمندانی دانسته که در سال کوتاه ابتدایی یا سال پس از انقلاب کار کرده و دیگر ادامه نداده‌اند. همچنین نام هنرمندانی را در این کتاب آورده که کارهایشان بسیار ضعیف است و درخور هنر انقلاب نیست و از طرفی هنر انقلاب را فقط در همان مقطع پیروزی انقلاب برشمرده است، در حالی که انقلاب اسلامی یک جریان مستمر و دائمی است، انقلاب فقط مختص به سال ۵۷ نیست و این اشتباه محض است که بارها رخ داده است.

اگر نگاه جامع و وسیع‌تری به موضوع داشته باشیم، متوجه می‌شویم جمهوری اسلامی ایران محصول انقلاب سال ۵۷ است و هنری که در این ۴۰ سال توسط هنرمندان خلق شده محصول نظام فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است و برگرفته از انقلاب سال ۵۷. بنابراین آثاری که در این ۴۰ سال خلق و آفریده شده‌اند یقیناً باید جزو آثار انقلاب و جمهوری اسلامی از نظر هویت فرهنگی تلقی شوند اما از نظر ژانر هنری باید تک‌تک این آثار مورد بررسی قرار بگیرد تا متوجه شویم کدام یک از این آثار به موضوعات اجتماعی، مسائل و مشکلات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی مردم پرداخته است چون آنهایی که به این موضوع پرداختند قطع یقین هنر انقلابی محسوب می‌شوند، چه همین امسال تولید شده باشند چه در ۴۰ سال گذشته.

* اگر پیش‌فرض‌مان را روی کارها و آثار هنرمندان تحت تاثیر انقلاب اسلامی بگذاریم، به نظر شما این دسته از هنرمندان چقدر توانستند موفق عمل کنند و در کل عملکرد چهل سال هنر آنها چگونه ارزیابی می‌شود؟


- شما این تقسیم‌بندی را مجدداً به من باز می‌گردانید؛ من اصلا این تقسیم‌بندی را قبول ندارم چون من اعتقاد ندارم تنها چند هنرمند فعال در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب، در این حیطه به عنوان هنرمند انقلاب معرفی شوند، اگرچه مولفه‌های زیادی از جمله تدین و پایبندی به آرمان‌های نظام را نیز باید در نظر داشت.

به نظر من آیدین آغداشلو و غلامحسین نامی نیز آثار انقلابی دارند و نقاشی انقلابی کردند، حتی خیلی از خواننده‌های تراز اول پیش از انقلاب در سال‌های منتهی به ۵۷ و در همین سال، ترانه‌های انقلابی تاثیرگذاری اجرا کردند.

در عرضه نقاشی نیز وضعیت به همین منوال است و بسیاری از نقاش‌ها و گرافیست‌ها آثار خود را همگام با انقلاب اسلامی خلق کردند که باید برای این نوع آثار و هنرمندان ارزش قائل شد اما در عوض برخی خط‌کشی‌ها در این عرصه انجام شد، در صورتی که این خط‌کشی‌ها شکاف بین هنرمندانی که خودشان را انقلابی می‌دانستند با هنرمندانی که نسل پیش از انقلاب بودند، زیاد کرد.

برای مثال هانیبال الخاص، پیشگام هنر انقلابی و استاد بسیاری از هنرمندان انقلاب محسوب می‌شود، ‌همین طور حبیب صادقی از پیشگامان‌ هنر انقلاب است که همچنان به صورت مستمر در حال خلق اثر انقلابی‌ در ابعاد گوناگون از جمله موضوعات بین‌المللی استکبار جهانی، داعش، منافقین و غیره است که البته نسبت به سایر هنرمندانی که در سال ۵۷ دو سه تابلو کار کردند از اعتبار هنر انقلابی بیشتری برخوردار است. بنابراین هم ‌لازم ‌است کلیه هنرمندان دوران معاصر را که با تعریف بنده در گروه هنرمندان انقلاب قرار می‌گیرند هنرمند انقلاب محسوب می‌شوند و هم‌ هنرمندانی که در اوایل انقلاب کار کردند، فقط مراتب آن‌ها متفاوت است که حتما باید توسط پژوهشگران تاریخ هنر معاصر ایران مورد توجه قرار گیرد.

