سالروز درگذشت آیتالله قاضی
"سیدعلیآقا قاضی" عارف نامی یا صوفی متظاهر توصیههای آیتالله قاضی به سیدروحالله جوان
به نظر میرسد یکی از بهترین و زیباترین کارهایی که در امر پرورش قوای نفسانی به دوستداران تهذیب و مجاهدت با نفس، کمک میکند، تحقیق و پژوهش در سیره و روش زندگی دانشمندان ربانی است، علمای وارسته و فقیهی که هرگاه در سبک و سیاق زندگی آنان دقت و تأمل شده، به الگوهای موفقی برای زندگی دست پیدا کردهایم.
شِمایی از زندگی اخلاقی و عرفانی
سیدعلیآقا قاضی طباطبایی در ذیحجه سال 1285 ق در خانه آیتالله سید حسین قاضی طباطبایی چشم به جهان گشود.[1] نسب او به امام حسن مجتبی(ع) میرسد، پدر او آیتالله سید حسین طباطبایی فقیهی ژرفاندیش بود که در قم از اساتیدی همچون آیتالله سید محمد حجت، استفاده شایانی برده و از شاگردان مبرّز او بهحساب میآمد.[2] در واقع جناب سیدعلیآقا قاضی فرزند فقیهی جلیلالقدر بود که بزرگان در خصوص شخصیت علمی او مطالب فراوانی نوشتهاند. [3]سیدعلیآقا قاضی تنها یک روحانی زاهد و عابد نبود، چراکه پشتکار و جدیت در بحث و تحصیل و ارتباط با فضلا و علما، وی را در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسانید و از او عالمی عارف و مجتهدی توانمند ساخت
درجه علمی و فقاهتی
سیدعلیآقا قاضی تنها یک روحانی زاهد و عابد نبود، چرا که پشتکار و جدیت در بحث و تحصیل و ارتباط با فضلا و علما، وی را در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رساند و از او عالمی عارف و مجتهدی توانمند ساخت. وی در عربی کمنظیر بود، بهطوریکه چهل هزار لغت را در حفظ داشت و شعر عربی را چنان میسرود که عربها از تشخیص آن عاجز بودند و نمیفهمیدند که شعر از یک شاعر عجم است. [4]تفاوت مکتب عرفانی سیدعلیآقا با فرقه صوفیه و نهضتهای نوپدید عرفانی
آیتالله سیدعلیآقا قاضی در عصری زندگی میکرد که بازار مکاتب عرفانی همچون صوفیه پررنگ بود؛ از طرفی علاقۀ او به ابنعربی و مولانا و همچنین ارتباط با یکی از صوفیان نجف به نام «بهار علیشاه» موجب بروز اتهام تصوف به قاضی شده بود؛[5] ولی آنچه مکتب عرفانی سیدعلیآقا را از این اتهامات و مدعیان طریقت متمایز میکرد، سبقه و ریشهای عرفانی بود که از آن بهره میجست، درواقع مکتب عرفانی سیدعلیآقا ریشه در معارف حقه اهلبیت پیامبر (ص) داشت، بهطورکلی میتوان اصول و ویژگیهای مکتب عرفانی او را اینچنین برشمرد:1-تعبد و تقید کامل به آداب و سنن شرعی: عرفای بنام اسلامی که از مکتب حقیقی اهلبیت (ع) بهرهمند شدهاند در درجه اول خود را مقید و پایبند به دستورات شرعی کردهاند. در خصوص سیره و روش عرفانی سیدعلیآقا قاضی نیز اینچنین نقلشده است: آنقدر خود را به ضوابط و دستورات شرع و رعایت مستحبات و ترک مکروهات ملزم ساخته بود تا اینکه امری از محبوبش فرونماند تا آنجا که برخی از مخالفان و معاندانش به او تهمت میزدند: «قاضی اینقدر خود را مقید به آداب کرده شخصی ریاکار و خودنماست.»
برخی کلاسهای آیتالله قاضی را اینگونه شرح میدهند: «شاگردانش بارها برای ملاقاتش میآمدند ولی او را در سجده میدیدند، گاهی سجدههایش آنقدر طولانی میشد که شاگردان خسته میشدند و برمیگشتند.» [7]
2- توجه ویژه به عنصر معرفت و شناخت قلبی نه «مدیتیشن»: یکی از ویژگیهای برجسته مکتب عرفانی سیدعلیآقای قاضی توجه خاص به موضوع معرفت نفس است، موضوع مهمی که در منابع روایی زیربنای شناخت مباحث توحیدی و معرفتی عنوان و این چنین دربارهاش شرح داده شده است: «العارفُ مَن عرف نفسَه، فأعتقها ونزّهها عن کلّ ما یبعدها و یوبقها»[8]؛ عارف، آن کسی است که نَفس خود را بشناسد تا آن را از قید هر چیزی که از خداوند دورش میسازد و به هلاکت میاندازد، برهاند و منزّه نماید.
