تبیان، دستیار زندگی

جریان‌های غیرمذهبی در آینده ایران

جزنی با استناد به نهضت 15 خرداد استدلال می‌کند که در حال حاضر این امام خمینی است که قادر به ایجاد بسیج اجتماعی برای ایجاد انقلاب است. جزنی استدلال می‌کند که مقاومت در برابر دیکتاتوری فردی و فشارهای روزافزون سیستم سرمایه‌داری وابسته ـ محافظه‌کار ازجمله ویژگیهای نهضت 15 خرداد به رهبری آیت‌الله خمینی است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
انقلاب اسلامی
«با این پیشینه خمینی از محبوبیت بی‌سابقه‌ای در میان توده‌ها به‌ویژه صاحب‌کاران خرده‌بورژوا برخوردار است و با امکاناتی که برای فعالیت در اختیار دارد از شانس بی‌سابقه‌ای برای موفقیت برخوردار است.» اینها بخشی از نوشته‌های بیژن جزنی، نظریه‌پرداز چریکهای فدایی خلق در اوایل دهه 50 است.

نوشته‌هایی که برخلاف تصور مارکسیستها پیش‌بینی می‌کند رهبری حرکتهایی انقلابی ایران با امام خمینی خواهد بود و سایر جریانها سهم حاشیه‌ای در انقلاب خواهند داشت. جزنی این مسئله را در زمانی مطرح کرد که رژیم پهلوی در اوج اقتدار خود قرار داشت. تمامی مخالفان خود را سرکوب و سازمانهایی را که باهدف مبارزه مسلحانه شکل‌گرفته بودند در عمل نابود کرده و بسیاری از رهبران آنها را زندانی کرده بود.

در این دوران امام خمینی در عراق تبعید بود و رژیم سعی می‌کرد تمام راههای ارتباطی داخل با ایشان را قطع کند. در چنین وضعیتی یک فرد که به‌ گواه نوشته‌هایش نگاه نقادانه به نیروهای مذهبی داشت، چگونه می‌توانست پیش‌بینی کند که رهبری حرکت انقلابی ایران با امام خمینی  خواهد بود. در این نوشتار درصدد بررسی این مسئله هستیم. بیژن جزنی از رهبران سازمان چریکهای فدای خلق بود.

به‌زعم آنها تاریخ نیز نشان داده که طبقه متوسط سنتی فقط در زمانی وارد مسایل سیاسی شده که رهبریت حرکت یا با علمای مذهبی بوده و یا آنکه مورد تایید آنها بوده است. براین اساس با توجه به سیاستهای ضد طبقه متوسط سنتی شاه آنها پیش بینی می‌کردند که این طبقه به زودی رادیکال می‌شود.



او پیش از تشکیل این گروه در دهه 20 به دلیل ارتباط اعضای خانواده‌اش با حزب توده جزء طرفداران این حزب محسوب می‌شد. همین گرایش باعث شد تا در اوایل دهه 40 که فضای سیاسی تا حدودی بازشده بود، بختیار مانع فعالیت او در بخش دانشجویی جبهه ملی بشود. او در اواخر دهه 1340 وارد محفلی می‌شود که به‌مرور مباحث آن پیرامون لزوم حرکتهای مسلحانه علیه رژیم پهلوی می‌رود.

بااین‌حال گروه او قبل از هر حرکتی و در زمانی که در حال تدارک اسلحه بودند، توسط ساواک دستگیر می‌شوند. جزنی بعد از ورود به زندان درصدد برمی‌آید تا وضعیت سیاسی ایران را تحلیل و برای مبارزات برنامه تدوین کند. نتیجه این کوشش او چندین جزوه است که به‌صورت مخفی از زندان خارج و در اختیار طرفداران حرکتهای چریکی قرار می‌گیرد.

