تبیان، دستیار زندگی

چطور هم یک فرد و هم یک زوج باشیم؟

هیچ سه پایه یا چهارپایه‌ای نمی‌تواند متعادل باشد اگر هرکدام از پایه‌ها در وضعیت مناسب و درست قرار نگرفته باشند و هیچ سطحی روی یک‌پایه بنا نمی‌شود و باقی نمی‌ماند. زمانی که پایه‌ها درست جا سازی شوند همیشه می‌توانید با خیال راحت سه‌پایه را حفظ کنید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ازدواج، خانواده، هیجانات، احساسات،صمیمت، تختخواب، رابطه جنسی، خانواده ایرانی، عشاق موفق

بنای ازدواج مثل سه‌پایه است. یکی از پایه‌ها را شوهر و دیگری را زن شکل می‌دهد و پایه سوم که برای حفظ تعادل ایجاد شده، ممکن است در طول زمان تغییر کند. در سال‌هایی از زندگی زناشویی، فرزند پایه سوم زندگی است، در مرحله‌ای کار، در دوره‌ای بازنشستگی، خریدن خانه، رفتن فرزندان و…
در شروع زندگی رابطه شما فقط دو پایه دارد و ثابت و مستحکم نیست. پایه سوم این بنا به سرعت فراهم نمی‌شود و مدت‌ها طول می‌کشد تا وضعیتی ثابت پیدا کند. تازمانی که پایه سوم به کمک رابطه بیاید ازدواج بسیار شکننده و حساس است وبه راحتی فرومی‌ریزد.

اولین حرکت، یک خانواده شکل بدهید

اولین کاری که به‌عنوان یک زوج جوان باید انجام بدهید این است که فراتر از فردیت‌تان قدمی بردارید و یک گروه دونفره تشکیل بدهید. ویژگی‌های مهم و قوی فردی‌تان را به اشتراک بگذارید و بدون اینکه سعی کنید فردیت و هویت‌تان را فدای رابطه کنید یک زوج باشید. کار سختی است اما باید این حرکت و قدم مهم زندگی‌تان را بردارید. چند نکته می‌تواند به شما کمک کند:
اولین نکته این است که هیجانات، انرژی زیاد و احساسات پرشورتان را کنترل کنید تا بتوانید موقعیت‌تان را بهتر ارزیابی کنید.
یکی از چیزهایی که باعث می‌شود نتوانید به‌عنوان یک زوج فکر و رفتار کنید؛احتمال شکست و جدایی است. مهم نیست که شما چه فکر می‌کنید و چه تصویری دارید، آنچه در سال‌های اول زندگی صمیمیت زناشویی تصور می‌کنید بسیار سطحی است. صمیمیت واقعی زمانی است که درکنارهم رشد کنید و یکدیگر را بهتر بشناسید.
روزهای آشنایی آنقدر زیاد نیست که بتوانید همه چیز را درباره هم بفهمید. سن و سال شما موقع آشنایی نیز چندان کمک کننده نیست چه زن یا مردی بیست ساله باشید چه چهل‌و پنج ساله شخصیت همسرتان در سال‌های اول چیزی ناشناخته است. لحظات مشترک باهم بودن مثل راه‌رفتن روی لبه تیغ است. «آیا چیزی که گفتم ناراحتش کرد؟ »، «چطور این موضوع رو باهاش مطرح کنم؟ »
متاسفانه زن‌وشوهر در سال‌های اول وقت کافی هم برای ایجاد صمیمیتی عمیق و رابطه‌ای واقعی تلاش نمی‌کنند. کمی فکر کنید حتما شما هم برای درست کردن رابطه صمیمی باری را به دوش رابطه گذاشته‌اید که نمی‌تواند آن را حمل کند؛«این یه رابطه صمیمانه است پس همه مشکلات من، تو و رابطه‌ها قبلی اینجا حل می‌شه»، «من بالاخره به چیزی که می‌خواستم رسیدم» اگر فکر می‌کنید رهایی از پدر و مادر بد، رابطه‌های معیوب قبلی و یا شاید ازدواج‌های قبلی در گرمای عشق و رابطه جدید به دست می‌آیند یک بار بزرگ را به دوش رابطه تحمیل می‌کنید و پایه‌ها را سست می‌کنید.

الگوهای کهنه خانوادگی را کنار بگذارید

شما عروس و دامادی هستید که خانه پدرومادری را ترک کرده‌اید. آنها زندگی خودشان را دارند و شما زندگی مستقل خودتان را دارید. اما گویا شما نمی‌توانید از خانه پدری دل بکنید. چون الگوهای زندگی خانه پدری را به زندگی تازه آورده‌اید.
آیا هنوز هم فکر می‌کنید باید ساعت ۶صبح از خواب بیدار شوید و با همسرتان صبحانه بخورید؟ آیا فکر می‌کنید قانون خانه پدری برای جمع کردن تخت‌خواب فورا و بعداز بیدار شدن از خواب درست است؟ و خانه باید همیشه مرتب باشد و شب‌ها باید حتما برنج و خورش بخورید؟
قانون‌های خانواده پدری چیزهای بدی نیستند اما این قانون‌ها کاملا اشتباه و دقیقا درست نیستند. می‌توانید رختخواب راسریع مرتب کنید اما اگر کسی اینکار را یک ساعت بعد انجام بدهد اشتباه نکرده است. مساله اینجاست که«درست»و «غلط» روی زندگی ما سایه انداخته است و هیچ چیز بدتر از این نیست که شما یا همسرتان فکر کنید چیزی که درست می‌دانیدباید از نظرهمسرتان نیز درست باشد و نتوانید عادت‌ها و الگوهای‌تان را تغییر بدهید و الگوها و باورهای دیگری را نپذیرید.

حرکت دوم، به کنترل و سلطه، نه بگویید

هر کدام از شما می‌خواهید کنترل و مدیریت امور را به دست بگیرید. در موقعیت‌های مختلف مثل انتخاب رستوران برای آخر هفته تا خریدن خانه تمایل به مدیریت و نظر قطعی دادن باعث اختلاف و درگیری است. منبع و دلیل تنش‌ها همیشه درحال تغییرند و به نوع واکنش شما مربوط هستند اما چیزی که همیشه باقی می‌ماند اختلاف و درگیری است.
اختلاف و تنش اجتناب‌ناپذیرند. زن و شوهرهای جوان نمی‌توانندمتوجه عمق و جایگاه این تنش‌ها در رابطه شان باشند. برای اینکه بفهمید اختلافات شما چقدر عمیق است و یا اختلافاتی معمولی است باید بسیار دقیق باشید. با وجود اختلاف می‌توانید یک زوج همراه و همگام باشید؛ اما باید یاد بگیرید اختلافات را حل کنید. رها کردن تفاوت‌ها، تنش‌ها و اختلاف‌ها می‌توانند به موضوعاتی جدی در رابطه تبدیل شوند. یک مشکل کوچک در دوران نامزدی می‌تواند تنشی عمیق در زندگی زناشویی آینده تان باشد.
زمانی که باهم درگیر می‌شوید باید نگرش‌ها و برداشت‌هایتان را یکی کنید. زن‌وشوهر در تلاطم عشق جوانی نمی‌توانند در تنش‌ها درست رفتار کنند و همیشه نسبت به آنچه دیگری می‌گوید و رفتاری که ‌می‌کند جبهه می‌گیرند. هرچقدر با برداشتی بازتر فکر کنید بهتر می‌توانید مشکلات و اختلافات را حل کنید.

حرکت سوم، رابطه جنسی را برای احساس نزدیکی بیشتر جدی بگیرید

همه نیازهای بیولوژیکی انسان‌ها مثل غذا و آب، نیازی جسمی را برآورده می‌کنند اما رابطه جنسی فقط یک نیاز جسمی رابرآورده نمی‌کند و تحت تاثیر عوامل خارجی نیز هست. عواملی مثل مصرف دارو، استرس و ناتوانایی‌های جسمی، رابطه جنسی را تحت تاثیر قرار می‌دهند. عوامل ذهنی و روانی مثل ترس‌ها، تصورات غلط درباره رابطه جنسی، مشکلات شخصیتی و احساسات غلط نیز رابطه جنسی را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهند.
باورهای شما نسبت به این رابطه، تشکیل خانواده و تصمیم برای بارداری روی میزان صمیمیت شما با همسرتان تاثیر می‌گذارد. اگر درکودکی یا نوجوانی نوعی خشونت جنسی را تجربه کرده باشید ویا هرنوع تجربه غم‌انگیز جنسی دیگر؛ایجاد یک رابطه صمیمی با همسرتان را به یک مشکل اساسی تبدیل می‌کند و ارتباط زناشویی و رابطه شما به‌عنوان یک زوج را تخریب می‌کند. اگر نمی‌توانید به هر دلیل جسمی یا روانی این ارتباط را برقرار کنید باید برای درمان اقدم کنید. درمان دارویی و مشاوره برای حل این مشکل وجود دارند.

آیا این نشانه‌ها در شما وجود دارد؟

به این پرسش‌ها پاسخ دهید. با پاسخ به این پرسش‌ها می‌توانید موقعیت خودتان را ارزیابی کنید. پاسخ به پرسش‌ها را با نوشتن نمونه‌ها و مثال‌هایی از خودتان کامل کنید تا راحت‌تر واقعیت‌ها را بفهمید.
ـ من همیشه می‌خواهم موضوعات را در زندگی زناشویی مدیریت کنم. این منم که تعیین می‌کنم چه کسی غذا بپزد؟ کدام یک از ما دستشویی را تمیز کند، چه کسی کار کند و چه چیزهایی بخریم. اگر همه چیز آنطور که می‌خوام پیش نرود این رفتارها را می‌کنم… (رفتارها و واکنش‌هایتان را بنویسید)
ـ ما باهم به توافق رسیده‌ایم و یا حداقل باهم مصالحه کرده‌ایم. دومساله‌ای که من هرگز از آن کوتاه نمی‌آیم اینهاست…
ـ من فکر نمی‌کنم قوانین خانه پدری درست بوده‌اند و به آنها پایبند نیستم. دو گواه برای اینکه نشان می‌دهد من در زندگی جدیدم یک شریک بالغ و آگاهم این است که….
ـ من نتوانستم از باورهای قدیمی دل بکنم برای اینکه هر گز نتوانستم این عادت‌ها را ترک کنم….
ـ من همه تلاشم را برای ایجاد صمیمیت بیشتر انجام می‌دهم یکی از کارهایی که به تازگی انجام دادم و صمیمیتم را نشان می‌داد….
ـ من نمی‌توانم بگویم که رابطه جنسی ما رضایت بخش است و هردوی ما واقعا از آن لذت می‌بریم. هیچ چیز مثل روزهای اول نیست چون…
منبع : اطلاعات
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.