تیتر یک اکنومیست درباره قدرت علمی چین
چرا چین ترسناک است؟
مقاله تیتر یک اکنومیست در بخش دوم خودT شتاب گرفتن پیشرفت علمی چین را نه تنها برای غربیها بلکه برای خود چین نیز ترسناک میداند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : دوشنبه 1397/11/01
هفتهنامه اکنومیست در سرمقاله اخیر خود به گزارشی از وضعیت پیشرفت علمی چین پرداخته است. در این مقاله نگاه آماری و همراه با حیرت از پیشرفت چین در حوزههای مختلف قابل توجه است. بخش نخست این گزارش پیشتر در همین صفحه منتشر شد.
در بخش دوم گزارش با اشاره به حیرت انگیز بودن پیشرفت علمی چین آمده است: «فشار بر روی دانشمندان چینی برای رسیدن به موفقیت به گونهای است که برخی، اهداف را بر وسایل مقدم میکنند. سال قبل، هی جیان کوئی از دانشگاه شن ژن، ژنوم جنینها را بدون توجه کافی به وضعیت بعد از زایمان آنها ویرایش کرد. پژوهشگران چینی هوش مصنوعی، الگوریتمهای خود را بر روی دادههایی نشانه گرفتهاند که از شهروندان چینی جمعآوری شده است. در سال ۲۰۰۷ چین یک سلاح فضایی را بر روی یکی از ماهوارههای هواشناسیاش آزمایش کرد که مدارها را با زبالههای فضایی خطرناک به هم میریزد. سرقت مالکیت فکری نیز امری شایع است.»
ترس غرب از چین چیست؟
گزارش اکنومیست ضمن ترسناک شمردن چین از حیث قدرت و شتاب علمی مینویسد: «دورنمای آشکار یک چین مقتدر، سرکش و با تکنولوژی بالا، زنگ هشداری برای سیاستمداران غربی است و این تنها به علت توسعهی تسلیحات نوین نخواهد بود. حکومتهای اقتدارگرا سابقهی استفاده از علم برای سرکوب مردم خود را دارند. چین در حال حاضر تکنیکهای هوش مصنوعی مانند تشخیص چهره را برای کنترل لحظه به لحظه مردمش توسعه میدهد. امکان دارد جهان خارج چین را به خاطر توجه بیقید به دستکاری ژنتیک، سیستمهای هوش مصنوعی خودمختار یا مهندسی آبوهوا بهنحو فوقالعادهای وحشتناک تلقی کند.»
نویسنده مقاله در ادامه علت این ترس را چنین بیان میکند: «این ترسها موجه هستند. یک ابرقدرت علمی که در پوشش یک دیکتاتوری تک-حزبی عمل میکند، واقعاً هراسناک است. اما تأثیرات نفوذ علمیِ درحال رشد چین تنها به یک سو نمیرود. اولاً، علم چین بسیار بیشتر از مسائل مربوط به تسلیحات و یا سرکوب است. از باتریها و درمانهای نوین برای بیماریها گرفته تا اکتشافات بنیادی درباره ماده تاریک، جهان از دستاوردهای چین عایدی زیادی میتواند داشته باشد.»
مقاله اکنومیست با طعنه به رئیس جمهوری چین کار علمی را ملزم به رعایت قواعدی میداند که ممکن است برای چین خطرناک باشد: «اگر پژوهشهای چینیها واقعاً بناست در خط مقدم باشد، آنگاه ممکن است که علم، چین را به مسیرهایی بکشاند که وی انتظار آن را ندارد. آقای ژی از علم و تکنولوژی بهمنزلهی یک پروژه ملی سخن میگوید. اما در اکثر پژوهشهای علمی، میهنپرستی یک نقص است. تخصص، ایدههای خوب و خلاقیت، برای مرزها ارزشی قائل نیستند. پژوهش در کار تیمی رخ میدهد که شاید شامل چندین دانشمند باشد. کنفرانسها و برخوردهای چهره به چهره برای درک ظرافتهای کار دیگران ضروری است. بیتردید رقابتی در میان است و تحقیقات نظامی و تجاری باید محرمانه بماند. اما علوم محض براساس همکاری و مبادله پیشرفت میکنند.»
چین دربرابر دوگانه علم و دموکراسی
مقاله در ادامه معضل چین را به رابطۀ کار علمی و دموکراسی ارتباط میدهد و مینویسد: «سؤال وسوسهبرانگیز این است که این امر چه رابطهای با دموکراسی دارد؟ هیچکس نمیگوید که بهترین دانشمندان باید به آزادی سیاسی معتقد باشند. بهعلاوه، تفکر انتقادی، شکگرایی، تجربهگرایی و تماس مکرر با همکاران خارجی تهدیدی برای مقامات است، مقاماتی که با نظارت بر گفتار و افکار مردم است که زنده میمانند. اتحاد جماهیر شوروی تلاش داشت که این تعارض را از طریق اعطای حق امتیاز به دانشمندانش حل کند، اما آنها را در شهرهای بسته در انزوا قرار میداد. چین قادر نخواهد بود که نخبهی علمی درحال رشد خود را به سان شوروی منزوی کند.»
در ادامه این مقاله مثالهایی از دانشمندانی میآورد که در برابر روایت رسمی و ملالآور ایستادگی کرده بودند و برای کشورهای کمونیست دردسرساز شدند: «اگرچه بسیاری از پژوهشگران از آزادی آکادمیک خرسند خواهند بود، اما فقط تعداد کمی نیازمند تلاش جهت ابراز وجود خارجی برای ایجاد دردسر برای حزب کمونیست هستند. آندره ساخاروف، که بمب هیدروژنی روسیه را توسعه داد و بعدها به مخالفی برجسته برای شوروی بدل گشت؛ یا اخترفیزیکدانی به نام فانگ لیژی که الهامبخش دانشجویان در اعتراضات ۱۹۸۹ میدان تیانآنمن بود را در نظر بگیرید. زمانیکه روایت رسمی از واقعیت، ملالآور و تصنعی بود، هر دو تای آنها مشهور به جستجوگران حقیقت بودند. این کار مرجعیت اخلاقی عظیمی به آنها داد.»
اکنومیست در پایان مقاله خود رئیس جمهور چین را با یک انتخاب دشوار روبرو میبیند و مینویسد: «همکاری بهترین شیوه برای اطمینان از مسئولیتپذیری و شفافیت علم چینی است. این کار حتی ممکن است فانگ لیژی دیگری را بپروراند. آقای ژی نهایتاً با انتخاب بسیار سختی روبهرو است: رضایت به عقبماندگی یا اعطای آزادی موردنیاز به دانشمندانش و پذیرفتن پیامدها و خطرات آن. از این جهت باید گفت که وی در بزرگترین آزمون به سر میبرد.»
منبع: خبرگزاری فارس