بیژن جزنی که رفتارهای منفعلانه حزب توده و جبهه ملی در برابر محمدرضا پهلوی دیده بود در جزوات خود همواره آنها را موردانتقاد قرار می‌داد. به‌عنوان‌مثال جزنی دریکی از جزوات خود حوادث اوایل دهه 40 را این‌گونه تحلیل می‌کند: «در این زمان جبهه ملی به دو جناح تقسیم‌شده بود. یکی که به سفارش امینی از اقدامات تند سیاسی خودداری می‌کرد اما از او امتیازی دریافت نمی‌کرد. این جناح به آمریکا وابسته بود و به دلیل همین سیاست در برابر امینی سکوت می‌کرد؛ اما جناح دیگر با همکاری درباریها برای سقوط امینی تلاش می‌کرد». او سپس اشاره می‌کند که سیاستهای جبهه ملی سبب شد تا زمینه بازگشت دیکتاتوری فراهم شود.»

جزنی حزب توده را نیز یکی از هموارکنندگان مسیر دیکتاتوری در ایران می‌دانست. او در کتاب «نبرد با دیکتاتوری» نوشته است که برخورد مکانیکی با مسائل و منتظر ماندن به امید تغییرات ازجمله مشکلات حزب توده بعد از کودتای 28مرداد هست. سپس او حزب توده را متهم می‌کند که به پیروی بی‌چون‌وچرای دولت شوروی مبدل شده است.

براین اساس جزنی با علم بر اینکه انفعال جبهه ملی و حزب توده در برابر شاه باعث شده قدرت نفوذشان در بین مردم کم شود، با استناد به نهضت 15 خرداد استدلال می‌کند که در حال حاضر این امام خمینی است که قادر به ایجاد بسیج اجتماعی برای ایجاد انقلاب است. جزنی استدلال می‌کند که مقاومت در برابر دیکتاتوری فردی و فشارهای روزافزون سیستم سرمایه‌داری وابسته ـ محافظه‌کار و حمایت از نیروهای مخالف رژیم ازجمله ویژگیهای نهضت 15 خرداد به رهبری آیت‌الله خمینی است. همین مسائل باعث می‌شود تا در آینده ایشان نبض جنبش انقلابی ایران را به‌دست بگیرد.

مصطفی شعاعیان از افراد چپی که زمانی ارتباطاتی نیز با چریکهای فدایی خلق داشت، بعد از 15 خرداد 1342 پی برد که ایجاد هرگونه بسیج اجتماعی نیازمند ورود روحانیت مبارز است. براین اساس او بعد از قیام 15 خرداد و به انفعال رفتن جبهه ملی، جزوه‌هایی باهدف تدوین چگونگی مبارزه با رژیم پهلوی می‌نویسد. بااین‌حال ازآنجاکه به دنبال اجرایی کردن این مسئله بوده است، سعی می‌کند تا جزوه را در اختیار امام خمینی قرار دهد...

جزنی به خصلت ضددیکتاتوری امام خمینی اشاره کرده و تأکید می‌کند که همین اصرار او بر ضرورت مبارزه با دیکتاتوری باعث می‌شود تا او بیش‌ازپیش در بین مردم نفوذش بیشتر شود. بیژن جزنی همین خط فکری را در کتاب مارکسیسم اسلامی نیز دنبال کرده و با استناد به توانایی امام خمینی برای توده‌ای کردن مبارزات علیه شاه پیش‌بینی می‌کند که در آینده نهضت انقلاب ایران توسط او هدایت خواهد شد. جزنی در این کتاب سپس با یادآوری اینکه حزب توده گذار از حکومت پهلوی را به شیوه مسالمت‌آمیز پذیرفته است، عنوان می‌کند که همین سیاست سبب شده تا جایگاهی در بین جوانان و دانشجویان نداشته باشد.

جزنی استنباط می‌کرد در شرایطی که روحانیون غیرسیاسی حاضر نیستند حکومت و شاه را به‌عنوان دیگری تعریف کرده و دست به مبارزه برای سرنگونی آن بزنند، فردی در میان روحانیون ظهور کرده است که نه‌تنها در مقابل شاه می‌ایستند بلکه خواهان سرنگونی او و ایجاد حکومت جایگزین است. همین ویژگیهای او باعث می‌شود تا نفوذش در بین مردم و به‌خصوص اقشاری که جزنی از آنها به‌عنوان خرده‌بورژوا یاد می‌کرد، بیشتر شده و نبض حرکتهای انقلابی را در دست بگیرد. همچنین جزنی به ویژگی ضداستعماری امام نیز اشاره‌ کرده و عنوان می‌کند در حالی‌که جریانات دیگر در برابر این مسئله موضع منفعلانه دارند، تأکیدات امام مبنی بر استعمارزدایی باعث می‌شود تا جایگاه رهبری‌اش تثبیت شود.