معرفت نفس پلهی اولیه قرار گرفتن در مسیر شناخت باریتعالی است و این مطلب را میتوان وجه افتراق با عرفانهای نوظهور و نهضتهای نوپدید دینی (new religious movment) مطرح کرد؛ چراکه در مکتبهای نوپدید عرفانی همانند: اکنکار، یوگا، اشو، سای بابا، فالون دافا، مدیتیشن متعالی و عرفان سرخپوستی هدف، خودشناسی و معرف نفس به انگیزه رسیدن به خدا نیست بلکه مدتیشین (تمرکز)، آن هم برای رسیدن به relaxation (آرامش) است.
3-در هم آمیختن توحید علمی و عملی: با اندکی دقت و تأمل در سلوک برخی مدعیان عرفان و پیروان مکتب تصوف، در خوشبینانهترین حالت میتوان پذیرفت آنها در توحید نظری گامی برداشتهاند، اما در عرصه توحید عملی موفقیت چندانی را به دست نیاوردهاند. این در حالی است که آنچه از همه بیشتر طلاب علوم دینی و مشتاقان عرفان را مجذوب سلوک و تدریس آیتالله قاضی میکرد نوع مشرب توحیدی سیدعلیآقا بود، چراکه این استاد عرفان نظری پیش از آنکه مباحث توحید نظری را برای شاگردانش ارائه کند خود در دریای عرفان عملی ذوبشده بود.
نشانههای یکتاپرستی و خداجویی و ترک دنیا در تمام زندگیاش مشهود بود؛ او پیش از گفتار، عمل میکرد و قبل از آنکه دیگران را با زبان ارشاد کند با کردار خویش، شاگردان را تربیت میکرد.[9]
در واقع مصداق عملی این روایت شریف بودند: «وَ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِیَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع؛[10] ابن ابى یعفور گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: مردم را به غیر از زبانتان دعوت به دین كنید تا سعى و كوشش و درستى و پرهیزگارى و خویشتنداری را از شما مشاهده كنند.»
آقا سید روحالله در مقابل سلطان جور و دولت ظالم باید ایستاد، باید مقاومت کرد، باید با جهل مبارزه کرد»، این در حالی بود که هنوز زمزمهای از انقلاب امام در میان نبود، ولی پس از انقلاب فهمیدیم که مرحوم قاضی آن روز از چه جهت آن حرفها را زد و نسبت به امام احترام کرد
پیشگویی سیدعلیآقای قاضی درباره امام خمینی (ره)
آیتالله حاج شیخ عباس قوچانی وصی رسمی سیدعلیآقا قاضی، نقل کرده که در نجف اشرف با مرحوم قاضی جلساتی داشتیم و غالباً افراد با هماهنگی وارد جلسه میشدند و همدیگر را هم میشناختند. در یک جلسه دیدم که سید جوانی وارد شدند، مرحوم قاضی بحث را قطع کرد و به این سید جوان احترام زیاد گذاشت و به او گفت: «آقا سید روحالله در مقابل سلطان جور و دولت ظالم باید ایستاد، باید مقاومت کرد، باید با جهل مبارزه کرد»، این در حالی بود که هنوز زمزمهای از انقلاب امام در میان نبود، ولی پس از انقلاب فهمیدیم که مرحوم قاضی آن روز از چه جهت آن حرفها را زد و نسبت به امام احترام کرد. [11]کمک محترمانه به مرد سبزیفروش
علامه طهرانی میگوید: «یکی از رفقای نجفی ما برای من نقل کرد روزی به دکان سبزی فروشی رفتم دیدم مرحوم قاضی خم شدهاند و مشغول سوا کردن کاهوهای پلاسیده هستند و آنهایی که دارای برگهای خشک و خشن هستند را برمیدارند، آقا سیدعلیآقای قاضی پول آنها را به فروشنده داد، ولی برای من سؤال بود که چرا سید این کاهوهای خراب را خریداری کرد. به دنبالش رفتم و از سیدعلیآقا قاضی سؤال کردم آقا چرا شما خلاف همه این کاهوهای غیر مطلوب را سوا کردید؟ مرحوم قاضی گفت: آقاجان این مرد فروشنده، شخص بیبضاعت و فقیری است و من گاهگاهی به او مساعدت میکنم و نمیخواهم به او چیزی بلاعوض داده باشم تا اولاً آن عزت و شرف از بین نرود و ثانیاً خداینکرده عادت کند به مجانی گرفتن...»[12]پنج عمل طلایی که آیتالله قاضی به آن پایبند بود
