تبیان، دستیار زندگی

سینمای استراتژیک در ویترین «فجر۳۷»

سینمای استراتژیک از ابتدای دهه ۹۰ تا به امروز نمایندگانی بر پرده سینماها داشته اما جشنواره سی‌وهفتم را می‌توان فرصتی برای درخشش دوچندان این جریان قلمداد کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سینمای ایران

جشنواره سی و هفتم فیلم فجر با سه فیلم «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار، «۲۳ نفر» به کارگردانی مهدی جعفری و «ماجرای نیمروز؛ ردخون» ساخته محمدحسین مهدویان بخش‌هایی مهم از تاریخ معاصر را روایت‌ کرد؛ روایت‌هایی که فارغ از نگاه سینمایی، مضمونی ملی دارد و اتفاقا تا اینجا مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفته‌اند.

به بهانه رونمایی و بازتاب‌های مثبت سه فیلمی که می‌توان به‌نوعی آن‌ها را منتسب به «سینمای استراتژیک ایران» دانست، در این گزارش کوتاه برخی تلاش‌ها برای زنده نگاه داشتن این جنس از فیلمسازی را از ابتدای دهه ۹۰ تا به امروز مرور کرده‌ایم. در انتها هم به طور خاص به بازخوانی ویژگی‌های سه فیلم استراتژیک حاضر در جشنواره سی‌وهفتم پرداخته‌ایم.

با شروع دهه نود سینمای ایران فراتر از قبل سراغ سوژه‌های تازه رفت و با ورود فیلم‌سازان تازه نفس، تجربه‌های جدیدی در سینمای ایران رقم خورد. سینمای استراتژیک هم از آن موضوعاتی بود که با شروع این دهه بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت و آثاری تولید شد که از زوایای مختلف موضوعات ملی را به تصویر کشیدند. تعدادی از این آثار سراغ وقایع مهم رفتند و برخی چهره‌ها را برای روایت انتخاب کردند.

اینکه هرکدام از این آثار چه‌قدر موفق بودند و چه‌اندازه اثرگذار و وفادار به واقعیت، موضوعی است که نیاز به تحلیل و بررسی دقیق‌تری دارد؛ اما آنچه در یک نگاه کلی به چشم می‌خورد اینکه هرچند دیر اما ظاهرا سینمای ایران گام‌های تازه‌ای برای ورود به این مسیر برداشته و سازمان‌های متولی و فیلم‌سازان نگاه جدی‌تری به سینمای استراتژیک پیدا کردند.

سینمای استراتژیک در خلاصه‌ترین تعریف، برآمده از موضوعات مرتبط با منافع و خواست‌های ملی، منطقه‌ای، مذهبی است و هویت یک ملت را دنبال می‌کند و البته مهمترین شاخصه‌اش توجه به مخاطب خارجی است؛ جریانی که سینمای جهان و هالیوود سال‌هاست در آن فعالیت دارد.

جان گرفتن سینمای استراتژیک در دهه نود


در یک مرور کلی و سریع می‌توان شاخص‌ترین فیلم‌های استراتژیک سینمای ایران در سال‌های ابتدایی دهه 90 را اینگونه فهرست کرد؛ سال ۹۰ محمد علی باشه‌آهنگر با فاصله از فیلم‌های شعاری و جنگی، داستان یک دیده‌بان را با زبانی بین‌المللی در «ملکه» روایت می‌کند. در همین سال «قلاده‌های طلا» با موضوع اتفاقات سال ۸۸ ساخته می‌شود. یک سال بعد علی غفاری در «استرداد» به سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم می‌رود و داستان پرداخت غرامت از طرف شوروی به دلیل حضور در ایران و استفاده از راه آهن کشور را روایت می‌کند.

سال ۹۲ نوبت به ابراهیم حاتمی‌کیا می‌رسد تا روایتی از یک چهره مهم یعنی مصطفی چمران داشته باشد و در کنارش به اصغر وصالی و اتفاقات پاوه بپردازد. کمی بعد شهادت دیپلمات‌های ایرانی در کنسولگری ایران در مزار شریف افغانستان توسط عبدالحسن برزیده سینمایی می‌شود. ابوالقاسم طالبی هم در همین سال «یتیم خانه ایران» را می‌سازد.

اما از سال ۹۴ پرداختن به سوژه منافقین در سینمای ایران جدی می‌شود؛ بهروز شعیبی با «سیانور» و داستان مجید شریف واقفی و کمال تبریزی در «امکان مینا» از منافقین می‌گویند.

در همین سال یکی از مهمترین فیلم‌های سال‌های اخیر هم ساخته می‌شود، محمدحسین مهدویان با یک درام مستند «ایستاده در غبار» را می‌سازد و حاج احمد متوسلیان را به پرده سینما می‌آورد. او در فاصله‌ای کوتاه بعد از موفقیت این فیلم با «ماجرای نیمروز» و جریان موسی خیابانی روایتگر بخش دیگری از تفکرات منافقین بر پرده نقره‌ای می‌شود.

در میانه دهه نود، بعد از تجربه‌های مختلف پرداختن به موضوعات استراتژیک گستردگی بیشتری پیدا می‌کند. حاتمی کیا در این میانه دست روی موضوعی می‌گذارد که فراتر از مرزهای ایران مورد توجه است؛ او در «به وقت شام» با پرداختن به حضور داعش در سوریه، ادای دینی به مدافعان حرم می‌کند.

در این مسیر و پرداختن به داعش، شیخ طادی هم با «امپراطور جهنم» اگرچه در اثری ضعیف اما نگاهی به همین موضوع دارد. در سویی دیگر بهرام توکلی به سال‌های جنگ تحمیلی می‌رود و در «تنگه ابوقریب» با دور شدن از فضای شعاری و احساسی به نمایش مقاومت گردان عمار می‌پردازد و باشه آهنگر با «سرو زیر آب» جنگ را از منظری دیگر روایت می‌کند.

اگر فیلم‌های مذهبی هم در زمره سینمای استراتژیک قرار دهیم فیلم‌های «محمد رسول الله» ساخته مجید مجیدی و «رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش هم به جهت موضوع، از آثار مهم سال‌های اخیر هستند. از طرفی در این مدت فیلم‌های مستند موفقی هم تولید شده است.

این مرور کوتاه نشان از توجه فیلمسازان و سرمایه گذاران در سال‌های اخیر به موضوعات استراتژیک دارد. اما جشنواره سی وهفتم برای سینمای استراتژیک چه کرده و چه‌قدر موفق بوده؟


شبی که ماه کامل شد؛ نرگس آبیار


سینمای ایران بیشتر چهره‌ای مردانه دارد و به اقتضای شرایط، زنان سهم کمتری در تولیدات مهم سینمایی داشتند. اما اثر جدید نرگس آبیار نه تنها تجربه‌ای نو در فیلم‌سازی کارگردان‌های زن محسوب می‌شود بلکه می‌تواند مسیر تازه‌ای برای ورود کارگردان‌های زن به موضوعات سخت باشد.
فیلم جدید نرگس آبیار دست روی سوژه‌ای گذاشته که از نظر زمانی نسبت نزدیک‌تری با امروز دارد. جریانی که احتمالا بیشتر تماشاگران فیلم در مواجهه اولیه با داستان و شنیدن نام خانواده «ریگی» پیش زمینه‌ای نسبت به آن دارند و ذهن‌شان برای دانستن بیشتر تحریک می‌شود.

آبیار برای روایت یک داستان ملتهب سیاسی از روایتی عاشقانه شروع کرده و در این مسیر آرام آرام مخاطبش را به التهاب و تنش می‌برد. او در «شبی که ماه کامل شد» برای روایت داستانش با نگاهی زنانه از یک شخصیت زن کمک گرفته و همین نگاه زنانه به کاسته شدن خشونت فیلم کمک کرده است.


