تبیان، دستیار زندگی

آشنایی با چند کتاب که درباره همافران نیروی هوایی منتشرشده‌اند

من یک همافر بودم

در دنیای کتاب‌های خاطرات انقلاب، کتاب‌هایی با جلد پررنگ وجود دارد که روایتی ناب از گره خوردن زندگی پرسنل نیروی هوایی با مردم و انقلاب را به تصویر می‌کشد. کتاب‌هایی به روایت همافران نیروی هوایی از روزهای گلوله و خون.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
همافران
وقتی خبر دیدار همافران نیروی هوایی با امام خمینی (ره) در مدرسه علوی بیرون آمد، کمتر کسی این خبر را باور می‌کرد؛ اما وقتی عکس مشهور آن دیدار منتشر شد، دیگر همه فهمیدند که نیروی هوایی به انقلاب و مردم پیوسته است.دو سال بعد و با آغاز جنگ تحمیلی دلاوران تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران بار دیگر با رشادت و دلاوری، همراه با مردم و دیگر نیروهای نظامی به دفاع از آب‌وخاک میهن پرداختند.19 بهمن، روز نیروی هوایی است و به همین مناسبت به معرفی چند کتاب منتشرشده درباره همافران نیروی هوایی می‌پردازیم.

همافران از انقلاب تا جنگ

کتاب «من یک همافر بودم» خاطرات خودنوشت علی‌اصغر فولادی مهر، همافر نیروی هوایی، از زندگی شخصی‌اش است. بخشی از خاطرات زندگی او به‌واسطه استخدام در نیروی هوایی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حائز اهمیت است.نویسنده در این کتاب داستان روزهای زندگی خود، از بدو تولد در ایل بختیاری و ورود به نیروی هوایی تا ازدواج و دوران دفاع مقدس را برای خواننده روایت می‌کند.نثر کتاب و شیوه روایت خاطرات به زبان ساده و به‌دوراز هرگونه تکلف و تملق است. گویی یک افسر نیروی هوایی در مقابل شما نشسته است و داستان زندگی خود را برایتان تعریف می‌کند.

بخش‌های میانی کتاب روایتی از روزهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی است. وضعیت نیروی هوایی ارتش و حال و هوای همافران در روزهایی که مبارزات مردمی به اوج خود رسیده بود. نویسنده در این بخش‌ها به سراغ فصل‌های مهم و تأثیرگذاری رفته است. بیان جزییاتی از ارتباط همافران با انقلاب، اتفاقات روز دهم بهمن، ماجرای بیعت همافران با امام خمینی و پیوستن آنان به مردم و انقلاب، درگیری‌های روز 21 بهمن و حمله گارد شاهنشاهی به پادگان نیروی هوایی و تشکیل نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از بخش‌های خواندنی این کتاب است.

«پرسنل نیروی هوایی قرار گذاشته بودند در روز 17 بهمن در دانشگاه تهران با لباس نظامی به دانشجوها بپیوندند تا از استادان و دانشجویان که با خانواده آن‌ها همدردی کرده و تحصن به راه انداخته بودند تشکر کرده باشند.در آنجا بود که تصمیم گرفتند روز 19 بهمن با لباس فرم و کامل به دیدار امام (ره) بروند. این بار برنامه ریزان و هماهنگ‌کننده‌ها، برنامه رژه را آماده کردند تا نفرات تک‌تک به سمت محل استقرار امام (ره) در مدرسه علوی بروند و در آنجا به‌صف شده و رژه نظامی بروند.»خاطرات نویسنده از حماسه‌آفرینی پرسنل نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس نیز جذاب و حاوی ناگفته‌های بسیاری است. «من یک همافر بودم» را نشر ایده سبز در 144 صفحه منتشر کرده است.

خاطرات ناشنیده یک همافر

کتاب «همافر» کتاب دیگری است در حوزه خاطره‌نویسی انقلاب که حاوی خاطرات مهدی نوروزی از همافران بازنشسته نیروی هوایی ارتش است. «همافر» به همان سَبکِ خاطرات خودنوشت به نگارش درآمده است. بااین‌حال به سبب آشنایی راوی با مقام معظم رهبری و شهید اندرزگو در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از امتیاز ویژه‌ای برخوردار است. نه به این سبب که نویسنده، با برخی بزرگان انقلاب نسبت آشنایی دارد، بلکه ازآن‌جهت که در خاطراتش به روایت‌هایی دست‌اول از این آشنایی می‌پردازد که برای مخاطب تازگی دارد. در بخشی از این خاطرات به رفت‌وآمد نویسنده به منزلِ آقا در مشهد جهت تدریس زبان انگلیسی پرداخته‌شده و یا در قسمتی دیگر به روایتی خواندنی از کمک به شهید اندرزگو برای ترور شاه اشاره‌شده است.

