فیلمی که نه محترم است نه قابل دفاع؛
تیغ و ترمه، تیغ کارگردان بر اعصاب مخاطب
کیومرث پوراحمد دیگر فرزند زمانه خودش نیست و همین موجب میشود تا تیغ و ترمه بیش از هرچیز خندهدار باشد و برای آنکه وقت گذاشته تا فیلم را کامل ببیند، اعصاب خورد کن. اگر نام کارگردان در تیتراژ فیلم دیده نمیشد، در بهترین حالت میتوانستیم بگوییم تیغ و ترمه، یک اثر ماقبل فیلم اول یک کارگردان است.
تیغ و ترمه تازهترین اثر کیومرث پوراحمد، کارگردان قصههای مجید است. تیغ و ترمه اثری نیست که مخاطب از کارگردانی که اتوبوس شب را ساخته انتظار دارد. روند داستان آنقدر بی منطق است که رضا یزدانی و موزیکهای بار دوخت و دوز کردن ادامه فیلم را بردوش کشیده و هرکجا داستان پیش نمیرود این رضا یزدانی است که وارد شده و شروع به خواندن میکند تا شاید فرجی شود.
روایت بیاندازه ناقص است؛ هنوز این سؤال مخاطب پاسخ داده نشده که کارگردان بعد از دعوای ترمه با فردی که معلوم نیست نامزد اوست یا استادش و چرا با هم همخانه هستند، کارگردان به سه ماه قبل باز میگردد؟ هنوز مخاطب از فلش بکهای به دوران کودکی ترمه و یا حضور خندهدار پدر مردهاش در کنار او چیز دریافت نکرده است!
مخاطب بعد از دیدن تیغ و ترمه از خود میپرسد خب حالا که چی؟ فیلم نه خیانت را درست به تصویر میکشد نه انتقام را و نه آنگاه که مادر ترمه، ژست مادری میگیرد، محبت را نشان میدهد؛ گویی کارگردان ترس از ورود به این مفاهیم را داشته است و منفعلانه به گوشهای نشسته و همه چیز را در اختیار فیلمنامه ناقصی که از رمان «کی از این چرخ فلک پیاده میشوم» برداشت شده میسپارد.
کیومرث پوراحمد دیگر فرزند زمانه خودش نیست و همین موجب میشود تا تیغ و ترمه بیش از هرچیز خندهدار باشد و برای آنکه وقت گذاشته تا فیلم را کامل ببیند، اعصاب خورد کن. اگر نام کارگردان در تیتراژ فیلم دیده نمیشد، در بهترین حالت میتوانستیم بگوییم تیغ و ترمه، یک اثر ماقبل فیلم اول یک کارگردان است.
شخصیتهای تیغ و ترمه هیچ هویتی ندارند. نه روشنفکرش، روشنفکر است و نه مادرش مادر. روشنفکری ترمه در جملهای دو خطی از نادر ابراهیمی و شعری از شاملو و پُک زدنهای سنگین به سیگار خلاصه میشود. «مادر» هم کاسب کاری است که از تن فروشی برای رسیدن به اهدافش ابایی ندارد و حتی در مقام یک زن تن فروش و خائن آنقدر رفتارها و حتی گریمش مشمئز کننده و سخیف است که تن فروشی را هم به گونه اگزجره به نمایش گذاشته و او به یک کلیشه تبدیل شده است.
اما سوال اصلی عمده مخاطبانی که هم خندان بودند و هم عصبانی از هیئت انتخاب بود؛ چرا هیئت انتخاب اجازه ورود این فیلم را به جشنواره داده است؟ اگرچه کیومرث پوراحمد را میتوان در زمره بزرگان سینمای ایران قرار داد اما یقینا صرف نام او نمیتواند مجوز ورود اثر ضعیفش به جشنواره باشد.