بااین‌حال در میان مارکسیستها این تنها جزنی نبود که پی به قدرت امام خمینی برده بود. قبل از او، مصطفی شعاعیان از افراد چپی که زمانی ارتباطاتی نیز با چریکهای فدایی خلق داشت، بعد از 15 خرداد 1342 پی برد که ایجاد هرگونه بسیج اجتماعی نیازمند ورود روحانیت مبارز است. براین اساس او بعد از قیام 15 خرداد و به انفعال رفتن جبهه ملی، جزوه‌هایی باهدف تدوین چگونگی مبارزه با رژیم پهلوی می‌نویسد. بااین‌حال ازآنجاکه به دنبال اجرایی کردن این مسئله بوده است، سعی می‌کند جزوه را در اختیار امام خمینی قرار دهد تا شاید از این طریق بتواند مردم را مجاب به ورود به حرکتهای انقلابی کند.

شعاعیان در خصوص این اقدامش استدلال می‌کند که بزرگترین قدرت تبلیغاتی ایران در دست روحانیت است. امکانات تبلیغی روحانیت که به‌صورت تاروپود در تمام کشور توزیع‌شده باعث می‌شود تا پیامهای آنها در کوتاه‌ترین زمان به تمام سطح جامعه برسد. برای همین حرکتهایی مانند تحریم تنباکو پیروز شده‌اند. در اینجا نیز ورود روحانیون مبارزی مانند امام خمینی(ره) می‌تواند تضمین‌کننده پیروزی حرکتهای انقلابی باشد.

در شرایطی که جزنی و شعاعیان به‌نوعی پیش‌بینی می‌کردند که حرکت انقلابی ایران توسط امام به عنوان یک رهبر مذهبی هدایت می‌شود، این سؤال پیش می‌آید چرا این افراد همچنان بر ایدئولوژی مارکسیسم اصرار داشتند؟ نوشته‌های جزنی نشان می‌دهد که او همواره دید منفی به مذهب داشته است ازاین‌رو اگر در برخی مواقع در خصوص احتمال به دست گرفتن نهضت انقلابی توسط مذهبیها سخن گفته است، بیشتر باهدف دادن هشدار به نیروهای مارکسیست بوده تا آنها متوجه این مسئله بشوند که در صورتی تداوم مبارزات احتمال اینکه به حاشیه رانده شوند زیاد است؛ ازاین‌رو باید قبل از به نتیجه رسیدن مبارزات برای آن فکری بکنند.

بااین‌حال شعاعیان ازآنجاکه به وحدت نیروهای مبارزه با همه گرایشها اعتقاد داشت، تصور می‌کرد که تنها افرادی مانند امام خمینی با توجه به نفوذی که در بین توده‌های مردم‌دارند، می‌توانند انقلاب را از جمعی محدود تبدیل به مسئله‌ای همگانی کنند. به غیر از این، هر دو با نگاهی به وضعیت  ایران و نقش طبقات متوسط سنتی در تحولات اقتصادی و سیاسی کشور می‌دانستند که تا زمانی که روحانیان وارد فعالیت سیاسی نشود، امکان ایجاد حرکتهای بزرگ وجود ندارد.

به‌زعم آنها تاریخ نیز نشان داده که طبقه متوسط سنتی فقط در زمانی وارد مسایل سیاسی شده که رهبریت حرکت یا با علمای مذهبی بوده و یا آنکه مورد تایید آنها بوده است. براین اساس با توجه به سیاستهای ضد طبقه متوسط سنتی شاه آنها پیش بینی می‌کردند که این طبقه به زودی رادیکال می‌شود.

در آن زمان تنها فردی که قابلیت هدایت سیاسی این طبقه را دارد، امام خمینی بود. در مجموع شعاعیان و جزنی ویژگیهایی مانند اصرار امام)به مبارزه با دیکتاتوری و مصمم بودن ایشان در این راه و قدرت بسیج‌کنندگی ایشان را ازجمله عواملی می‌دانستند که رهبری ایشان را در مبارزات انقلابی قطعی می‌کند.
منبع: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران