تساوی و برای حقوق زن و مرد
چرا در اسلام مرد بیشتر از زن ارث می برد
زن و مرد در جوهره و حقیقت انسانیت یکساناند تفاوتهای آنها به جسم و برخی ویژگیهای روحی و عاطفی آنان برمیگردد و بر اساس همین تفاوتها بر عهدهی هر یک وظایفی نهاده شده است.
چرا شوهر بعد از مرگ زن از تمام اموال او ارث می برد ولی اگر شوهر بمیرد همسرش از زمین ارث نمی برد و از ساختمان و درخت و کشتزار نیز فقط از قیمت آنها ارث میبرد نه اصل آنها؟
تساوی و برابری حقوق زن و مرد به معنای تشابه حقوق نیست این اشتباه است که تساوی را با تشابه اشتباه بگیریم بدون شک اختلاف دامنهداری بین نیروهاى جسمى و روحى زن و مرد وجود دارد، (که اتفاقاً همین تفاوتها از شاهکارهای خلقت الهی است بهگونهای که این دو مکمل یکدیگر و مایهی آرامش یکدیگرند) این تفاوتها، حقوق متفاوت و وظایف متفاوتی را در برخی از زمینهها میطلبد که وقتی مجموع این حقوق و وظایف متفاوت زن و مرد در دو کفهی ترازو قرار گیرد باهم مساوی خواهند بود لذا تساوی حقوق و وظایف غیر از تشابه آنهاست.
قرآن كریم با صراحت لهجه میفرماید: (شما را زن و مرد و اقوام و قبایل مختلف آفریدیم تا بدانید همانا گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست.) زن و مرد در جوهره و حقیقت انسانیت یکساناند تفاوتهای آنها به جسم و برخی ویژگیهای روحی و عاطفی آنان برمیگردد و بر اساس همین تفاوتها بر عهدهی هر یک وظایفی نهاده شده است.
بررسى جامع و همهجانبه این مسئله درخور تحقیقى ژرف و گسترده است، لیكن در اینجا چند نكته را بهاختصار یادآور مى شویم:
الف- در نظام حقوقى اسلام بیش از هر مكتب دیگرى تساوى حقوق زن و مرد رعایت گردیده است. در آغاز باید فرق بین تساوى و تشابه را بهخوبی دریافت. بى توجهى به این مسئله موجب خلط و مغالطه بسیارى مى شود.
تشابه به معناى همانندى و همشکلی روبناهاى حقوقى است. این همان جریانى است كه فمینیسم (Feminism) غربى در دام آن گرفتار آمد و پنداشت كه تبعیض زدایی در روابط زن و مرد درگرو وضع حقوق كاملاً مشابه است. درحالیکه این رویكرد نه سودى براى مرد در پى داشت و نه براى زن؛ بلكه روند انهدام بنیان خانواده را سرعت بخشید و برآیندهاى ناگوارى براى جامعه بشرى در پیآورد.
تساوى به معناى برابرى است، نه یكنواختى. در تساوى شرایط گوناگون، تفاوتهاى طبیعى، وظایف و جوانب مختلف ملاحظه مى شود و چهبسا احكام نامشابهى وضع مى گردد بدون آنکه بر كسى ستمى روا شود ولى در تشابه همه این امور نادیده انگاشته شده و فقط به یكنواختى روبناهاى حقوقى بسنده مى شود؛ بنابراین باید توجه داشت كه هرگونه نایكسانى قواعد حقوقى بهمنزله نفى تساوى نیست و هر نوع تشابه و یكنواختى بهمنزله رعایت تساوى نیست.
ب- تفاوتهای حقوقى به معناى تفاوت در ارزشها و كمالات انسانى نیست و اسلام بر برابرى زن و مرد در كرامتهاى انسانى تأكید فراوان دارد.
ج- مسئله ارث و دیه زن در نظام حقوقى اسلام جزئى از كل است و نگاه به آن بهصورت گسسته و بى ارتباط با دیگر اجزاى این مجموعه راهزن اندیشه و موجب برداشت هاى ناصواب مى شود.
د- دیه و ارث زن در همه موارد كمتر از مرد نیست، بلكه در مواردى كاملاً یكسان و در مواردى ارث زن بیش از مرد است، ازجمله:
1- دیه زن در كمتر از ثلث با مرد برابر است.