* بنابراین شما اعتقاد دارید نباید هنرمندان انقلاب را محدود به عده‌ای خاص کنیم چون باعث اختلافاتی در این حیطه می شود؟


- در حال حاضر همزمان با ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی نباید دایره هنر و هنرمندان را نسبت به تعریف هنر و هنرمندان انقلاب محدود کنیم، چراکه هنر انقلاب رویشی فرهنگی از بطن جامعه بود که آحاد ملت اعم از روشنفکران و هنرمندان و مردم عامی در آن مشارکت داشتند و هنر انقلاب را به ثمر رساندند که ما باید به این افتخار کنیم. خط کشی کردن باعث اختلافاتی شد که تاکنون نیز ادامه دارد؛ این خط‌کشی و اختلاف‌ها باعث شد که ما نتوانیم بگوییم هنر انقلاب چه تاثیری روی مردم گذاشته است.

انتظار ما این نبود که هنر نتواند بیان اجتماعی داشته باشد و در قاب شبه روشنفکرانه محدود قرار بگیرد که مردم به آن دسترسی ندارند که در این صورت مردم نمی‌توانند تاثیری از آن بگیرند. فریبی که برخی از هنرمندان ما خوردند از همین ناحیه بود که فکر کردند هنر انقلاب هنر غیرآوانگارد و غیرپیشرفته است در حالی که پیشرفته‌ترین هنر بوده و هست. هنری که در آن نوآوری و خلاقیت باشد هنری بالنده است، ربطی به اینکه آبستره کار شود یا فیگوراتیو وجود ندارد اما هنر انقلابی باید ضمن برخورداری از مولفه نوآوری دارای موضوعی انسانی و بشری باشد که بتواند تاثیرات و ارتباط بصری لازم را با مردم برقرار کند.

برای روشن شدن این موضوع خاطره‌ای از نمایشگاهم در خانه هنرمندان ایران در سال ۱۳۸۹ دارم؛ تعدادی از کارهای قدیمی دهه ۶۰ که مربوط به دفاع مقدس و انقلاب می‌شد و رئالیستی کار کرده بودم به همراه تعدادی دیگر از آثارم به نمایش درآمده بود. جالب این بود که سفیر آلمان به همراه همسرش برای بازدید از این نمایشگاه آمده و یکی از تابلوهای دفاع مقدس من نظرش را جلب کرده بود و قصد داشت آن را خریداری کند. به من گفت من از این نوع کارها می‌خواهم من به او پاسخ دادم این کارها برای گذشته است و الان نیز در موزه جای دارد و امکان فروش آن وجود ندارد.

قصدم از تعریف کردن این خاطره این بود که بگویم غربی‌ها با هوشمندی به دنبال نوعی از هنر ایران هستند که محصول انقلاب است و فقط در جمهوری اسلامی ایران یافت می‌شود. اگر بپذیریم غرب تاریخ هنر را نوشته و امروز تاریخ هنری که آنها نوشته‌اند در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود، پس شناخت آنها از هنر معاصر بیشتر از ماست. بنابراین وقتی سراغ کارهای دفاع مقدسی ما می‌آیند باید بپذیریم که این آثار دارای ارزش هستند و نباید از این نوع سبک غفلت کنیم چرا که در آینده این نوع آثار ارزشمندترین آثار خواهند شد که در این دوره خلق شده است.

تاکید دارم هم باید تعریف‌مان از هنر انقلاب و هم گروه‌بندی‌مان نسبت به هنرمندان انقلاب تغییر کند و هم نمونه آثاری که تاکنون خلق شده مورد بازنگری قرار گیرد و فکر نکنیم که فقط آثاری حاوی مشت‌های گره کرده نماینده هنر انقلاب هستند.

منبع: مهر