بررسی فیلم «بنفشه آفریقایی»؛
بنفشه آفریقایی یا همان پنجاه کیلو آلبالوی روستاییها
فیلم به دنبال یک رویکرد شبه تابوشکنی بوده است و مثلث عشقی را با مدلی جدید به نمایش گذاشته است؛ مدلی که اگرچه برای مرد خانواده عذاب آور است اما او باید نگاههای خودش را که احتمالا در ذهن نویسنده و کارگردان، تعصبی بیمعناست، کنار بگذارد.
فیلم بنفشه آفریقایی دست بر موضوعی خاص گذاشته، موضوعی که بر اساس ادعای نویسنده و کارگردان بر اساس یک داستان واقعی نوشته شده است؛ این ادعا را در ابتدای تیتراژ میخوانیم. برخی از منتقدان معتقد بودند که این جمله صوری است و راهی بوده برای فرار از حملات بعدی؛ در واقع کارگردان و نویسنده برای آنکه از زیر بار فشارها شانه خالی کنند به اینگونه ادعا کردهاند. اما ما صحت این ادعا را میگذاریم بر پایه اعتماد به نویسنده و کارگردان.
داستان روایت گر یک مثلث عشقی است؛ نه از جنس سریالهای ترکیهای وماهوارهای و وسط یک دنیای مدرن بلکه از جنس زن و شوهری که در دل روستا کار میکنند؛ رضا مرد میانسالی است که نجاری میکند و سعیدآقاخانی نقش آن را برعهده گرفته و زن که شکوه نام دارد و فاطمه معتمدآریا نقش آن را بازی میکند، به رنگرزی میپردازد. اما حضور فردی به نام آقا فریدون زندگی اینها را متحول میکند؛ آقا فریدون (با بازی رضا بابک) همسر سابق شکوه است و شکوه به دلیل ترحم، او را از خانه سالمندان به خانه خود میآورد، گرچه در ابتدا این اتفاق مورد رضایت همسر او یعنی رضا است اما کم کم برای او که حالا او عشق بازیها پنهانی میان شکوه و آقا فریدون را میبیند، عذاب آور میشود؛ هرچند سکوت میکند.
فیلم به دنبال یک رویکرد شبه تابوشکنی بوده است و مثلث عشقی را با مدلی جدید به نمایش گذاشته است؛ مدلی که اگرچه برای مرد خانواده عذاب آور است؛ اما او باید نگاههای خودش را که احتمالا در ذهن نویسنده و کارگردان، تعصبی بیمعناست، کنار بگذارد. میتوان گفت فیلم به دنبال حمله به مفهوم غیرت در جامعه ایرانی بوده است؛ همان کاری که پیشتر «فروشنده» اصغر فرهادی و «پنجاه کیلو آلبالو»ی مانی حقیقی انجام داد. «بنفشه آفریقایی» اکنون این مأموریت را دارد که پازل این دو فیلم را کامل کند؛ اگر «فروشنده» خواستار کنار گذاشتن غیرت در جامعه شهری شد و «پنجاه کیلو آلبالو» آن را به زبان طنز بیان کرد، حالا «بنفشه آفریقایی» با حضور در دل روستا و زن و مرد سنتی، نقشه حمله را کامل میکند.
فارغ از محتوای فیلم، فیلم از نظر فرم نیز چندان چنگی به دل نمیزند. بازیها کاملاً معمولی است و فاطمه معتمدآریا که در جشنواره امسال از او تقدیر شد، همان کلیشه همیشگی زن زحمتکش را بازی میکند و سعید آقاخانی هم همچنان همان همیشگی است و با ته مایههای طنز در موقعیت، شناخته میشود. بار عمده بر دوش رضا بابک است که بازی او به نسبت دو بازیگر دیگر بهتر بوده.