تبیان، دستیار زندگی

جستاری پیرامون امر به معروف و نهى از منكر

امر به معروف و نهى از منكر از ضروریات دین اسلام و پنجمین اصل در مذهب معتزله. «امر» در لغت به معناى دستور مقام بالا به پایین تر از خود است. و «معروف» به معناى شناخته شده و پسندیده مى باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
امر به معروف نهی از منکر
امر به معروف و نهى از منكر از ضروریات دین اسلام و پنجمین اصل در مذهب معتزله. «امر» در لغت به معناى دستور مقام بالا به پایین تر از خود است. و «معروف» به معناى شناخته شده و پسندیده مى باشد.« نهى» به معناى بازداشتن و «منكر» به معناى ناشناخته و ناپسند آمده است. بنابراین ، امر ، ضد نهى و معروف ، ضد منكر مى باشد (لسان العرب ، ج4 ، ص26 ;ج 5 ، ص233ـ 234 ; ج9 ، ص239ـ 240) معروف در اصطلاح عبارت است از هر فعل و قولى كه به لحاظ عقل یا شرع پسندیده است و منكر ضد آن است ; یعنى هر كار و سخنى كه مورد انكار عقل و شرع است (مفردات راغب ، ص331 و 505 ; مجمع البیان ، ج 2 ، ص807 ; مجمع البحرین ، ج4 ، ص370 371).

براى امر به معروف و نهى از منكر تعریف هاى دیگرى نیز ارائه شده است كه حقیقت آنها یك چیز است و تفاوت ها لفظى است ، مانند: امر به معروف ، یعنى دستور به كارهایى كه موافق با كتاب و سنت باشد و نهى از منكر ، یعنى جلوگیرى كردن از پیروى شهوت و هواى نفس ، یا امر به معروف ، یعنى راهنمایى به خیر و نیكى و نهى از منكر یعنى بازداشتن از شر و بدى (التعریفات ، ص16) یا امر به معروف ، یعنى دستور به اطاعت از خدا و نهى از منكر ، یعنى بازداشتن از معصیت او (مجمع البیان ، ج2 ، ص807).

قانون امر به معروف و نهى از منكر از پیشینه طولانى برخوردار است و اختصاص به شریعت اسلام ندارد ، بلكه در ادیان و شرایع آسمانى دیگر نیز مورد توجه و تأكید بوده است (فروع كافى ، ج5 ، ص56 ، الجامع لأحكام القرآن ، ج4 ، ص46ـ 47) این قانون الهى در شریعت اسلام جایگاه ویژه اى دارد ، و آیات متعددى از قرآن كریم به آن اختصاص یافته است (آل عمران: 104 ، 110و 113ـ 114 ; مائده:63 و 79 ; اعراف: 107 و 199 ; توبه:78 ; نحل:90 ; حج:41 ;...). در منابع حدیثى نیز روایات فراوانى درباره وجوب ، اهمیت و فواید امر به معروف و نهى از منكر و پیامد بى توجهى به آن دو نقل شده است. (فروع كافى ، ج5 ، ص 56ـ 58 ; وسائل الشیعه ، ج11 ، كتاب الأمر بالمعروف والنهى عن المنكر وما یلحق به).

با توجه به تأكید قرآن و سنت درباره امر به معروف و نهى از منكر ، از زمان هاى دور مفسران ، محدثان ، فقیهان ، عالمان اخلاق و اكثر متكلمان اسلامى در كتاب هاى مستقل یا باب جداگانه درباره آن دو بحث كرده اند. امر به معروف و نهى از منكر كه برخى از آن به «حسبه» تعبیر كرده اند (الأحكام السلطانیه ، ج2 ، ص284 ; احیاء علوم الدین ، ج2 ، ص339 ; الدروس الشرعیه ، ج2 ، ص47) ،از ضروریات دین اسلام (تحریر الوسیله ، ج1 ، ص361 ; شرح الاصول الخمسه ، ص126) ، برترین فریضه ، ضامن اجراى سایر واجبات (فروع كافى ، ج 5 ، ص55) ، معیار ایمان و نفاق (آل عمران:67 و 71) ، فلسفه بعثت انبیاء (ع) (احیاء علوم الدین ، ج2 ، ص333) ، غایت دین (غرر الحكم ودرر الكلم ، شرح خوانسارى ، ج4 ، ص374) و... است.

امر به معروف و نهى از منكر از مسائل فقهى و اخلاقى است ، نه كلامى ، زیرا مربوط به افعال بشر است ، نه افعال الهى ، با این حال متكلمان نیز از دیر زمان به بررسى آن پرداخته اند. اهتمام به این مسئله نخست توسط خوارج و سپس معتزله صورت گرفت (نشأة الفكر الفلسفى فى الاسلام ، ج1 ، ص441ـ 442)و اكثر متكلمان مذاهب دیگر به پیروى از معتزله در كتاب هاى كلامى خویش از آن دو سخن به میان آوردند (شرح المواقف ، ج3 ، ص645 ، شرح جمل العلم والعمل ،163 ، پاورقى).

اگر چه دلیل طرح این مسئله در علم كلام دقیقاً روشن نیست ، ولى وجوه زیر در این باره درخور توجه است:
1. امر به معروف و نهى از منكر در بازدارندگى از معصیت و عدم توجه به آن دو در اخلال به واجب شبیه «توبه» است و بحث توبه هم در زیر مجموعه مباحث معاد مطرح مى شود (شرح المقاصد ، ج5 ، ص172).

2. امر به معروف و نهى از منكر نسبت به انجام معروف و ترك منكر لطف است و لطف هم طبق نظر عدلیه بر خدا واجب است (الاقتصاد الهادى إلى طریق الرشاد ، ص237 ، ارشاد الطالبین ، ص383).

3. امر به معروف و نهى از منكر با اصل كلامى امامت در ارتباط است ، زیرا بعضى از مراتب آن دو از وظایف اختصاصى امام است (الاقتصاد ، ص150 ; شرح الاصول الخمسه ، ص749ـ 750).

به عقیده معتزله هر كس توحید ، عدل ، وعد و وعید ، منزلة بین المنزلتین و امر به معروف و نهى از منكر را قبول نداشته باشد علاوه بر این كه معتزلى نخواهد بود یا كافر است یا فاسق یا خطاكار! (همان منابع ; الانتصار والرد على ابن الراوندى ، ص188). وجوب امر به معروف و نهى از منكر با وجود شرایط مورد اجماع مذاهب اسلامى است (الذخیرة فى علم الكلام ،ص553 ; شرح الاصول الخمسه ، ص142 ; شرح المقاصد ، ج5 ، ص171) اختلاف تنها در دلیل وجوب آن دو است.

برخى از متكلمان امامیه ، مانند سید مرتضى ، شیخ طوسى در یكى از اقوالش ، خواجه نصیرالدین طوسى ، علامه حلى و حكیم لاهیجى و نیز عده اى از متكلمان معتزله نظیر ابوهاشم جبائى و قاضى عبد الجبار ، مى گویند: دلیل واجب بودن امر به معروف و نهى از منكر جز در مورد دفع از خود تنها نقل (آیات و روایات) است. به عقیده ایشان اگر عقل بر وجوب امر به معروف و نهى از منكر دلالت مى كرد بر خداوند نیز واجب بود ، چون هر واجب عقلى بر همه كسانى كه ملاك وجوب را دارا باشند ، واجب خواهد بود ، و اگر بر خداوند واجب بود ، از آن جا كه خداوند ترك واجب نمى كند ، كارهاى معروف واقع مى شد و منكرات واقع نمى شدند و این ، بر خلاف واقع است (التبیان ، ج5 ، ص258 ; شرح جمل العلم والعمل ، ص164 ; كشف المراد ، ص 427ـ 428 ; مناهج الیقین ، ص 541 ; شرح الاصول الخمسه ، ص142و 742 ; سرمایه ایمان ، ص 173).