کتب و آثاری که سیره و روش آیتالله قاضی را به رشته تحریر درآوردهاند در خصوص نوع اعمال و اذکاری که آیتالله قاضی به آن پایبند بود، مطالب فراوانی ذکر کردهاند، ولی از آنجا که این متن ظرفیت محدود دارد و نمیتوان به همه آنها اشاره کرد تنها به پنج مورد اکتفا میکنیم:یکی از شبها با صدای گریه پدر از خواب بیدار شدم، همه خوابیده بودند و سکوت بر همهجا حاکم بود و تنها صدای گریهای بود که از اتاق به گوش میرسید یواشکی به اتاق نزدیک شدم و از سوراخ در به درون اتاق نگاه کردم، پدرم با حالتی معنوی در حال مناجات با خدای خود بود
2-پرهیز از شتابزدگی در عبادت: وی علاوه بر اینکه اصول و آداب عبادت را بهدرستی رعایت میکرد و انس فراوان با خداوند داشت، به شاگردان توصیه میکرد «ادای فرایض نباید با شتابزدگی همراه باشد، بدین معنا که زودتر بخوانیم و خود را راحت کنیم، زیرا اینگونه عبادت را بازاری میدانستند، یعنی عوامانه». [14]
3-اهمیت روضه امام حسین (ع): برای مجالس حسینی اهمیت و احترام فوقالعادهای قائل بود، حتی احترام گذاشتن به هر امری که به نحوی با امام حسین (ع) ارتباط داشت، از آن جمله مجالس روضهخوانی، دستههای عزاداری، مراسم شام و نهار دادن به نام امام حسین (ع) پیاده رفتن به کربلا، قابلذکر است که مجالس روضهخوانی او عصر روزهای جمعه و در آخرین ساعات روز تشکیل میشد. [15]
4-قرائت تسبیحات اربعه در هر شبانهروز و همچنین قرائت سوره مبارکه «یس» هرروز صبح و چهبسا شنیده میشد که این سوره را با صدا و لحن زیبا بلند قرائت میکرد. [16]
5-قرائت دعای کمیل در شبهای جمعه، قرائت دعای سمات در ساعات آخر عصر روز جمعه، قرائت زیارت جامعه کبیره در روز جمعه و اینکه هر روز صبح در حین خروج از منزل پنج مرتبه آیهالکرسی و نیز تسبیحات حضرت زهرا (س) را قرائت میکرد [17]
پینوشت:
[1]. گلش ابرار، جمعی از پژوهشگران، ج 4، 382.
[2]. رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج 2، ص 228.
[3]. هادی هاشمیان، دریای عرفان، انتشارات طه، ص 16.
[4]. گلش ابرار، جمعی از پژوهشگران، ج 4، 383.
[5]. نک: حسینی طهرانی، روح مجرد، ص ۴۲-۴۳، ۱۲۶؛ عطش، ص ۲۱.
[6]. عطش، جمعی از محققان، انتشارات، شمس الشموس، ص 17، به نقل از آیتالله نجابت.
[7]. همان، ص 40.
[8]. تصنیف غررالحکم و درر الكلم؛؛ ص 239، ح 4841
[9]. هادی هاشمیان، دریای عرفان، انتشارات طه، ص 38.
[10]. مشكاة الأنوار فی غرر الأخبار؛ طبرسى، على بن حسن، ص 46.
[11]. اسوه عارفان، صادق حسنزاده و محمود طیار مراغی، ص 92.
[12]. همان، ص 62.
[13]. عطش، جمعی از محققان، انتشارات، شمس الشموس، ص 45.
[14]. آیت حق، سید محمدحسن قاضی، ترجمه سید محمدعلی قاضی نیا، انتشارات، بصیرت، ج 2، 72.
[15]. همان، ص 49.
[16]. هادی هاشمیان، دریای عرفان، انتشارات طه، ص 40.
[17]. همان، ص 40 و 41.