2- میراث پدر و مادر یا بستگان مادرى بین زن و مرد یكسان است. همچنین در کلالهامی طرف مادرى بر طرف پدرى مقدم مى شود و اگر زن نسبت به میت نزدیکتر از مرد باشد، چیزى به مرد نمى رسد.
3- اگر در مواردى ارث و دیه زن كمتر از مرد هست، این مسئله مبتنى بر مصالحى در نظام خانوادگى و روابط زن و مرد هست و در مقابل نهتنها به نیكوترین وجهى جبران شده است، بلكه اساساً حقوق زن در چنین نظامى بسیار بیش از مرد و فراتر از چیزى است كه در «فمینیسم» غربى وجود دارد.
زن و مرد در جوهره و حقیقت انسانیت یکساناند تفاوتهای آنها به جسم و برخی ویژگیهای روحی و عاطفی آنان برمیگردد و بر اساس همین تفاوتها بر عهدهی هر یک وظایفی نهاده شده است.
توضیح اینکه:
الف) اسلام در شرایطى به زن حق ارث بردن داد كه بهکلی زن از این حق محروم بود و نهتنها از مرد ارث نمى برد، بلكه خود همچون كالایى به ارث برده مى شد.
ب) اسلام به زن استقلال اقتصادى داد و او را در تصرف دارایى خود استقلال بخشید.
ج) علاوه بر استقلال اقتصادى، اسلام در هیچ شرایطى زن را موظف به تأمین نیازمندى هاى خود و خانواده قرار نداده است؛ بنابراین دارایى هاى خود را در هر راه مشروعى مى تواند صرف كند و درعینحال براى رفع نیازمندى هاى خود تأمین جداگانه بر عهده مرد دارد.
ه) اسلام دو حق اقتصادى براى زن بر عهده مرد قرار داده است:
1- مهریه؛ كه افزون بر اصل مهریه، حق تعیین میزان آن نیز به دست خود زن هست.
2- نفقه و تأمین مالى نیازمندى هاى زندگى؛ اما در كشورهاى غربى و داراى نگرش فمینیستى كه در تبلیغات پرهیاهوى جهانى خود را بزرگترین حامیان حقوق زن قلمداد مى كنند، چه مى گذرد؟ در آنجا: اولاً؛ چیزى به نام حق نفقه وجود ندارد و زن نیز مجبور است براى تأمین معاش خود به تلاش و فعالیت بپردازد. درحالیکه در حقوق اسلامى زن اگر كارى هم بكند، درآمد بالایى نیز كسب كند، دارایى اش براى خودش محفوظ است و تأمین نیازمندى هاى او بر عهده مرد است.
ثانیاً؛ در جهان غرب شخص مى تواند با وصیت، شخص واحدى را وارث تمام دارایى خود بگرداند و اندكى از آن را به زن ندهد. شگفت اینجا است كه در موارد متعددى دیده شده است كه ثروتمندان بزرگى تمام دارایى خود را طبق وصیت براى گربه یا سگ خود به ارث نهاده و تمام اعضاى خانواده را از آن محروم ساخته اند! درحالیکه در حقوق اسلامى ماترک میت بر اساس حكم معین الهى تقسیم و توزیع مى شود و كسى نمى تواند زن و فرزند را از حقوق خود محروم سازد؛ بنابراین اگر مشاهده مى شود كه در مواردى در حقوق اسلامى دیه و یا میراث زن نصف مرد هست از اینرو است كه مرد باید دارایى خود را براى زن به مصرف برساند، درحالیکه چنین وظیفه اى براى زن مقرر نشده است.
علامه طباطبایى در تفسیر گرانسنگ «المیزان» مى نویسد: «نتیجه اینگونه تقسیم ارث بین مرد و زن آن است كه در مرحله «تملک»، مرد دو برابر زن، مالک مى شود. ولى در مرحله «مصرف»، همیشه زن دو برابر مرد بهره مى برد؛ زیرا زن، سهم و دارایى خود را براى خود نگه مى دارد ولى مرد باید نفقه زن را نیز بپردازد و در واقع نیمى از دارایى خود را صرف زن مى كند»، (المیزان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 215). براى آگاهى بیشتر ر.ك: نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهرى
منبع: پرسش و پاسخ های عمومی مشاوره مذهبی مرکز مشاوره تبیان