برخى دیگر عقیده دارند علاوه بر شرع ، عقل هم بر وجوب امر به معروف و نهى از منكر دلالت مى كند ، زیرا لطف است و لطف هم عقلا واجب مى باشد (الاقتصاد الهادى إلى طریق الرشاد ، ص147) و نیز معناى وجوب بر خدا این نیست كه انسان بدون اختیار ، كارهاى خوب را انجام دهد و از كارهاى زشت دورى كند ( الدروس الشرعیه ، ج2 ، ص47) بلكه لازمه وجوب عقلى آن این است كه خداوند آن را بر مكلفان واجب گرداند. به اعتقاد عده اى از متكلمان ، همه امر به معروف ها و نهى از منكرها ، هر چند شرایط موجود باشد واجب نیستند ، بلكه امر به واجب و نهى از حرام واجب و امر به مستحب و نهى از مكروه مستحب مى باشد (كشف المراد ، ص427 ; شرح المقاصد ، ج5 ، ص171ـ 172 ; شرح المواقف ، ج3 ، ص645).

ولى اكثر متكلمان عدلیه ، مى گویند: چون همه منكرات قبیح است هرگونه نهى از منكرى واجب است و نهى از منكر مستحب وجود ندارد ، ولى امر به معروف به واجب و مستحب تقسیم مى شود (الذخیرة فى علم الكلام ، ص553 ; المنقذ من التقلید ، ج2 ، ص209 ; شرح الاصول الخمسه ، ص146 ; كشف البراهین ، ص477). برخى ، معروف را با واجب و منكر را با حرام یكى دانسته اند ، لذا امر به معروف و نهى از منكر را واجب مى دانند ; به عقیده این گروه كار مستحب و مكروه اساساً معروف و منكر نیست (شرح المقاصد ، ج5 ، ص171ـ 172). در هر صورت وجوب امر به معروف ونهى از منكر داراى شرایط زیر است:

1. آمر به معروف و ناهى از منكر ، معروف و منكر را بشناسد (فروع كافى ، ج5 ، ص59 ; شرح الاصول الخمسه. ص142 ; شرح جمل العلم والعمل ، ص165). برخى از متكلمان اشاعره علاوه بر شناخت معروف و منكر ، آگاهى از وجه وجوب را نیز شرط مى دانند تا مكلف با همان وجه نیت نموده و تكلیف را انجام دهد ; مثلاً بداند كه امر به معروف و نهى از منكر واجب معین است یا مخیر ، مضیق است یا موسع ، عینى است یا كفایى (شرح المقاصد ، ج5 ، ص173). عده اى علم به معروف و منكر را شرط واجب و عمل دانسته اند ، نه وجوب (الحاشیة على الاهیات الشرح الجدید للتجرید ، ص484 ; و مجمع الفائدة والبرهان ، ج 7 ، ص535ـ 536).

2. تأثیر امر و نهى ، در انجام معروف و ترك منكر معلوم یا محتمل باشد (الذخیرة فى علم الكلام ، ص 555) اگر امر و نهى بى تأثیر باشد هر چند واجب نیست ، ولى در حسن آن اختلاف است (شرح الاصول الخمسة ، ص173).

3. امر به معروف و نهى از منكر مفسده و فتنه و خوف بر جان و مال به دنبال نداشته باشد (كشف المراد ، ص428 ; شرح الاصول الخمسه ، ص142ـ 143).

4. اگر نهى از منكر نشود منكر ادامه پیدا كند (الذخیرة فى علم الكلام ، ص555).

5. باعث تجسس در رفتار دیگران نشود (شرح المواقف ، ج3 ، ص645).

با وجود شرایط یاد شده به عقیده اكثر متكلمان و فقیهان ، امر به معروف و نهى از منكر واجب كفایى است ، زیرا هدف از آن ، انجام معروف و از میان رفتن منكر است. اگر این هدف به وسیله عده اى تأمین شود ، دیگران در این زمینه تكلیفى ندارند (اوائل المقالات ، ص137 ; الذخیرة فى علم الكلام ، ص560 ; الكشاف ، ج1 ، ص396 ; شرح المواقف ، ج3 ، ص645).

برخى با توجه به آیه 71 سوره توبه: (والمؤمنون والمؤمنات بعضهم أولیاء بعض یأمرون بالمعروف وینهون عن المنكر ویقیمون الصلاة...) وجوب امر به معروف و نهى از منكر را عینى مى دانند (التبیان فى تفسیر القرآن ، ج5 ، ص258 ; الرسائل العشر ، ص245). در امر به معروف و نهى از منكر باید مراتب آن رعایت شود و به قاعده «الأیسر فالأیسر» و «الأسهل فالاسهل» عمل شود. زیرا هدف از آن ، رواج معروف و از میان رفتن منكر است . اگر هدف مزبور با نصیحت دلسوزانه و بدون خشونت تأمین شود ، به لحاظ عقل و نقل ، پرخاشگرى و خشونت جایز نیست (فروع كافى ، ج5 ، ص56 ; الذخیرة فى علم الكلام ، ص559ـ 560 ; شرح الاصول الخمسه ، ص 144 ; شرح المقاصد ، ج5 ، ص175).