ماجرای نیمروز: رد خون؛ محمدحسین مهدویان


مهدویان فیلمسازی جوان اما از سردمداران سینمای استراتژیک است و نقش قابل توجهی در تولیدات مهم سال‌های اخیر داشته. او با آخرین «روزهای زمستان» جان تازه‌ای در پرداختن به شخصیت‌های ملی بخشید. با «ایستاده در غبار» احمد متوسلیان را در روایتی مستندگونه به نمایش گذاشت و بعد از آن در «ماجرای نیمروز» با کمی فاصله از آن فضای مستندگونه بیشتر به دل داستان رفت و جریان موسی خیابانی و انفجار دفتر نخست وزیری در سال ۶۰ را به نمایش گذاشت.

مهدویان امسال در ادامه «ماجرای نیمروز» که بهترین اثر جشنواره سی و پنجم از نگاه داوران و مردم شد در فیلم «ماجرای نیمروز: رد خون» با همان شخصیت‌ها به ادامه ماجرا و عملیات مرصاد رسیده است.

نقطه قوت مهدویان چینش درست فرم و محتوا برای نمایش یک تصویر باور پذیر است. او همان اندازه که به داستان و روایت توجه دارد تکنیک هم فراموش نمی‌کند.


۲۳ نفر/ مهدی جعفری


تا امروز روایت‌های زیادی از متن و حاشیه جنگ به پرده سینما آمده، روایت‌هایی که هرکدام بنا بر اقتضای داستان بخشی از واقعیت را روایت کردند. اما انتخاب داستان ۲۳ نوجوان ایرانی برای یک فیلم سینمایی نه تنها از نظر انتخاب سوژه قابل توجه است بلکه این ۲۳ نفر و شخصیتی به نام ملاصالح که در فیلم حضور دارد در تولید این اثر نقش داشتند و روایت فیلم با تأیید این افراد شکل گرفته؛ بنابراین «۲۳ نفر» جدای از بحث ساختاری می‌تواند واقعی‌ترین تصویر سینمای ایران از جنگ و موضوع اسرا باشد.

«۲۳ نفر» داستان گروهی از نوجوانان ایرانی بین ۱۳ تا ۱۷ سال است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۶۱ و در مرحله مقدماتی عملیات بیت المقدس به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع  و شکست در خرمشهر، سعی می‌کند به بهانه اینکه این نوجوان‌ها به زور به جنگ فرستاده شدند از این ماجرا سوءاستفاده و به نفع خود بهره‌برداری تبلیغاتی کند.

مهدی جعفری با سابقه مستندسازی و مدیریت فیلمبرداری در سینمای ایران، کارگردانی «23 نفر» را با حمایت مالی سازمان رسانه‌ای اوج و تهیه‌کنندگی مجتبی فرآورده برعهده گرفت؛ فیلمی که در اهمیت پرداختن به سوژه و داستان آن همین بس که سردار قاسم سلیمانی در اولین روز فیلمبرداری در پشت صحنه آن حاضر شد و فیلم با حضور و رهنمودهای او کلید خورد.


همراهی مخاطب با سینمای استراتژیک


تا پایان روز ششم جشنواره، نام هر سه فیلمی که اشاره شد همچنان در میان فیلم‌های برگزیده مردمی به چشم می‌خورد و این نشان از علاقه‌مندی و پیگیری مخاطب نسبت به سوژه‌های اینچنینی دارد.

همچنین مرور سایر فیلم‌های ساخته شده در سینمای استراتژیک در دهه نود، استقبال مخاطب از این آثار را نشان می‌دهد، البته این موفقیت زمانی حاصل شده که روایت ماجرا از نظر محتوایی و ساختار، ترکیبی قوی و قابل توجه داشته است.

با توجه به این مسیر طی شده و موفقیتی که به دست آمده، نقش سینمای استراتژیک در جریان امروز تولید در سینمای ایران چه‌قدر مورد توجه است؟ سرمایه‌گذاری در سینمای استراتژیک برعهده چه نهاد یا سازمان‌هایی است؟ بخش دولتی و خصوصی هرکدام چه‌قدر در این میدان حضور دارند؟ و سؤالاتی که اهمیت سرمایه گذاری در این حوزه و بهره‌مندی از فیلم‌سازان متخصص را گوشزد می‌کند.

منبع: مهر