همانند اغلب کتاب‌هایی در این رده که به تاریخ سیاسی معاصر مربوط می‌شوند، همافر نیز در لابه‌لای خاطرات به حال و هوای ارتش قبل از انقلاب، عوامل شکل‌گیری مبارزات و بیداری همافران، نقش‌آفرینی و رشادت‌های آن‌ها در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی، شرح دیدار با امام خمینی در روز نوزدهم بهمن و بالاخره پیوستن به مردم در روزهای 21 و 22 بهمن اشاره می‌کند:

«البته من کار خودم را که شناسایی محل تجمع مستشاران بود انجام داده بودم. آمریکایی‌ها با قدهای بلند، هیکل‌های درشت، صورت‌های سرخ و پف‌کرده، چشمان آبی و باحالت تکبر وارد سالن می‌شدند. انگارنه‌انگار که در جزیره ثباتشان، زلزله‌ای رخ‌داده و انقلابی در حال وقوع بود. بی‌اعتنا به فریاد آزادی‌خواهانه و استقلال‌طلبانه ملت مظلوم ایران، سرگرم مأموریت‌های محوله‌شان بودند، شاید حق توحش هم می‌گرفتند!»

کتاب خاطرات مهدی نوروزی در ۴۳۲ صفحه توسط انتشارات سوره مهر راهی بازار شده است.

 قصه نادر درباره انقلابِ همافران

کمتر کسی است که اهل کتاب و ادبیات باشد و نام نادر ابراهیمی را نشنیده باشد. نویسنده «یک عاشقانه آرام» و «نامه‌هایی به همسرم» در حوزه ادبیات کودک و نوجوان نیز آثار فاخر و خواندنی بسیاری دارد که برای نوشتن آن‌ها جوایزی چون جایزه یونسکو، کتاب سال ایران و ... را دریافت کرده است.  نادر ابراهیمی در بحبوحه روزهای انقلاب، مجموعه پنج‌جلدی قصه‌های انقلاب را برای کودکان و نوجوانان نوشت که تا امروز بارها تجدید چاپ‌شده است.

دریکی از قصه‌های این مجموعه، نادر ابراهیمی به سراغ فداکاری‌های پرسنل نیروی هوایی و ساعت‌های دلهره‌آور نبرد آن‌ها با گارد شاهنشاهی و جنگ خیابانی را به تصویر می‌کشد. قصه «سحرگاهان همافران اعدام می‌شوند»، داستان پسربچه‌ای است که وارد فضای درگیری‌ها می‌شود. نادر ابراهیمی این کتاب را بر اساس خاطرات مستندات واقعی نوشته است. قلم صادقِ نادر در کنار نثر موزون و شاعرانه او، این کتاب و مجموعه قصه‌های انقلابش را خواندنی‌تر کرده است:

«همه می‌دانستند که زندگیِ همافرها درخطر است. نِظامی‌ها عادت به اعتراض و سرپیچی ندارند. به آن‌ها گفته بودند: باید کورکورانه اِطاعت کنید! سؤال نکنید! بحث نکنید! حرف نزنید! هر چه می‌گوییم، بگویید «چشم»! این راه و رسم خدمت در نظام است. اما همافرها نظامی نبودند و مجبور نبودند دستورها را بی‌چون‌وچرا اطاعت کنند. آن‌ها «فکر» می‌کردند و فکر کردن باعث می‌شد که متوجه خیلی چیزها بشوند. آن‌ها بیدار بودند و انسانِ بیدار، انسانی است که از خیلی چیزها باخبر می‌شود و زیرِ بارِ حرف زور و حرف نادرست نمی‌رود. انسانِ بیدار می‌تواند حرف بزند و می‌تواند فریاد بکشد و بگوید که ظلم و زور را نمی‌پذیرد.»

حجم کتاب اگرچه کم است (32 صفحه) اما به دلیل روایت واقعی و ناب نویسنده‌ای که بارها در دوران پهلوی ممنوع الکار شده بود، جذابیتان دوچندان است. نویسنده‌ای که این داستان‌ها را با دست خط خود تحویل ناشر می‌داده است.

جدیدترین چاپ این کتاب توسط انتشارات سوره مهر منتشرشده است.