برخى از علماى امامیه ، بعضى از مراتب امر به معروف و نهى از منكر ، مانند: زدن ، كشتن ، جهاد ابتدایى ، اقامه حدود و تصدى منصب قضا را از وظایف اختصاصى امام عادل و نایب او مى دانند (الاقتصاد الهادى إلى طریق الرشاد ، ص150 ; المنقذ من التقلید ، ج2 ، ص210 ; جواهر الكلام ، ج21 ، ص383ـ 386). برخى دیگر ، موارد یاد شده را از وظایف ویژه امام نمى دانند (الذخیره ، ص 560).

عده اى از متكلمان اهل سنت مى گویند: اگر امر به معروف و نهى از منكر نیازمند حمل اسلحه یا قتل باشد وظیفه سلطان است و نیز اگر منوط به اجتهاد باشد وظیفه مجتهد است (شرح المقاصد ، ج5 ، ص174). قاضى عبدالجبار معتزلى موارد زیر را از وظایف ویژه امام مى شمارد: اقامه حدود ، حفظ كیان اسلام ، استحكام مرزها ، تجهیز سپاه ، عهده دارى منصب قضا و إمارت و مانند اینها (شرح الاصول الخمسه ، ص148) تفصیل این مطالب را باید در كتاب هاى فقهى جست و جو كرد.

بر عدم وجوب امر به معروف و نهى از منكر گاهى به آیه: (یا أیّها الّذین آمنوا علیكم أنفسكم لا یضرّكم مَن ضلّ إذا اهتدیتم) (مائده:105) ; «اى كسانى كه ایمان آورده اید! مراقب خود باشید هنگامى كه شما هدایت یافتید گمراهى كسانى كه گمراه شده اند به شما زیانى نمى رساند» و آیه (لا إكراه فى الدّین قد تبیّن الرُّشد من الغىّ) (بقره:256) ; «در قبول دین اكراهى نیست ] زیرا [ راه درست از راه منحرف آشكار شده است» استدلال شده است ، ولى این سخن نادرست است ، زیرا مفاد آیه نخست این است كه مؤمنان به گناه گنهكاران مؤاخذه نمى شوند ، هر كس پاسخگوى رفتار خویش است و از سوى دیگر گمراهى و گناه دیگران و آلودگى محیط ، نباید در مؤمنان مؤثر باشد و ایشان را از تهذیب نفس و جهاد در راه خدا و اطاعت از دستورهاى او باز دارد. امر به معروف ونهى از منكر از مهم ترین جهادها و اطاعت از دستورهاى خداوند و تهذیب نفس است.

بنابراین آیه مورد بحث نه تنها با وجوب امر به معروف و نهى از منكر مخالفت ندارد ، كه آن را تأیید مى كند (المیزان ، ج6 ، ص163ـ 164 ; شرح المقاصد ، ج5 ، ص173). احتمال دارد آیه ناظر به زمانى باشد كه شرایط امر به معروف و نهى از منكر مانند احتمال تأثیر و نبودن مفسده فراهم نباشد. در برخى احادیث هم به این احتمال اشاره شده است (مجمع البیان ، ج3 ، ص392). آیه نفى اكراه هم ، خبر از یك واقعیت مى دهد و آن این كه چون دین از امور اعتقادى و قلبى است ، نمى شود به زور بر كسى تحمیل كرد ، اساساً امور قلبى اكراه پذیر نیست (المیزان ، ج2 ، ص342ـ 343) افزون بر این كه امر و نهى همواره ، همراه با زور و اجبار نیست. برخى نیز معتقدند آیه (لا إكراه فى الدین) به وسیله آیات قتال و جهاد ، نسخ شده است (شرح المقاصد ، ج5 ، ص173).



منبع: وبسایت آیت الله سبحانی